۰۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۱
کد خبر: ۵۱۳۹۷۷
حجت الاسلام مظاهری سیف تبیین کرد؛

عشق مجازی نشانه عشق به خدا

رییس مؤسسه بهداشت معنوی درباره فلسفه عشق های مجازی گفت: هر چیز و هرکس که به نظر ما دارای کمال، یا زیبایی یا قدرت یا لطف باشد، دل مان را می برد و به نوعی جای آن عشق گمشده را می گیرد.
عشق به خدا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مظاهری سیف، رییس مؤسسه بهداشت معنوی در پاسخ به سؤال دختری که عاشق استاد خود شده است به تبیین مسأله عشق حقیقی و عشق مجازی پرداخته است.

متن کامل این پرسش و پاسخ که حجت الاسلام مظاهری سیف در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است به شرح زیر است؛

سؤال: من یک دختر دانشجو هستم و در مشهد زندگی می کنم. سال گذشته به کلاس نهج البلاغه که در حرم برگزار می شد، رفتم. پس از مدتی به استادم که  خانم با سواد و مهربانی است، خیلی علاقه مند شدم. تا جایی که وقتی استاد را نگاه میکردم  احساس دلتنگی شدید نسبت به او پیدا کردم.

با استادم دوست شدم و علاقه ام هر روز بیش از پیش میشد.بهترین لحظاتم بودن با ایشان است تمام فکر و ذهنم ایشان هستند. تمام چیزهایی که دوست دارم را به ایشان هدیه داده ام. از هرچیزی خوشم میآید، برای ایشان هدیه میگیرم.

الان یک سال از این ماجرا میگذرد و من همان حس را به استادم دارم... زیاده روی در علاقه به ایشان، بنده را از پرداختن به زندگی خودم انداخته است...آرامش فکری ندارم . هرکاری انجام میدهم ایشان جلو چشمانم هستند و دوست دارم بهترینهای خودم برای ایشان باشد.

عجیب اینجاست که چطور این حس که ابتدا نسبت به حرم حضرت رضا علیه السلام بود، ناگهان تغییر کرد و نسبت به استادم شکل گرفت....طوری شده که فقط به خاطر ایشان به حرم میروم ... دیدار ایشان در اولویت قرار گرفته، سپس زیارت حضرت...

چندین بار تصمیم به اصلاح کردن رفتار خود گرفتم اما موفق نشدم.

خواهشمندم بنده را راهنمایی کنید تا از این علاقه شدید خارج شوم و به زندگی عادی برگردم...

پاسخ:  این خیلی عالی است؛ شما در حال تجربه عشق مجازی هستید و این نشانه بلوغ معنوی شماست.

 بلوغ معنوی اولیه یعنی ظرفیت های معنوی در شما خودش را نشان می دهد؛ اگر بتوانید این ظرفیت را با صبر و تفکر به مسیر درست بیاورید و شکوفا کنید همه چیز درست خواهد شد.

اول باید بدانی که چرا این عشق پدید آمده بعد راه حل مشخص می شود زیرا انچه شما درباره پدید آمدن این عشق  می دانید، ظاهر ماجراست. رویدادهای بزرگ و علتهای اصلی در اعماق است.

دو علت در کنار هم سبب پدید آمدن این عشق بوده است:

یکم، عشق به خدا و کمال در روح ما انسان ها سرشته شده است. هنگامی که ما خدا را در ملکوت ملاقات کردیم و با او گفتگو کردیم، زمانی که او از ما پرسید: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» عشق ناب به زیبایی و قدرت و لطف و علم و کمال را تجربه کردیم.

دوم، وقتی به این دنیا که می اییم شیدایی او و تجربه عشق او را داریم ولی به او توجه نداریم. در نتیجه ممکن است دلبسته هر چیز بشویم.

هر چیز و هرکس که به نظر ما دارای کمال، یا زیبایی یا قدرت یا لطف باشد، دل مان را می برد. به نوعی جای آن عشق گمشده را می گیرد.

هر چیز و هرکس که لطف و رنگی از او داشته باشد، یا این طور به نظر ما برسد که حسن و کمالی دارد، دل مان را می رباید؛ در حالی که این عشقِ شکوفا و شیداییِ جاری در حقیقت عشق به اوست.

تو فکر می کنی که این عشق درجه پایینتری نسبت به عشق به حرم امام رضا دارد؛ در حالی که این طور نیست . ان هم فرم دیگری از بروز همین عشق گمشده است. این عشق مخصوص خداست. والبته زمانی که به اصلش باز گردد، خواهی دید که همه خلقت را دوست داری.

عشق مجازی ،از ترکیب این دو پدید می آید. تجربه عشق ازلی به خداوند و بی توجهی به او در زندگی دنیا که ناشی از توجه به خود است.

عشق مجازی تو را با درد فراق و سوز و گداز آشنا می کند، تا بقایای نفسانیت و توجه به خود از بین برود و بسوزد. این اتش معجزه گر است و مس وجودت را طلا می کند. پس بسوز و تحمل کن.

کم کم وقتی زمان فرا رفتن از این عشق فرابرسد، می بینی که حتی زمانی که  در کنار استاد هستی و حتی او را در اغوش گرفته ای، درد جگرت تسکین پیدا نمی کند و سوز دلت ارام نمی شود و احساس دوری و هجران از بین نمی رود. زیرا کسی که مثل توست معشوق حقیقی نیست.

عشق حقیقی به کسی تعلق دارد، که تمام وجودت برای اوست؛ همه هستی ات از اوست و او را با عمیق ترین لایه های قلبت می توانی در اغوش بگیری و در اغوش لطفش ذوب شوی.

تحمل کن و به این فکر کن که این عشق، وصالش هجران است، چه رسد به هجرانش.

اگر در سوز این عشق خالص شوی خدا را با تمام وجود خواهی دید، امانت عشقش را به او باز می گردانی و همه وجودت را غرق در نور و حضور او می یابی.

او که از تو به تو نزدیک تر است و اگر ذره ای از عشق او به خودت را بچشی تو و زمینی که روی ان قدم گذاشته ای و اسمانی که بالای سر داری همه یکجا شعله می کشد و می سوزد.

اگر بندگانم از عشق من به خودشان اگاه بودند بی شک از شوق من می مردند.

این عشق مبارکت باد؛ این درد گوارایت باد؛ باطن این سوز و گداز بهشت لقا الله است.اشک هایت را پاک کن؛ تحمل کن و به عشق حقیقی فکر کن، تا بگذری و برسی./843/د۱۰۱/س

ارسال نظرات