۰۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۱
کد خبر: ۵۱۴۴۸۹
حدیث اخلاقی بزرگان(۵۲)

عزلت گزینی یا با جمع بودن

از عزلت و مصاحبت کدام یک برتر است، از نظر قرآن و احادیث اهل بیت(ع) عزلت پسندیده نیست، چون زندگی و روح انسان، روح اجتماعی است و انسان مدنی بالطبع است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یکی از جلسات اخلاق خود گوشه گیری و زندگی اجتماعی را مورد بررسی قرار داده و تاکید می کند نمی توان به طور مطلق بر ترجیح یکی بر دیگری حکم کرد زیرا نسبت به اشخاص، احوال، زمان و مکان متفاوت است.

آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این مرجع تقلید است:

بحث زندگی اجتماعی یا انفرادی زندگی کردن، در میان علمای اخلاق بسیار مطرح شده است؛ بسیاری از آنها معتقد بودند که عزلت گزیدن و به تنهایی زندگی کردن سبب تکامل انسان است، لذا پیروان خود را به جدایی از مردم و تنهایی دعوت می کردند، ولی از نظر قرآن و احادیث اهل بیت(ع) عزلت پسندیده نیست، چون زندگی و روح انسان، روح اجتماعی است و انسان مدنی بالطبع است؛ بهترین عبادات ما که نمازجمعه و حج است، در جمع انجام می گیرد و اگر اصل، گوشه گیری است پس این جمع برای چیست؟

منتها یک استثنا دارد که در روایات آمده است و این سبب شده است که بعضی خیال کنند اصل در عزلت است، روایت می فرماید زمانی که فساد بر اهل زمان غلبه پیدا کند وظیفه انسان گوشه گیری است؛ درحدیثی از امام صادق(ع) در باره علت گوشه گیری ایشان سؤال شده است که ایشان در جواب می فرمایند« فسد الزمان و تغیر الإخوان فرأیت الانفراد اسکن للفواد» زمانه فاسد شده و برادران تغییر کرده اند، بنابراین، آرامش دل را در تنهایی یافتم.

اما این در صورتی است که واقعا فساد در همه جا باشد در غیر این صورت گوشه گیری و تنهایی سرچشمه بسیاری از مفاسد است؛ یکی از مفاسد آن بدبینی نسبت به مردم است دوم خودبینی و خود خواهی است که خود را اعلم الناس و ازهد الناس می داند و باعث می شود شیطان هم در تنهایی او را وسوسه کند و سوم این که اخلاق انسان در تنهایی بد و خشن می شود؛ اما گاهی اوقات چاره ای نیست جز اینکه انسان گوشه گیری اختیار کند که حدیث مورد بحث به آن اشاره دارد.

مرحوم نراقی در جامع السعادت بحث گسترده ای در باب عزلت دارد که خلاصه آن را ذکر می کنم؛ کسی که به مقام انس رسید، دوستی خلوت و عزلت و دوری از مردم بر دل او غالب می شود، زیرا مصاحبت و آمیزش با مردمان دل را از توجه تام به خدا مشغول می سازد.

از عزلت و مصاحبت کدام یک برتر است، زیرا علما در این مسأله دو نظر دارند، و اخبار نیز در این باره مختلف است، جمعی از علما عزلت و گوشه گیری را بر مصاحبت و در آمیختن با مردم ترجیح می دهند، و جمعی دیگر آمیزش و آمد و شد با مردم را برگوشه گیری.

گروه اول، براساس آنچه در مدح و ستایش و فواید عزلت رسیده نظر دارند مانند سخن پیامبر اکرم(ص) که وقتی از آن حضرت درباره راه نجات پرسیده شد، فرمود در خانه خود بنشین و دین خود را نگاهدار و بر گناه خود گریه کن همچنین گفتار امام صادق(ع) که می فرماید زمانه تباه گشت و برادارن دگرگون شدند و تنهایی و انفراد برای آرامش خاطر و اطمینان قلب بهتر است و فرمود آشنایان خود را کم کن و از آن که می شناسی بیگانه شو.

و اما فوائد عزلت بسیار است مانند فراغت برای عبادت، ذکر، فکر، انس گرفتن به مناجات خدا و دوری از گناهانی که اغلب انسان به سبب آمیزش با مردم در معرض آنها است مانند غیبت، ریاکاری و دیگر آفات.

گروه دوم که مصاحبت را بر عزلت و گوشه گیری ترجیح می دهند بر اساس ظواهر اخبار در ستایش رابطه و انس و الفت گرفتن و فواید آن نظر دارند؛ مانند سخن پیامبر اکرم(ص) که می فرماید« من فارق الجماعة مات میتت الجاهلیه» هرکه از جماعت جدا شود به راه و رسم جاهلیت بمیرد و فرمود از غار نشینی بپرهیزید و با عامه مردم و جماعت باشید و در مساجد حاضر شوید.

فواید ارتباط با مردم نیز فراوان است، مانند تعلیم و تعلم و کسب اخلاق فاضله از هم نشینی با صاحبان آن و شنیدن مواعظ و نصایح، رسیدن به ثواب، حضور در نمازجمعه و جماعت، رفع ظلم از مظلومان و شاد کردن مؤمنان.

پس نمی شود به طور مطلق بر ترجیح یکی بر دیگری حکم کرد و صحیح این است که گفته شود افضل بودن یکی از آن دو نسبت به اشخاص و احوال و زمان و مکان تفاوت می کند، برای بعضی گوشه گیری و عزلت تام، بهتر است و برای بعضی دیگر رابطه و آمد و شد و برای بعضی دیگر میانه روی در عزلت و الفت.

برای کسی که به مقام انس و استغراق رسیده خلوت و عزلت پسندیده تر است؛ اویس قرنی گفته است هیچ کس را نیافتم که پروردگار خود را بشناسد و با غیر انس گیرد و یکی دیگر از بزرگان می گوید شادی و لذت مؤمن در خلوت و تنهایی به مناجات پروردگار خویش است.

یکی از بزرگان نیز می گوید انسان به سبب خالی بودن از فضیلت، احساس تنهایی و وحشت می کند، پس به واسطه ملاقات و رابطه با مردم شاد می گردد و وحشت را از خود دور می کند و چون ذات آدمی با فضیلت شد طالب تنهایی می شود تا از تفکر یاری جوید و علم و حکمت را بیرون کشد./1324/ت۳۰۳/ج

 

ارسال نظرات