۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۶
کد خبر: ۵۱۶۷۶۰
فیلم فارسی بلای جان سینما؛

وزارت ارشاد پرونده فیلم فارسی‌ها را ببندد

امروزه سینمای ایران بیشتر به دنبال گیشه زدن و درآمد زایی است و برای دستیابی به این هدف اغلب فیلم‌سازان به کپی کاری و تقلید از آثار بالیوود روی آورده‌اند.
سینما

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فیلم فارسی یا به صورت صحیح‌تر «فیلمفارسی» اصطلاحی بود که دکتر امیرهوشنگ کاووسی پدر نقد تحلیلی در سینمای ایران اولین بار در مجله فردوسی از آن استفاده کرد، این اصطلاح در حقیقت برای مقابله با رشد روز افزون فیلم‌هایی بود که در اواخر دهه 20 به بعد به صورت قارچ گونه رشد می‌کردند، فیلم‌هایی با داستان پردازی بسیار ضعیف و سرسری، محتوای غیرواقعی و غیرمنطقی، عشق‌های دم دستی و خیابانی و به طور کلی محتوایی بسیار نازل که تنها با استفاده از سوپر استارها و رنگ و لعاب‌های فریبنده مخاطب را به سینما می‌کشاندند.

دکتر کاووسی اصرار می‌کرد که فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود که می‌خواست از بهم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه کند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.

اما متأسفانه تلاش‌های دلسوزان فیلم و سینما در کشور چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه در دوران پس از انقلاب اثرچندانی در مقابله با ساخت و تولید فیلم‌فارسی‌ها نداشته است، اگرچه در دوره‌ای پس از انقلاب اسلامی به ویژه در دهه 60 و 70 ژانر دفاع مقدس و حال و هوای آن روزها به نوعی سینمای گیشه‌ای و تجاری را تحت تأثیر قرار داد اما این روند چندان ادامه پیدا نکرد و بازهم اهمیت حفظ گیشه و فروش فیلم بر ارزشی و محتوا محور بودن فیلم‌ها چربید و فیلم فارسی‌ها به میدان آمدند.

سینمای تجاری ایرانی مبلغ تجمل‌گرایی و عبور از خطوط قرمز است

امروزه سینمای ایران بیشتر به دنبال گیشه زدن و درآمد زایی است و برای دستیابی به این هدف اغلب فیلم‌سازان به کپی کاری و تقلید از آثار بالیوود روی آورده‌اند، تجمل‌گرایی و تصویرسازی از زندگی‌های مرفه و لاکچری و اولویت دادن به چهره و زیبایی و داشتن جاذبه‌های جنسی به جای اهمیت دادن به تکنیک و مهارت بازیگری، ماشین بازی کردن در فیلم‌ها و رشد تبلیغ خودروهای گران‌قیمت خارجی، پرداختن به مشروع سازی روابط آزاد با جنس مخالف و عبور از هنجارهای عرفی و شرعی شگردهای سینمایی تجاری و گیشه دوست ایرانی است.

مهم‌ترین مسأله در تاریخ سینما که از ابتدا تا امروز مطرح بوده است اهدافی فراتر از تجارت و مسائل تکنیکی و هنری است، در حقیقت همواره سینما در خدمت اهداف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است و موفقیت‌های بسیاری نیز در این زمینه به دست آورده است، به عنوان مثال پس از جنگ جهانی اول کشور آلمان کاملا ورشکست شده بود و با شکستی سنگین در جنگ اول جهانی تحقیر شده بود، مسؤولین و سران این کشور به دنبال راه برای احیای جامعه سرخورده و ناامید بودند که با کمک استودیوی سینمایی بابلزبرگ و ساخت فیلم‌هایی نظیر متروپلیس توانستند به این هدف مهم و استراتژیک دست پیدا کنند.

در آن دوران استودیو بابلزبرگ آلمان که در سال 1912 تأسیس شده بود و به عنوان بزرگ‌ترین استودیوی اروپا با مدیریتی کاملا دولتی در حال فعالیت بود، علیرغم ورشکستگی کل کشور آلمان و ایجاد جمهوری وایمار در این کشور شکست خورده، بابلزبرگ همچنان بهترین و برترین استودیوی جهان بود و تولیدات فاخر و ارزشمندی همچون مترو پلیس در این استودیو ساخته می‌شود که به نوعی اعتراض به کمونیست و ارائه تفکر عدول از کمونیست به جامعه آلمان بود، رفته رفته تولیدات بابلزبرگ از سوگ واری شکست جنگ به سمت تمدن سازی و القاء قدرت برتری و حیات مجدد سوق پیدا کرده و توانست مردم سرخورده آلمان را حیاتی مجدد ببخشد.

