۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۴
کد خبر: ۵۱۵۸۳۸
گزارش نشست«زیرساخت‌های فکری نفی استقلال فرهنگی»؛

آموزش جنسی راه حل «خشونت جنسی» نیست

کوشکی با بیان این که در انقلاب اسلامی استقلال فرهنگی از خطوط قرمز است، گفت: این که سند ۲۰۳۰ محصول عقل جهانی است مغالطه است و حتی در علم پزشکی هم یک دارو را برای همه مردم تجویز نمی کنند.
پشت صحنه برنامه تلوزیونی بررسی زیر ساخت های فکری نفی استقلال فرهنگی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست «بررسی زیرساخت های فکری نفی استقلال فرهنگی» با تأکید بر رویکرد های و ظرفیت های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با حضور دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و حجت الاسلام دکتر علی لطیفی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه برگزار شد.

در ابتدای این نشست موسوی نژاد در جایگاه مجری نشست با اشاره به تأثیر تناسبات کشورها بر روی مناسبات سیاسی و فرهنگی، ابراز داشت: یکی از مؤلفه های اصلی جمهوری اسلامی ایران این است که استقلال فرهنگی سرلوحه برنامه های این نظام مقدس است.

وی خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) در این رابطه می فرمایند ما از حصر اقتصادی  و دخالت نظامی نمی ترسیم و آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است و مقام معظم رهبری هم با تأکید بر مقوله تولید فکر انقلابی بحث تحریف اجزاء قدرت نرم نظام اسلامی را مورد دقت قرار داده اند و نفی استقلال را مساوی با انزوا می دانند.

موسوی نژاد افزود: با توجه به این که برخی معتقدند که سندهایی که در جهان تدوین می شود محصول عقل بشری است و همگان باید از آن استفاده کنند و با استقلال فرهنگی ما از این دستاوردهای بشری عقب می مانیم سؤال اصلی این است که آیا اصولا استقلال فرهنیگی امر مطلوبی است یا خیر؟

کوشکی در پاسخ به سؤال فوق اظهار داشت: این شبهه بیشتر در میان نخبگان مطرح است و در حقیقت این درست است که استقلال فرهنگی به معنی انزوای فرهنگی است؛ برخی می گویند اسنادی مانند سند 2030 محصول اجماعی بین متفکران و صاحب نظران و اهالی فرهنگ در کل دنیا است و محصول عقل جهانی بشری است و با استقلال فرهنگی ما خود را از این عقل جهانی محروم می کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان این که اگر هویت مردم یک جامعه بخواهد با مرز تعریف شود فاصله انسان های داخل با افراد بیرون یک خط سیاسی خواهد بود، گفت: ما از انسانی صحبت می کنیم که به جغرافیا وابسته نیست بلکه هویت انسانی به فرهنگ و زبان و قومیت و مذهبش بستگی دارد و این جاست که استقلال فرهنگی اهمیت پیدا می کند.

وی افزود: ممکن است مردم برخی کشور ها استقلال را برای خود امتیاز ندانند و بگویند ما نمی خواهیم از دیگران متمایز باشیم که در این جامعه استقلال فرهنگی ضد ارزش است ولی اگر ملتی باشد که بگوید من خودم تمدن دارم و اعتقادات و باورهایی دارم که آن را برتر از آن چیزی که در دنیا رایج است می دانم استقلال فرهنگی یک اصل و خط قرمز می شود.

در انقلاب اسلامی استقلال فرهنگی از خطوط قرمز است

کوشکی افزود: در انقلاب اسلامی به این خاطر که اصل موضوع هویت اعتقادی و فرهنگی است استقلال فرهنگی می شود همان خط قرمزی که بقیه انواع استقلال از جمله استقلال سیاسی و اقتصادی و نظامی در ذیل آن است.

وی افزود: امام خمینی(ره) در جلد 4 صحیفه می فرمایند «ما می خواهیم تمدن اسلامی بسازیم» زیرا با این که در دنیا یک تمدن غالبی وجود دارد ولی باز هم ملت هایی که خود را صاحب تمدن و فرهنگ می دانند دوست ندارند خود را در قالب این فرهنگ جهانی معنا کنند.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: اولین کسی که از تهاجم فرهنگی صحبت کرد رییس جمهور فرانسه در سال 1988 بود که گفت فرهنگ آمریکایی فرهنگ اصیل ما را از بین می برد و ما باید با فرهنگ بومی و یارانه دادن به فرهنگ بومی هویت خود را حفظ کنیم و این در حالی است که بین فرهنگ فرانسوی و آمریکایی اختلافات روبنایی است و اختلافات بنیادین ندارند.

