۱۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۷
کد خبر: ۵۲۲۴۴۷
معماری و شهرسازی اسلامی(۵)

لوازم حاکم بر معماری اسلامی

پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت(ع) همواره درباره ابعاد مختلف معماری و شهرسازی مطالب راهبردی و عملیاتی را یادآور شده‌اند تا مسلمانان را به شهر اَمن و طیّب اسلامی رهنمون کنند.
معماری اسلامی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، صحبت از شهرسازی و معماری اسلامی و شاخص‌های اسلامی در باب مسائل پیچیده آن، آن هم با پیشرفت‌های فیزیکی و مادی که امروزه درباره این مسائل صورت گرفته است امری بسیار دشوار و حساس می‌نماید؛ به ویژه که مخالفان زیادی علیه اصالت اسلامی معماری به عنوان دانش فنی و عملیات سازه‌ای وجود دارند. البته سرچشمه اصلی این مخالفت و مخالفان، بررسی‌های ناقص و محدود مستشرقان است که طیف‌های آن مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

به‌هر حال سخن گفتن از این مسائل مایه علمی، تاریخی، فنی و عمل‌کردی زیادی می‌طلبد که با توجه به مباهی و مبادی منطبق با متون دست اول شرعی و تخصصی انجام پذیر بوده و قابل دفاع است. مبادی اصلی و اولیه چنین تحقیقی عبارت است از متون دست اول دینی مانند قرآن و تفسیر آن، حدیث و شرح آن، فقه و مبانی اجتهاد، تاریخ صدر اسلام (از زمان ظهور اسلام تا ابتدای غیبت کبری) و دوره شکوفایی تمدن اسلامی (دوره آغاز غیبت کبری تا دوران معاصر). با بررسی جامع و تطبیقیِ این متون در کنار تحلیلِ فنی و اجتهادی به شبکه و سیستم کاملی از شهرسازی و معماری اسلامی می‌رسیم که قابل اجرا و عملیاتی است. به ویژه این‌که گذار از بُعدِ فردی به ابعاد اجتماعی و تمدنیِ احکام و معارف متعالی و انسان‌سازِ اسلام در این تحقیق به طور کامل و دقیق پیگیری شده است.

پژوهشگران این حوزه که غالباً هم مستشرقان یا مقلّدان بی‌چون و چرای آنان بوده‌اند، نگاه‌های متفاوتی به رابطه معماری دوره اسلامی با اسلام دارند که می‌توان مهم‌ترین نگرش‌ها را در محورهای زیر خلاصه کرد:

  1. بسیاری از پژوهشگران این عرصه به اسلامیت محتوایی آن اعتقادی ندارند و قائلند که اسلام هیچ حرفی در این مسائل ندارد و آن‌چه که شاهد آن هستیم، فقط آثار خلاقیت و مهارت غیر قابل وصف مسلمانان است.

  2. عده‌ای نیز بر این نظر رفته‌اند که چون اسلام در این زمینه سخنی ندارد ولی پیام‌آور فرهنگی کامل برای عمل و رفتار مؤمنانه برای مسلمانان بوده است، فرهنگ و رفتار مؤمنانه مسلمانان از طرفی و آموزه‌های معنوی و احکام عملی اسلام از سوی دیگر در ساخت وساز بناها تأثیر گذاشته و ساختاری متفاوت از سبک‌های معماری و شهرسازی دیگر تمدن‌ها به وجود آورده است.

