۱۷ داستان به هم پیوسته درباره نماز در یک اثر/ نگاهی بر فعالیتهای خانه داستان خانواده عقیق
اشاره: گروه ادب و هنر مرکز پژوهشهای جوان، وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به تازگی کتاب مجموعه داستانک «۵قرار عاشقی در یک روز!» با محوریت نماز را روانه بازار نشر کرده است.
از این رو، برای بررسی هدف سبک نگارش کتاب «5 قرار عاشقی در یک روز» و فعالیتهای خانه داستان خانواده هنری تبلیغی عقیق، خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا در گفتوگویی با مهدی شریفی، مدیر خانه داستان خانواده هنری تبلیغی عقیق پژوهشگر حوزوی و نویسنده به بررسی این موضوع پرداخته است.
متن این گفتوگو بدین شرح است:
رسا ـ هدف و انگیزه شما از نگارش کتاب «5 قرار عاشقی در یک روز» را بیان کنید.
از دو جهت نگارش این کتاب برای خودمان قابل توجه بود؛ اول اینکه این اثر داستانی، یک کار گروهی به معنای واقعی است. این سبکِ مرسومی است که یک مجموعه داستان از چند نویسنده درباره یک موضوع جمعآوری میشود؛ اما کتاب «پنج قرار عاشقی در یک روز» تمایز مهمی با این نمونهها دارد و آن اینکه در یک فرایند کاملا هماهنگ و گروهی، تلاش شد داستانها به یکدیگر الصاق شوند؛ یعنی تمام ده نویسندهای که در این تیم حضور داشتند سعی کردند به صورت هماهنگ در فرایند طراحی پلات و روایت داستان یکدیگر قرار بگیرند و نقاط اتصالی بین آنها ایجاد شود. به این معنا که شما سایهای از شخصیت داستان اول را در یک یا دو داستان دیگر میبیند یا صحنهای از یک سرقت یا تصادف را دو بار از دو زاویه در دو داستان میخوانید.
این سبک از کار، هم محدودیتهای بیشتری برای داستاننویسان ایجاد کرد و هم وظیفهی بنده را به عنوان سرپرست نویسندگان دشوارتر کرد، اما حالا که این مجموعه منتشر شده است فکر میکنم ارزشش را داشته است. چون معتقدم این فرم یک معنای فرا داستانی در کل مجموعه ایجاد میکند و مخاطب را با فضای واقعیتری از «زندگی مردم» روبرو میکند. مخاطب کمتر حس تصنعی بودن میکند و مفهوم رابطهها را ناخواسته درک میکند. چیزی که در مسأله «نماز» ـ که از جنس رابطه با خالق است _ اهمیت دارد.
نکته دوم این است که ما خیلی دل مان میخواست بتوانیم در فضای استاندارد داستاننویسی، سوژههای دینی را زنده کنیم. نوشتن از سوژههای دینی سختیهای کار خودش را دارد و به محض اینکه پا را اشتباه بگذاری، برچسب شعاری بودن به داستانت میچسبد.
ما انگیزهی بالایی داشتیم که به عنوان تیمی از داستاننویسان که میخواهیم در فضای اعتقادات و باورهایمان قلم بزنیم، بتوانیم این اثر را با کمترین آسیب خلق کنیم. البته قضاوت به عهدهی خوانندگان است که تا چه میزان موفق بودهایم.
رسا ـ موضوع هر یک از داستانهای کتاب را بنویسید.
بهطور کلی هفدهداستان این مجموعه درباره نماز هستند. اما همانطور که میدانید «نماز» یک واقعیت بسیط نیست. وجودی چند بعدی است که از زوایای مختلف میتوان به آن نگاه کرد. ما سعی کردیم داستانها را به گونه ای طراحی کنیم که هر داستان یک بُعد از ابعاد نماز را پوشش دهد. یکبار میگوییم نماز و جنبه ارتباط فرد با خداوند را در نظر میگیریم. یکبار میگوییم نماز و تنبلی فرد را در ادای این تکلیف سوژه قرار میدهیم. بار دیگر ممکن است لذت فرد نمازخوان را از این عمل ببینیم و بار دیگر تاثیر تربیتی نماز را مدنظر قرار دهیم. اگر بخواهیم کلیتر صحبت کنم، برای ما مهم بود که «کنش» انسانهای کنشگر را با مساله نماز تصویرگری کنیم. نشان بدهیم که انسانها چطور با این واجب دینی تعامل کرده و میکنند.
رسا ـ مخاطبان این کتاب چه کسانی هستند.
این سؤال سخت و دشواری است. ما برای این کار مخاطب عمومی داستان و ادبیات داستانی را در نظر گرفتیم. البته مخاطبان عمومی ادبیات را، نه مخاطب خاص را فقط. این نیاز به توضیح بیشتری دارد و بعید میدانم در این گفتگو بتوان زیاد به این مساله وارد شد؛ چرا که میدانید از زمانی که داستانکوتاه مدرن به عنوان یک گونه ادبی وارد ایران شد، که برخی شروعش را با جمالزاده میدانند، داستان فراز و فرودهایی را از لحاظ تعریف مخاطب خود داشته است. اینکه در گذشته تفاوتی بین گونههای مخاطب بوده یا نه بحث جدایی میطلبد، اما در عصر کنونی ما این را میفهمیم که مخاطب خاص یا حرفهای ادبیات ذائقهاش با مخاطب عمومی ادبیات فاصله گرفته است.