وی با بیان این که هویت و فرهنگ ما اختلافات بنیادین با فرهنگ غربی و آمریکایی دارد، اظهار داشت: فلسفه نگاه ما به زندگی و انسان و خدا با فلسفه غرب کاملا متفاوت است و این جا است که استقلال فرهنگی یک ضرورت اساسی است و بدون آن ساخت تمدن دین نهاد معنایی نخواهد داشت.

استاد حقوق دانشگاه تهران افزود: بسیاری از کشورهای دنیا که قدرت های برتر آنها را جهان سوم می نامند برای خود افتخار می دانند که خود را بتوانند به لایه های سهل الوصول فرهنگ غالب نزدیک کنند و این اتفاق در ترکیه و حتی در حکومت پهلوی هم افتاد زیرا هویت را به این معنا قبول ندارند و می گویند اگر ما بتوانیم بیشترین شباهت را به غرب پیدا کنیم آنروز متمدن تر شده ایم.

وی اظهار داشت: در بیشتر کشورهای جهان سوم این اعتقاد را ندارند که می توانند فکر و فرهنگ بومی داشته باشند ولی وقتی مردم دین را مبنا می دانند و برنامه زندگی می دانند ناگزیریم که شیوه زیست که فرهنگ است متفاوت از فرهنگ بیگانه و غربی باشد.

در ادامه حجت الاسلام لطیفی در پاسخ به این سؤال که آیا استقلال فرهنگی امتیاز است و آیا می شود در کنار استقلال فرهنگی از محصول فکر بشر هم استفاده کرد یا خیر، خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات ما در بحث استقلال فرهنگی در فهم مسأله است؛ این که استقلال فرهنگی را در مقابل استفاده از فهم بشری بدانیم مفهوم قابل قبولی نیست.

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت اظهار داشت: در حوزه علوم انسانی این که ما گمان کنیم که در غرب یک دانش خالص فارق از فرهنگ تولید شده است و ما می توانیم در همه جا از این استفاده کنیم از اساس اشتباه است و این را نه ما به عنوان کسی که از نگاه دینی به مسأله نگاه می کند بلکه خود کشورهای اروپایی هه با یکسان سازی و استاندارد سازی مخالفت می کنند.

وی افزود: حتی اگر ما نگرش دینی به مسأله نداشته باشیم ولی برای ما مهم باشد که آنچه هستیم را خودمان باید تولید کنیم و با مسائل مواجهه علمی داشته باشیم با استقلال فکری و فرهنگی موافق خواهیم بود.

حجت الاسلام لطیفی با بیان این که تصویری که ما از هویت و سرنوشت خود داریم را چه کسی باید تعیین کند، اظهار داشت: فهم ما از مفاهیم و مسائل حوزه علوم انسانی نباید جغرافیایی باشد بنابراین برنامه توسعه غربی هوایی دارد که آن با فرهنگ و هویت ما سازگار نیست و ارزش های خود را مسلط می کند.

وی خاطرنشان کرد: نسبت به برنامه های توسعه سازمان ملل و برنامه هایی از این دست قبل از این که کشورهای اسلامی امثال ما موضع بگیریم  در خود غرب جغرافیایی آن کشورهایی که از جهت هویتی و ارزشی با آن ارزش های آمریکایی تمایز دارند موض گرفته اند.

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت تصریح کرد: واتیکان که نگرشی کاملا سکولار نسبت به دین دارد احساس کرده است که برخی از ارزش های غیر دینی مانند خانواده در این اسناد نادیده گرفته شده است و موضع گیری داشته است و نسبت به این جریان یکسان سازی جهانی اعتراض داشته اند.

این که سند ۲۰۳۰ محصول عقل جهانی است مغالطه است

در ادامه کوشکی در رابطه با موضوع فوق اظهار داشت: این که بگوییم که سند 2030 محصول عقل جهانی ات یک مغالطه است زیرا نماینده هایی که از کشورهای مختلف آسیاسی و آفریقای یو اروپایی و آمریکایی رفته اند برای نوشتن این سند آیا نماینده فرهنگ و هویت همان قوم بوده اند یا این که انسا هایی بوده اند که تربیت یافته فرهنگ آمریکایی بوده اند.