سینمای جهان دارای اهداف راهبردی در سطح جهانی است

در حقیقت سینما همواره در خدمت اهداف استراتژیک و راهبردی دولت‌ها و حکومت‌ها بوده است، شکل گیری هالیوود در آمریکا در همین راستا بوده است، هالیوود سینمایی است مهاجم در سطح جهانی، سینمایی که با تاراج تجربیات، هنرمندان و سینماگران کشورهای مختلف شکل گرفته است و امروزه یکی از راهبردی‌ترین ابزارهای فرهنگی ایالات متحده و لابی‌های صهیونیستی در راستای گسترش فرهنگ لیبرالیسم است که شاهد نفوذ و اثرگذاری تولیدات آن در جوامع جهانی و حتی در جمهوری اسلامی ایران نیز هستیم.

 فیلم‌هایی که چهره‌ای رویایی از جامعه آمریکا و از توانایی‌های نظامی ایالات متحده و یاران با وفایش به جهان ارائه می‌دهد، در این فیلم‌ها معمولا همه چیز خوب پیش می‌رود، انسان‌های لیبرال آرمانگرا و بزرگی وجود دارند که به پای هدف خود جان فدا می‌کنند و علاقه‌مند به خانواده خود هستند مسائلی که شاید در بطن جامعه آمریکا وجود نداشته باشد اما در این فیلم‌ها تلاش می‌شود این مدینه فاضله با انسان‌های بزرگ تحت پرچم ایالات متحده آمریکا به مخاطبین نمایش داده شود.

این درحالی است که سینما در کشور ما تبدیل به یک اپوزیسیون فرهنگی و دینی شده است، نه تنها اغلب محصولات سینمایی محتوای سازنده و راهبردی در خود ندارند و مشی و مسیری به مخاطب نشان نمی‌دهند بلکه خود به نوعی تهاجم فرهنگی محسوب می‌شود تا جایی که گاهی موج اعتراضات جامعه مخاطبین و بزرگان و علمای دلسوز موجب توقف اکران می‌شود و جای تعجب و سؤال است چگونه و براساس کدام منطق و دلیلی توانسته‌اند مجوز تولید و اکران پیدا کنند در حالی که بارها دیده شده و مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

وزارت ارشاد حامی تولیدات فاخر و ارزشی باشد

در این بین بیشترین مسؤولیت برای رفع مشکلات موجود و حمایت از تولیدات فاخر و ارزشی و تلاش بی‌وقفه برای رشد سینمای تراز انقلاب اسلامی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اما متأسفانه گاهی شاهد هستیم که نه تنها این تصدی‌گری وزارت ارشاد به خوبی انجام نمی شود، بلکه فیلم‌هایی از این وزارت مجوز می‌گیرند که بعد از مدتی اکران و به شهرت رسیدن با دستور همین وزارت اکران و پخش آنها متوقف می‌شود، موضوعی که نه تنها مانع پخش و اثرگذاری منفی این دسته فیلم‌ها بر جامعه نمی‌شود بلکه موجب می‌گردد تا مخاطبین بیشتری به این فیلم‌ها جذب شوند.

اکنون اما آزمون‌ و خطاهای بسیار در سینمای ایران انجام شده است، از تولید فیلم سراسر عیب و ایراد و نقصان رستاخیز تا فیلم فارسی سلام بمبئی، همه اینها نشان می‌دهد که وقت آن رسیده است تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوازدهم تلاشی جدی برای کاهش ساخت و تولید فیلم فارسی‌ها و فیلم‌های به ظاهر فاخر بدون تحقیق و پژوهش را بگیرد و در کنار آن حمایتی جدی از تولیدات فاخر داشته باشد و نگاه‌های اهالی سینما را درکنار تکنیک به محتوا معطوف کند، چرا که تکنیک به تنهایی نیز تبدیل فیلم‌هایی می‌شود که همواره در حال سیاه نمایی و آدرس غلط دادن از جامعه ایرانی است که تنها به کام فستیوال‌های صهیونیستی و لیبرالیستی خوش می‌آید./1304/ی۷۰۲/س

متین فیروزآبادی

ارسال نظرات