۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۵
کد خبر: ۵۱۳۲۴۴
در کفت‌وگو با حجت الاسلام مهدوی تشریح شد؛

بررسی تطبیقی حقیقت ذکر در قرآن و عرفان

ذکر و یاد خداوند از عوامل اساسی نگهدارنده انسان، به ویژه انسان نادم و غافل در بازگشت به گناه است، این نوع از عبادت که آرام بخش دلها است، با توجه به مشخصاتی همچون بی حد و حصری، بی آدابی، سادگی، فرا دینی، و فارغ از زمان و مکان بودن خدا را برای هر آفریده ای معنا می کند.
مدیرکل تبلیغات اسلامی لرستان

اشاره، خداوند در قرآن کریم همواره مؤمنان را به مداومت بر ذکر کثیر و یاد خویش سفارش کرده و به انذار آنها می ­پردازد، در قرآن کریم ذکر به الفاظ و اشخاص اطلاق شده است تا انسان را به سمت خلیفه الهی و انسان کامل شدن سوق دهد.

در عرفان اسلامی که به شدت متأثر از آموزه های قرآنی است ذکر دارای مراتب لفظی، قلبی و وجودی است و عرفا در آثار منظوم و منثور خویش، مریدانشان را برای رسیدن به وجود انسان کامل رهنمون می کنند.

خبرنگار خبرگزاری رسا در خرم آباد، در ادامه گفت و گویی با حجت الاسلام سعید مهدوی، مدیرکل تبلیغات اسلامی لرستان در رابطه با ذکر و یاد خدا ترتیب داده که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می شود.

با وجود پیشینه غنی برخی مفاهیم دینی هنوز نسبت دقیقی بین آنها و عقل انسانی برقرار نیست و عده ای به صورت سطحی و یا گذرا به آنها نگاه کرده و از آن می گذرند و ذکر یی از این مباحث دینی است.

در متون دینی تعریفهای متعددی در رابطه با ذکر مطرح شده است، بحث در زمینه ذکر موجب می شود این آموزه دینی بین امت اسلامی، بازتاب وسیعی بیابد تا جایی که پایه و اساس سیر تکاملی انسان و به ویژه عرفا محسوب شود.

ذکر نقش اساسی و بنیادی در سیر و سلوک بر عهده دارد؛ چنانکه بدون ذکر و یاد خدای تعالی نه تنها تغییر و تحولی در درون سالک به وجود نمی­آید بلکه پدید آمدن حالات و مقامات عرفانی بدون آن نیز امکان پذیر نیست.

در قرآن، ذکر و یاد خداوند از اهمیت بالایی برخوردار است، در قرآن آمده است:«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» خداوند در قرآن، ذکر و یاد خویش را بزرگتر از هر چیزی که قابل تصور برای اندیشه و ذهن بشری است، می­داند و از یاد خدا به عنوان آرام بخش دلها یاد شده است.

برای پی بردن به این مهم که ذکر در عرفان چگونه معنا می شود نیازمند بحث و بررسی است، چرا که ذکر در متون دینی همواره بسیار پراهمیت بیان شده این بدان معنا نیست که عرفا به الفاظ رسیده از ناحیه متون دینی بسنده کنند تا در حصار الفاظ گرفتار شوند، همیشه عرفان با حقیقت دین، بیشتر دست و پنجه نرم می کند تا ظواهر آن، عرفا بیشتر به حقیقت دین می پردازند و البته هنوز به حقیقت ذکر به عنوان خمیر مایه عرفان پرداخته نشده است.

ذکر قلبی از بهترین مراتب ذکر است چراکه توجه قلبی به خدای سبحان است به گونه ای که رفتارهای انسان با ذکر حق انجام می گیرد و این ذکر هرچند که بهترین مراتب ذکر است کاملترین نیست و به مرحله بالاتر یعنی ذکر عملی منتقل می شوند که انسان را به مقام اطاعت فرمان خدا دعوت می کند تا به انجام عبادات ترغیب و از محرمات دور کند.

برخی عرفا بالاترین مرحله ذکر را نسیان ذکر می دانند چراکه کمال ذکر در نسیان ذکر است، در صورتی که به نظر می رسند حقیقت ذکر چیزی فراتر از این باشد.