وی افزود: وقتی به این نکته توجه می کنیم می بینیم که واژه جهانی پوششی است برای اینکه تدوین این سند بر مبنای فرهنگ و تمدن آمریکایی و آنگلوساکسونی مخفی بماند و تمدن غرب به دلیل این که چند قدرت برتر جهانی با فلسفه و مبنای مشترک سندی را تدوین کرده اند می گویند این سند جهانی است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان این که ما علاوه بر فرهنگ و تمدن اسلامی بازتاب فرهنگ و تمدن کنفسیوس، بودیسم و آمریکای لاتین را هم در این اسناد بین المللی نمی بینیم، گفت: اولین کسانی که این مسأله را مطرح کردند خود همان کسانی بودند که درجغرافیای غرب زندگی می کردند و برخی گفته اند که این ارزش ها حتی غربی هم نیست بلکه ارزش های آمریکایی است و استانداردهای آمریکایی را به جهان تعمیم می دهند.

حتی در علم پزشکی هم یک دارو را برای همه مردم تجویز نمی کنند

وی ابراز داشت: دومین نکته این است که اگر ما دیندار هم نباشیم در حوزه علوم حسی مانند پزشکی حتی داروها برای مردم هر منطقه با هر سبک زندگی تأثیر متفاوتی با سایر ملت ها دارد؛ بنابراین در حوزه علوم انسانی اگر ما بخواهیم روش های دقیقی برای تربیت فرزندان خود داشته باشیم ناگزیریم که روش هایی را به دست بیاوریم که این روش ها بومی باشد و این درست نیست که همان نسخه ای را که برای آدمی که در غرب است برای انسان بلوچ و ترک و لر و فارسی که در ایران زندگی می کند بدهیم.

کوشکی با بیان این که مشکل اسناد بین المللی مانند سند 2030 با تحفظ دادن حل نمی شود، گفت: اگر ما تحفظ هم بدهیم نگاهی که این سند بر اساس آن نوشته شده است باید دید مبنای فلسفی و انسان شناسی آن چه بوده است؛ به بیان ساده کسی که انسان را حاصل یک تصادف ملکولی می داند و به عالم معنا اعتقادی ندارد چگونه می تواند برای کسی که انسان را مخلوق خدا می داند برنامه بنویسد.

در بخش دوم این نشست موسوی نژاد اظهارداشت: چرا کشوری که تمدن کهن دارد و ارزش های دینی در آن حاکم است و می خواهد تمدن خود را صادر کند و یا حداقل به دیگر کشور ها معرفی کند در مقابله با این اسناد با چالش مواجه می شود؟

کوشکی در پاسخ به این سؤال با بیان این که کسانی که تحصیل کردگان غرب هستند حتی تمدن داشتن ما را نفی می کنند، گفت: در ابتدای ورود تمدن غربی به ایران متونی را نوشته اند که ما باید به فقر حاضر و گذشته خود در برابر تمدن یونان و تمدن غربی اقرار کنیم.

وی افزود: وقتی این نگاه در میان تحصیل کردگان ما وجود دارد که خود را در برابر تمدن غرب هیچ می داند و این که دین بتواند تمدن سازی کند را قبول ندارند؛ با خود می گوید غرب یک نمونه ای است که به نتیجه رسیده است و ما نباید از اول دستآوردهای امروز را کنار بگذاریم و برای خود تمدن سازی کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: این افراد می گویند قرآن برای رابطه انسان با خدا است و به جامعه و تمدن کاری ندارد و برخی هم می گویند که قرآن اصلا وحی نیست و اگر قرار است جامعه ما بپذیرد که قرآن برنامه زندگی ما باشد باید اول به او بقبولانیم که دین این کاره است و اسلام می تواند و این کار را انجام داده است و انسان های قوی و کار آمد را با تکیه بر نظام آموزشی قوی که داشته ساخته است.

وی اظهار داشت: خروجی نظام آمورزشی که ما داشته ایم و از قرن سوم هجری در ایران به تدریج شکل گرفته است و تا قرن 11 ادامه داشته است کسانی بوده اند که ما به آنها افتخار می کنیم مانند ابن سینا و رازی و بیرونی و دهها برابر این این انشمندان داریم که اسمشان را بلد نیستیم؛ در نظام آموزشی کهن ما ملّا کسی است که تربیت آموخته شده است.

کوشکی افزود: ما 800 سال تمدنی ساخته ایم که از تمام علوم پزشکی، شیمی، فیزیک، نجوم، ریاضیات، فلسفه، کلام، ادبیات و سایر علوم خروجی داشته است ولی امروزه با نظام آموزش و پرورشی که از اروپا کپی کرده ایم بچه های مدرسه گریزی تربیت کرده ایم که مدرسه را دوست ندارند در حالی که همین نظام در غرب خروجی های زیادی داده است ولی در ایران به دلیل عدم سازگاری خروجی نداشته است.