  3. بررسی و مطالعه تاریخ پر افتخار اسلام و دانش‌های مسلمانان خلاف این امر را ثابت کرده و روشن می‌کند. زیرا پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت مطهّر ایشان (ع) همواره درباره ابعاد مختلف این دو حوزه مطالب راهبردی و عملیاتی را متذکر شده‌اند تا مسلمانان را به شهر اَمن و طیّب اسلامی رهنمون سازند. به ویژه پیامبر اکرم و علی علیهما الصلاة و السلام که در ساخت شهر با مؤلفه‌ها و مطلوبیت‌های اسلامی گام‌هایی برداشته بودند؛ مانند این که پیامبر ابتدا مسجدالنبی را ساخته و سپس سایر بناها اعم از خانه و بازار را پیرامون آن با محوریّت و مرکزیّت مسجد بنا نموده است،[1] ایشان در توسعه مسجد النبی و اطراف آن نظارت داشته و دستورالعمل‌های مناسب معمارانه را به اصحاب خویش ارائه نموده است،[2] و در مورد اصلاح بافت شهر مدینه طرح‌های مدیریتی ارائه کرده است تا مسأله ترافیک آن را روان نموده و حقوق و عدالت اجتماعی را که یکی از غایی‌ترین اهداف عالی اسلام است تحقق ببخشد؛[3] ایشان حتی در مورد جزئیات اجزای فضایی بناها نیز راهکارهای عالی را بیان نموده است که بعدها در میان معماران برجسته اسلامی مثل علامه حلّی و شیخ بهایی به عنوان ضابطه مهم معماری در تزیین، سازه و عملکردهای خانه، مسجد، بازار و راه به کار گرفته شد. همچنین رهنمودهای علی (ع) با نظارت در نوع ساخت و ساز بناها و انطباق آن با اصول و مبانی اسلامی به اصلاح بافت بنایی شهر می‌پرداخت.[4] منشور حکومتی ایشان که به مالک اشتر ابلاغ نموده بودند، و فرمایشات آن حضرت به اصحابش نیز بسیاری از این دست معارف را در بردارد. سایر ائمه علیهم السلام نیز به فراخور حال و موقعیت اجتماعی به این امر مهم پرداخته و مطالب مهمی را در این زمینه بیان و اظهار نموده‌اند. البته بررسی درون دینی این مسائل ابعادی گسترده‌تر و اساسی‌تر از نگاه ساده نص‌گرایانه دارد. زیرا در نگرش نص‌گرایانه، فقط از عبارت صریح و ظاهر استفاده می‌شود در حالی که دستیابی به مطلوبیت اصلی اسلام و ذوق شارع مقدس درباره این گونه مسائل، امری پیچیده و بسیار دشوار و در عین حال دارای روش و اصول ویژه است چرا که نه فقط الفاظ و اصطلاحات بلکه علاوه بر آن، یافتن جایگاه مسائل آن در شبکه و نظام جامع معارف الهی دارای اهمیت بسیار است و نقش اساسی در تنظیم و تدوین نظر اسلامی ایفا می‌کند.

لوازم بنایی

هر حادثه و اتفاق مادی و معنوی، دارای اقتضائات و لوازمی است که همواره در ضمن تحقق یافتن یک حادثه یا اتفاق ظهور و بروز می‌نماید. بلکه از لوازم، مفهومی و تحلیلی است و جنبه صرفاً عقلی دارد مانند تقدم مقدمات بر ذی المقدمه در اموری مثل نماز و مقدمات آن که البته علی‌رغم عقلانی بودن آن‌ها، زمینه عینی و بناییِ تحققِ ذی المقدمه هستند؛ مانند ضرورتِ ایجاد بسترهای مناسب بنایی برای احکام و اعمال عبادی که مقدمه تحقق آن اعمال به شمار می‌رود. برخی از لوازم نیز دارای نمود عینی و خارجی هستند، مانند تلازم بنایی تعبیه کاسه سنگ مستراح به سمت شرق و غرب با توجه به حرمت داشتنِ رو به قبله بودن در حال تخلی. با تکیه بر این توضیح، منظور از لازمه یا لوازم در اینجا اقتضائات بنایی مربوط به مسائل مختلف حوزه‌های ذیل می‌باشد که با بررسی و تطبیق تمدنی، فرایندی و سیستمی به دست می‌آید. حوزه‌هایی که از نظر تحلیل لوازم و توجه به ایجاد بسترهای بنایی حائز اهمیت‌اند عبارتند از:

الف. لوازم اعتقادی: عقاید اسلامی اعم از اصول کلی (مثل توحید و معاد) و مسائل جزئی (مثل اسمای الهی و بهشت) دارای بار ارزشی است، که با تحلیل لوازم بنایی متناسب با تحقق آن‌ها به صورت نمادین برخی ساختارهای بنایی ظهور می‌یابد که مطابق با اصول اعتقادی اسلام است؛ مانند عدالت و توحید که توسط معماران دوره اسلامی در طراحی حریم‌ها و گنبد مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.

ب. لوازم اخلاقی: فضائل و رذائل اخلاقی برای تحقق در عرصه اجتماعی به بسترهای متناسب بنایی، برنامه‌ریزی، طراحی و مدیریت شهری نیاز دارد تا زمینه عمل به آموزه‌های دینی در راستای انجام و تحقق حداکری فضائل اخلاقی و انجام حداقلی رذائل اخلاقی فراهم شود. با تحلیل اصول اخلاقی، اقتضائات و لوازم بنایی و در نتیجه، شاخص‌های عینی و کمّی افق تمدنی روشن گشته و رسیدن به جامعه اخلاقی مطلوب اسلامی امکان‌پذیر می‌گردد. مانند اقتضائات و لوازم بنایی مربوط به اصول و ارزش‌های اخلاقی عفت و صدق که در طراحی اشراف بناها و ساختار مغازه‌های بازار مورد توجه قرار می‌گیرد.