در صورتیکه ذکر زبانی گرچه از تمام مراتب ذکر نازل تر است ولی در عین حال مفید فایده است زیرا که زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده و بعلاوه ممکن است این تذکر پس از مداومت و قیام به شرایط آن اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود.

ذکر در قرآن                    

ذکر در ادبیات قرآنی به معنی یاد کردن، فراموش نشدن، بیان و یا به زبان آوردن برخی الفاظ رسیده از ناحیه دین بوده و از پر کاربرد ­ترین واژه های قرآنی است که عمدتاً به معنای یادآوری آمده است، در اصطلاح نیز به معنای به زبان آوردن عبارات، دعاها و آیات قرآنی برای تقرب به حق تعالی است.

ذکر خدای سبحان از بارزترین مصادیق پرستش به شمار می آید، نباید از این مهم غافل شد که ذکر در آیین اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و هر نوع عبادتی را در بر می گیرد، واژه ذکر در فرهنگ قرآنی به دو دسته پدیده اطلاق می شود که با تحلیل به عمل آمده برخی از این مصادیق شامل الفاظ و اذکار، و برخی دیگر شامل اشخاص می شوند و آنچه در حوزه لفظ قرار می گیرد ذکر لفظی و آنچه در حوزه اشخاص قرار دارد ذکر وجودی نامیده می شود.

ذکر لفظی

ذکر به لحاظ ارزش وجودی و درجه ‏بندی دارای اقسام گوناگونی است؛ زیرا زمانی به لحاظ مذکور سنجیده می‏شود که در این حال، کامل ترین ذکر، یاد بنده نسبت به خداوند و اسم اعظم او است چون مذکوری کامل تر از خدای سبحان نیست و زمانی به لحاظ ذاکر، بررسی می‏شود که در این وضع نیز کامل ترین ذکر، یاد خداوند نسبت به بنده است.

هیچ یاد کننده‏ای همتای خدای سبحان نیست، او همانطور که «خیرُ مذکورٍ» است، خَیْر ذاکرٍ نیز می باشد و گاهی به لحاظ کیفیت ذکر از جهت اخلاص ارزیابی می ‏شود که در این صورت نیز کامل ترین ذکر یاد خداوند نسبت به شی معین یا شخص معلوم است؛ زیرا یاد خداوند، منزّه از هر گونه آمیختگی به غیر حق و صواب است.

هر کدام از عبادتهای ویژه، همچون نماز، روزه، زکات، خمس، حج، امر به معروف، نهی از منکر، دعا و مانند آن به جای خود ذکر محسوب می‏شود و معنای جامع ذکر و نیز حکمت عام آن همه امور یاد شده را فرا می‏ گیرد، اما عنوانِ ذکر در جای خود عبادتِ مخصوص است که اثر خاص خود را دارد و منظور از این نوع ذکر در فرهنگ دینی آن دسته از اذکار است که پایه و شاکله خویش را بر الفاظ دینی بنا کرده است.

در فرهنگ قرآن کریم همه کتاب های آسمانی ذکر هستند و قرآن کریم با توجه به خصوصیتی که دارد، تنها این کتاب الهی ذکر مبارک نامیده شده است.

ذکر به معنای یاد خدا اختصاصی به قلب ندارد بلکه هر کاری که نمودار یاد پروردگار باشد، ذکر او است، گاهی سکوت و خاموشی ذکر خداست چراکه جایی که سخن گفتن منشأ فتنه، یا سبب شنیدن سخن نامحرمانه بیگانگان باشد، خودِ سکوت ذکر خدای متعال است.

ذکر وجودی

در فرهنگ قرآنی ذکر گاهی به معنای مصدری و وصفی است، مانند یاد خدا بودن، نام خدا را بردن و در زبان جاری کردن و زمانی هم به معنای شی یا شخصی است که خود مصداق مجسم یاد خدا بوده و موجب یادآوری خداوند است.