حجت الاسلام لطیفی اظهار داشت: ذهنیت برخی از دلسوزان و کارشناسان ذهنیت آسیب دیده ای نسبت به وضعیت مطلوب است و تصورشان این است که وضعیت مطلوب ما وضعیت شبیه آن چیزی است که دیگر کشورهای غربی سالهای پیش به آن رسیده اند.

در ادامه موسوی نژاد اظهار داشت: حدود 6 سال قبل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش رونمایی شد و در اختیار مسؤولان اجرایی قرار گرفت؛ سال گذشته هم از سند 203 رونمایی شد؛ سؤال این جا است که آیا سند آموزش و پرورش اشکال داشت که نتوانست مورد استفاده قرار بگیرد یا این که مدیران اجرایی ما آن را قبول نداشتند و از نظر فکری دولت یازدهم به سند 2030 رو آورد؟

حجت الاسلام لطیفی در پاسخ به این سؤال خاطرنشان کرد: اگر سند تحول در اجرا با مشکلاتی روبرو شد به خاطر این است که ایجاد تحول در نهاد سنگینی مانند آموزش و پرورش نیازمند نقش آفرینی فعال نهادهای خارج از آموزش و پرورش است و یکی از مشکلات این است که درخود چارچوب سند تحول بنیادین حمایت های جدی دولت دیده نشده است و نهادهای حاکمیتی از این سند حمایت نکردند ولی ما این نکته را در سند 2030 می بینیم که همه نهادها را به میدان می آورد.

چرا سند تحول اجرایی نشد

وی افزود: برخی تصور می کنند که وزارت آموزش و پرورش مجری سند تحول بنیادین است؛ در حالی که آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند کاری کند و باید بسترهای روحی و روانی مهیا شود و بودجه ای جدا از بودج جاری داشته باشد و ما فارق از دولت یازدهم در فضای کلی مسؤولان کشور این را هضم  نکردیم که برای تحول در آموزش و پرورش همه نهادها را باید به کار بکشیم.

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دلیل دوم عدم موفقیت سند تحول بنیادین را فهم های چند کاره و نبود نظام اولویت ها در این سند عنوان کر و گفت: در سند تحول خیلی حرف های خوبی آمده است ولی این که نقطه آغاز کجا است و با چه اولویت های باید انجام شود ذکر نشده است و همین باعش شد که آن طور که باید پیش نرود.

وی اظهار داشت: این که ما نظام آموزشی را 6 ، 3، 3 کردیم دارای وزن نازلی بود و نظام انتخاب اولویت ها نظام خوبی نیست و عمده اولویت ها اولویت های جاری بود و عذر مدیران هم این بود که ما از نظر بودجه ای دستمان بسته است.

نظام اولویت ها در سند تحول بنیادین مشخص نشده است

دانش آموخته حوزه علمیه قم تصریح کرد: اسناد باید به گونه ای باشد که در خود سند مشخص شود که اولویت ها چگونه باید باشد و ما باید این را از سندهای بین المللی یاد بگیرم؛ مثلا در سند 2030 اولویت را به برابری جنسیتی داده است و تأکید کرده است که اگر برابری جنسیتی اعمال نشود انگار هیچ کاری انجان نشده است.

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت افزود: نکته سوم هم این است که اقناع فکری که باید راجع به چارچوب سند تحول در میان مردم اتفاق می افتاد اتفاق نیفتاد و تا مسؤول فهم درستی از مسأله پیدا نکند نمی توان انتظار داشت که در این زمینه قدم بردارد؛ در بدن کارشناسی آموزش و پرورش فهم درستی از سند تحول بنیادین ندارند و گمان می کنند که سند تحول هم به دنبال آرمان توسعه محور است.

کوشکی در رابطه با دلایل عدم موفقیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهار داشت: ما اگر فرض کنیم که سند تحول را ننوشته ایم اگر اجماع نظر وجود داشته باشد که ما باید سند تحول را خودمان بنویسیم یک پیشرف است.

وی افزود: نکته بعد این است که یک ذوق و شوق اجرایی برای سند 2030 در مسؤولان وجود داشت و اگر ترمز آن کشیده نمی شد اکنون کامل اجرا شده بود ولی این که سند تحول اجرا نمی شود بر می گردد به این که آیا باور برای اجرا وجود دارد یا خیر و چون باور و میل وجود ندارد خیلی ها عشق و تمایل برای اجرایش ندارد.