ما آثاری را داریم که در تیراژ محدود برای مخاطب حرفهای ادبیات منتشر میشوند و حتی جوایز خاص ادبیاتی را هم کسب میکنند. از طرفی آثاری داریم که بین مخاطبان عمومی دست به دست میشود و البته از نظر دستهی اول بیاعتبار و غیرتکنیکی و کمارزش تلقی میشوند. به هر حال این از معضلات خاص دورهایاست که در آن هستیم و کار برای ما دشوار تر میشود.
از طرفی هیچ داستاننویسی خوشش نمیآید توسط متخصصان آن حوزه اثرش کمارزش دانسته شود و از طرفی هیچ ارزشی بالاتر از این نیست که «مردم» با داستان ارتباط برقرار کنند و از آن لذت ببرند. خلاصهاش را بخواهم بگویم ما سعی کردهایم بین این دو طیف حرکت کنیم. هم مردم داستانهایمان را بفهمند و هم متخصصان داستاننویسی آن را داستانی بدانند. از لحاظ ردهی سنی نیز جوانان و بزرگسالان احتمالا ارتباط بیشتری با کار برقرار میکنند و شاید بتوان آنها را مخاطب هدف این مجموعه دانست.
رسا ـ به نظر شما، این کتاب چه تأثیری بر ترویج اقامه نماز در جامعه دارد؟
من خیلی نمیتوان به سؤالاتی شبیه به این جواب روشن بدهم. فکر میکنم کسانی که دربارهی تأثیرات کارشان رک و مستقیم اظهارنظر میکنند، بیشتر آرزوهایشان را در قالب واقعیت جا میزنند. فرایند تأثیر و تأثر خیلی پیچیده است. به این راحتی نمیتوان گفت اگر من امروز یک داستان عاشقانه بنویسم، فردا مخاطب با خواندنش عاشق میشود و بالعکس.
ما به عنوان نویسنده اثرمان را خلق میکنیم و داستانمان را با فضای ذهنی خودمان میسازم. البته دلمان میخواهد مخاطب با خواندن کارمان ارتباطش با نماز بیشتر شود یا به تعبیر خودمان ذهنش درگیر مساله نماز و ابعاد مختلف آن بشود، اما آیا به یقین میتوانیم بگوییم این اتفاق خواهد افتاده یا افتاده است؟ خیر. ولی این رسالت را برای داستان کوتاه کافی میدانیم که بتواند «تلنگر زننده» باشد. رسالت داستان و خیلی از گونههای هنری بیش از این نیست. انتظار را نباید از داستان بالا برد.
برخی داستان را به اشتباه محلی برای عرضهی محتوای آموزشی، دینی یا سیاسی تصور میکنند و انتظار یک مقالهی علمی را از داستان دارند در حالیکه داستان گونهی بسیار متفاوتی است. داستان نه یک ظرف معمولی برای غذا خوردن، بلکه یک ظرف تزیینی و دکوری است. فقط باید با تماشایش از آن لذت برد و درست نیست که در آن غذا بریزیم و بخوریم. تلنگری که از آن حرف میزنیم دقیقا در همین لحظهی لذت بردن از داستان اتفاق میافتد.
اگر داستان حرفی برای گفتن داشته باشد ـ که ما فکر میکنیم باید داشته باشد ـ همهی حرفش را زمانی میتواند منتقل کند که مخاطب از داستان لذت ببرد و خوشش بیاید. به تعبیر عامیانهترش با آن سرگرم بشود. تلنگر زدن در میانهی سرگرم کردن همان جادوی داستان است.
پس جواب این سؤال را باید از مخاطب پرسید که اولاً شما با خواندن این مجموعه داستان لذت بردید و سرگرم شدید؟ و در مرحلهی بعد این مجموعه باعث شد که حتی برای چند ثانیه به «نماز فکر کنید»؟ اگر پاسخ مثبت بود احتمالا نشان میدهد که ما در کارمان موفق بودهایم و توانستهایم یک سوژهی کاملا دینی را به درستی در داستان اشراب کنیم.
رسا ـ درباره فعالیتها نشریات و کتابهای خانه داستان توضیحاتی را بفرمایید.
خانواده تبلیغی هنری عقیق عملا در سال 94 متولد شد. جمعی از هنرمندان که دغدغه دین داشتنند این خانواده را بنا نهادند. خانواده عقیق فعالیتهایش را در چند حوزه ـ و به اصطلاح رایج بین خودمان «خانه» ـ دنبال میکند و ضمن توانمندسازی هنرمندان متعهد، تولید هنری را استراتژی و هدف اصلی خودش قرار داده است. در حال حاضر حجتالاسلام سلیمانی مدیر این خانواده است و بنده این افتخار داشتهام که در طول این مدت مسئولیت «خانه داستان عقیق» را عهدهدار باشم.
در خانه داستان تاکنون چندین اثر تولید شده و در حال تولید است. مجموعه داستانک قرآنی «ق» در سه دفتر، طی دو سال گذشته منتشر شده است. داستانکهای این مجموعه الهام گرفته شده از آیات قرآن هستند. همچنین مجموعه پنج جلدی «مهاجران» از آثار دیگری است که به زندگی داستانی شهدای قرآنی حادثه منا پرداخته است.
مجموعه «چهلچراغ» درباره سبک زندگی علمای شیعه است که با قلمی کاملا داستانی روایت میشود. تاکنون 2 دفتر از آن منتشر شده است. همچنین مجموعه روایت داستانی «خورشید و ماه» از پروژههای مفصلی است که در خانه داستان دنبال میشود و ما سعی کردهایم در این مجموعه مناسبتهای قمری و شمسی تقویم را با بیانی داستانی و روان عرضه کنیم./998/
خبرنگار: میثم صدیقیان