ج. لوازم فقهی از جهت بنا: احکام اسلامی دارای اقتضائات و لوازم بنایی است که با در نظر گرفتن و ایجاد آن‌ها در بنا، زمینه عمل به آموزه‌های دینی در راستای انجام حداکثری احکام و انجام حداقلی خلاف شرع فراهم می‌شود؛ مانند کراهتِ نماز خواندن به سوی آتش و مستراح که لازمه آن نساختن مستراح و آشپزخانه در سمت قبله مسجد و خانه، و تعبیه نکردن شومینه و بخاری یا لوله بخاری در سمت قلبه می‌باشد. مثالی که می‌توان به عنوان اقتضای بنایی برای حکم فقهی بیان نمود و توسط برخی از فقهای بزرگوار ذکر شده است، نحوه سنگ‌چینی به آن مترتب می‌شود. اما در روایات اسلامی، فقط ختم و پایان، تصریحاً بیان شده است. فقها با تحلیل عقلانیِ آن به این نتیجه رسیده‌اند که درب بودنِ سمت پای میّت، اقتضاء می‌کند که ورود به قبر نیز از آن سمت صورت پذیرد. [5]

د. لوازم عقلی: اصول و ارزش‌های عقلانی، مثل نظم هندسی، تقارن، حسن و قبح، و امتناع اجتماع ضدین و نقیضین نیز به دارای ابعاد بنایی هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند.

هـ. لوازم طبیعی: اصول طبیعی، مانند انرژی، تناسب با اقلیم (استقرار و جهت‌گیری)، و بهداشت نیز در بسیاری از موارد احادیث، اسلامی را به سمت و سوی تمدنی و معمارانه سوق می‌دهند.

و. لوازم اجتماعی: ارزش‌های اجتماعی، مانند عدالت، کرامت انسانی، آداب اجتماعی، و احترام‌ها و سلسله مراتب آن نیز مثل سایر اصول مزبور، مسمانان را به ابعاد و افق‌های متعالی در زمینه معماری و شهرسازی رهنمون می‌شوند.

توضیح این نکته ضروری می‌نماید که برخی از تحلیل‌ها و لوازم، دارای مورد و مصداق تاریخی یا مستند دینی (اعم از قرآن، روایت، تفسیر و فقه) نیز است اما این نه به معنای تحمیل یا تفسیر غیر روش‌مند بلکه به عنوان تأیید و تأکید است. زیرا توجه و اهمیت دادن به یافته‌های متقن و مطابق با فطرت و طبیعت بشری از ناحیه اسلام مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است و برخی از شاخص‌ها که مستند صریح دینی دارند دارای چنین محتوایی نیز هستند؛ یعنی محتوای صریح حدیث یا آیه با اصول عقلی، طبیعی، اخلاقی و اجتماعی منطبق است. ازاین‌رو این شاخص‌ها نیز اسلامی به شمار می‌روند.

نکته شایان توجه و حائز اهمیت دیگر این که نگاه تمدنی و تمدن‌ساز به روایات پایه فهم متون بوده است. در این نگاه سعی شده است تا از ظواهر لفظی و ادبی متون، از مدلول‌های نصوص، و متونی که بیشتر جنبه رفتار و آداب به خود گرفته است گذر کرده و به لوازم و مدلول‌های بنایی و اقتضائات تمدنی آن‌ها توجه شود. در این نگرش به جای استفاده حکم ظاهریِ فقهی و اکتفا به آن، به ابعاد تحقق و زمینه‌های آسان احکام و معارف اسلامی توجه شده است تا بسترهای بنایی و معمارانه انجام اعمال و مناسک دینی و اسلامی در جامعه با کمترین مانع فراهم گردد. ازاین‌رو باز هم تأکید می‌شود که نباید از این نکته غفلت نمود که شاخص‌های استخراج شده در اینجا نه حکم فقهی و نه صرفاً آداب اجتماعی یا توصیه‌های خام فرهنگی، بلکه بایدها و ضرورت‌های دینی و عقلایی برای رسیدن به نقطه مطلوب تعالی و پیشرفت اسلامی است که احکام و معارف انسان‌ساز اسلام را در شهرسازی و معماری نمود و عینیّت می‌بخشد.