در ادامه در بخش پرسش و پاسخ کوشکی در پاسخ به این سؤال که چرا مکانیزم اجرای سند تحول بنیادین نوشته نشده است و نهادها با هم همسو نیستند، گفت: ما در 39 سال سابقه ای که در جمهوری اسلامی داریم سند تحول بنیادین در نوع خود اولین سندی بود که نوشته ایم در حالی که سند 2030 را کسانی که تجربه 200 ساله در سند نویسی دارن نوشته اند و همه جوانب و حتی ضمانت اجرای حقوقی هم در آن دیده شده است.

حجت الاسلام لطیفی در پاسخ به این سؤال که چرا برای سند تحول چرا در سند تحول بنیادین هیچ سازوکاری برای دیدهبانی در نظر گرفته نشده است، گفت: در سند تحول مسأله اصلی عدم پیش بینی سازوکار دیده بانی نیست بلکه مسأله اصلی این است که این سند برای اجرا مورد توجه قرار نمی گیرد و تا کنون وضعیت اجرایی و عملیاتی جدی را شاهد نبودیم.

در ادامه کوشکی در پاسخ به این سؤال که چرا در اسناد داخلی مانند سند تحول بنیادین آموزش های جنسیتی وجود ندارد در حالی که ما آسیب های جدی را در زمینه مسائل جنسی شاهد هستیم، اظهار داشت: این که آموزش جنسی  به سبک غربی سبب جلوگیری از آسیب های جنسی کودکان می شود خود مورد تردید است.

وی افزود: امروزه این سؤال مطرح است که در نقاطی از دنیا که آموزش های جنسی سال های سال آموزش داده می شود آیا خشونت های جنسی و تعرض به کودکان کم شده است یا این که افزایش داشته است؛ ما می بینیم که در غرب در اماکنی که مقدس و معنوی هستند یک اسقف و یک کشیش رکورد دارد تعرض و آزار جنسی کودکان است.

آموزش جنسی راه حل مشکل خشونت جنسی نیست

کوشکی ادامه داد: این که مسؤول شبکه بی بی سی در سن 70 سالگی به ده ها کودک خردسال تعرض جنسی داشته است نشان می دهد آموزش جنسی راه حل مشکل خشونت جنسی نیست و اتفاقاً جوامعی که خشونت جنسی علیه کودکان کم است جوامعی هستد که بر مبنای تعالیم معنوی خانواده ها شکل گرفته اند.

وی تصریح کرد: این که ما باید سندی را تدوین کنیم که تکلیف آموزش جنسی را مشخص کنددرست است و ما ضعف داشته ایم ولی این که این مشکل را باید با سند 2030 و راهکارهای آن حل کنیم باید گفت سند 2030 نشان داده است که کارآمد نیست.

کوشکی در پاسخ به این سؤال که  نظام آموزشی ما اگر بخواهد کاری کند آینده را چگونه پیش بینی می کنید، اظهار داشت: ما امیدواریم که بتوانیم به این باور برسیم که باید روش تربیت و آموزش کودکان خود را خدمان تدوین کنیم چون خودمان روش مناسب را در دین و فرهنگ خود داریم و این آموزه های دینی ما تجربه بشری نیست بلکه وحی است و ما باید تربیت قرآن محور و دینی را سمان دهیم و باید کار کنیم که این اقناع و اجماع شکل بگیرد.

باید اراده جدی برای کمک به وزارت آموزش و پرورش شکل بگیرد

حجت الاسلام لطیفی اظهار داشت: خوشبختانه در سند تحول ظرفیت بازنگری وجود دارد و ما باید بدانیم که همانطور که تجربه و اراده ای در پشت سند 2030 بود باید چنین اراده ای در پشت نظام های حاکمیتی بیاید و اراده جدی برای کمک به وزارت آموزش و پرورش شکل بگیرد.

وی افزود: نقد ما نسبت به 2030 به معنای قطع ارتباط با خارج نیست بلکه ما نباید ارتباط منفعل داشته باشیم و بتوانیم حرف خود را بدون لکنت زبان بزنیم و اینکه ارزش های ما در جامعه جهانی به رسمیت شناخته نمی شود نباید سبب شود که ما از ارزش های خود دست بکشیم و نباید به یکسان سازی تن بدهیم./843/ز۵۰۲/س

ارسال نظرات