خداوند در برخی آیات قرآن پیامبراسلام را به ذکر کثیر امر می ­کند در این راستا خداوند می ­خواهد به بندگانش بیاموزد تا او را بسیار یاد کنند، قرآن کریم ذکر کثیر را صفت مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان می کند؛ کسانی که از جانب خداوند برای آنها مغفرت و پاداشی عظیم آماده شده است.

ذکر کثیر نشان دهنده محبت ذاکر به مذکور است، در متون دینی ذکر وابستگی تام به الفاظ آن دارد و با کمترین مرحله رویش یعنی ذکر لفظی آغازمی شود تا نفوسی که در مرتبه پایین نیز هستند بتوانند در این ارتباط شریک شوند.

ذکر در عرفان

در عرفان اسلامی، ذکر از ارکان مهم سیر و سلوک است که سالک با چنگ زدن به آن، مراحل بالای حقیقت را به جان درک می کند و ذکر برای سالک به مثابه شیر است برای فرزند و سالک باید آن را از شیخ فرا گرفته باشد.

کلمه عرفان که اسم فاعل آن را عارف می گویند مصدر عربی و به معنای شناختن و بازشناختن در متون دینی به شکلهای مختلف بازتاب یافته است و برخی عرفا نیز از این حوزه معنایی در جهت شناختن پروردگار بهره برده اند، ذکر در ادبیات عرفانی به معنی فراموش کردن هر چیزی غیر از خدا است.

ذکر خداوند و یاد اسمای حُسنی و مظاهر او، در عقل نظری به عنوان اندیشه الهی ظهور دارد و از عقل عملی به عنوان گرایش دینی تجلی می‏ کند زیرا معرفت خدا ذکر اوست و محبّت او نیز علم الهی یاد او می باشد،

ذکر وجودی در عرفان

به نظر می رسد در عرفان اسلامی بیشترین توجه به اشخاص معطوف باشد تا الفاظ، چرا که در عرفان، مصداق به عنوان راهنمای مریدان خویش به مذکور است از این روی همیشه در عرفان با تطبیق آیات با دیگر پدیده ها سر و کار داریم تا الفاظ،

انسان کامل مظهر اسماء الله

ذکر خدا و یاد اسمای حسنی و صفات علیای او به مثابه نفخ روح حیات ‏بخش است، در قرآن کریم عده ای با عناوینی چون دائم الذکر و در نتیجه دائم الصلاة نام برده شده اند در حالی که چنین افرادی نه همیشه در حال ذکر می باشند چون گاهی می خوابند و نه در حال نماز هستند چون نماز عبادت مخصوص با الفاظ ویژه است پس چگونه ممکن است چنین توصیفی درست باشد؟ باید گفت که انسان کامل خود ذکر است و دیگر نیازی به ذکر لفظی ندارد.

نمونه بارز آن نفخ دمِ مسیحایی است که سبب زنده شدن پرنده و هر مرده‏ای بود که حضرت عیسی(ع) به اذن خدا در آن می‏دمید، معلوم می‏شود نام و یاد خدا به مثابه دم مسیح است، پدید آمدن حیات را تضمین می ‏کند و هر کاری که نام خدا و یاد او در آن ظهور نیابد هر چند به حسب ظاهر در صحرای خیال  نفس حضرت عیسی(ع) احیاگر است.

مصداق کلمه الله انسان است

خداوند در قرآن کریم از وجود حضرت عیسی(ع) به عنوان کلمه الله یاد می کند تا نشان دهد گاهی مواقع می شود به جای ذکر یا کلمه الله انسان کامل را به کار برد،«أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ(آل عمران/ آیه 39)‏ قَالَ: مُصَدِّقاً یُصَدِّقُ یَحْیَى بِعِیسَى إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى‏( آل‏عمران/ آیه 45)، کلمه الله از آن خدا و عیسی بنده اوست از این رو در عالم تکوین چنین جایگزینی قابل انجام می باشد.

بهترین و آسان ترین راه رسیدن به سر منزل مقصود یاد همیشگی خدای جهانیان است و چون ذکر نوعی وجود بخشیدن به خداست و و جود نیز منشأ اثر است، در تعالی روح و معرفت انسانی به اندازه وسعتش اهمیت و ارزش می یابد./9459/گ404/ب1

ارسال نظرات