کارکرد و کارآیی عقل در استنباط شاخص

عقل، از نظر هستی‌شناسی، گوهرِ ملکوتی و نورانی است که خداوند آن را از نورِ عظمتِ خویش آفریده است و دارای نیرویی خدادادی است که توان إدراک بسیاری از امور کلی و جزئی را در خود دارد.[6] این ادراک به طور فطری و در خلقت اولیه آن، از کلی‌ترین مسائل معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی، مانند توحید، امتناع تناقض و تضادِ وجودی، ولایتِ اولیای الهی، حسن و قبح و عواقب امور آغاز می‌شود و در ادماه روند طبیعیِ حیات انسان که در چرخه تعامل و تعارف با سایر موجودات قرار می‌گیرد، جزئی‌ترین امور مانند توهمات، منافع و ضررهای مادی و معنوی را به آن کلیات سنجیده و به بوته آزمون و خطا می‌برد و از این رهگذر است که بر طبق یافته‌های عقلانیِ خود، راه و رسم زندگی را یافته و برای رسیدن به کمال لایقش همه راه‌های ممکن را به آزمون می‌کشد و در نهایت، به راهی متوسل می‌شود که گاهی، الهی و خداپسندانه است و گاهی نیز از مسیر الهی و کمال دور می‌شود. اما به هر حال، چه این که راه دین و خداپرستی را در پیش گرفته باشد و چه این که از گمراهی سر در آورده باشد، او با عقل خویش انتخاب نموده است و براساس اصول آن نیز مورد مؤاخذه یا تحسین قرار خواهد گرفت. [7] در این میان، گاهی راه سعادت را در پیرویِ محض و بی‌قید و شرط از خدا و فرستادگانش می‌بیند، گاهی نیز مسیر تکاملش را به عنوان تعبدِ عاقلانه، در پیرویِ عاقلانه و هوشمندانه از دین می‌داند، و گاهی هم به دین و معارف الهی ارزشی نداده و به یافته‌های خود می‌بالد و راه عصیان را در پیش می‌گیرد. اما آنچه که در اینجا از لحاظ اصول و مبانیِ نظری، قابلِ دفاع است، طریق دوم است که انتخاب هوشمندانه راه را به دنبال دارد. در این راستا، در برخی از امور که به حوزه ادراکات بدیهیِ آن بر‌می‌گردد و تعامل عالَم الهی نیز با آن هم‌جهت است، به طور استقلالی و آزادانه، مسیر و روش‌های کمالی را یافته و با جدّیت نیز می‌پیماید. در برخی امور نیز علی‌رغم یافتن راه‌هایی برای پیمودن، به دلیلِ منع و نهی الهی از طریق دین آسمانی، آنها را کنار گذاشته و فقط اموری را در پیش می‌گیرد که مورد رضایت خداوند متعال بوده و او را به کمال مطلوب الهی برساند. عقل، در قسمی دیگر از عملکرد خود برای رسیدن به مطلوبیت‌های الهی و دینی، نه مبتنی بر اصول و مبانیِ بدیهیِ صرفِ خود پیش‌ می‌رود، و نه بر اساسِ دستورات الهی، بلکه بر پایه شناختِ تجربه‌مندِ طبیعت، جامعه و محیط پیرامون، و در هماهنگی با آن، گام بر می‌دارد. روش نخست را پیمایشِ استقلالیِ کمال، روشِ دوم را عقلانیت ترخیصی، و روش سوم را هم عقلانیت ابزاری می‌نامیم.

عقل در کارآیی و روش اول، به مثابه یکی از منابع فهم شریعت و رکنِ ادراک بخشی از عقایق الهی برای استنابط حکم خداوند تلقی می‌شود. با این توضیح که اگر در مورد یک مسأله از مسائل معماری و شهرسازی (یا هر مسأله دیگر از مسائل تمدن اسلامی) آیه یا روایتی وجود نداشته باشد که بتوان حکم تمدن الهی در تنظیم سیستم و پلان جامع شهر اسلامی را از آن استنباط کرد، یگانه مستند حکم شرعی، حکم قطعی عقل خواهد بود که براساس روش ترخیصی و ابزاری به آن دست می‌یابد. در بسیاری از موارد نیز که حکمی از ناحیه خدا در قرآن یا حدیث آمده است، عقل نیز به کمک اصول و مبانی بدیهی، ابعادی از آن را می‌کاود که به طور صریح در دین نیامده و از مقتضای اصول لفظیِ مجتهدان مانند حجیت ظهور، قواعد عام و خاص، و مطلق و مقید نیز استفاده و استنباط نمی‌شود. این ابعاد به عنوان لوازم و مقتضاهای معارف دینی مورد توجه بوده و توضیح داده شده است که از ارکان مهم شکل‌گیریِ تمدن اسلامی تلقی می‌شوند./۸۸۲/د۱۰۳/س

منبع: کتاب شاخص‌های معماری و شهرسازی اسلامی

نویسنده: جمعی از اندیشمندان حوزوی

 


.[1] بحارالانوار، ج 9، ص 12 و ج 97، ص 434

.[2] الکافی، ج 3، ص 295

[3].  همان، ج 3، ص 569

[4]. نهایة الاحکام فی معرفة الاحکام، ج 1، ص 352

[5].  مصباح الفقیه، ج5، ص 408

[6].  الوافی، ج 1، ص 51

[7].  الکافی، ج1، ص 10

ارسال نظرات