ماهنامه ملیکا در ایستگاه صد و بیست و هفتم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) شماره صد و بیست و هفتم ماهنامه ملیکا(ماهنامه فرهنگی کودکان ایران) ویژه تیر‌ماه 1396 را به مدیرمسؤولی سید مسعود پورسیدآقایی چاپ و روانه بازار کرد.
در صفحه پنجم ماهنامه با عنوان مهدی‌یار آمده است: «حتما نام سلمان را شنیده اید. سلمان یکی از یاران گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که از اهالی ایران بود، او زمانی دین دیگری داشت، اما وقتی که درباره حضرت محمد و دین آخرالزمان چیزهایی شنید راهی سفر شد.
آماده حرکت و دیدار شد تا بتواند پیامبر عصر و زمان خودش را ببیند. و وقتی که با ایشان دیدار کرد، اتفاقی افتاد که جز از آن انتظارش را نمی رفت؛ بله، سلمان برای همیشه در کنار پیامبر بود و دوست ایشان باقی ماند. سلمان یک دوست بود، یک یار واقعی. شاید هم بالاتر.
خداوند در قرآن کریم وقتی درباره پسر حضرت نوح صحبت می کند، به ایشان می فرماید او از اهل تو نیست، چراکه راه پیامبر خدا یعنی حضرت نوح را نپذیرفت. از آن طرف ایمان سلمان به جایی می رسد که پیامبر درباره ایشان فرمودند: سلمان از ما اهل بیت است.
فکرهای نظامی خوبی هم داشت که در کنار پیامبر از آنها به خوبی استفاده کرد. در جنگ خندق که دشمنان اسلام با سپاهی فراوان آماده شده بودند، پیامبر از یارانش نظرخواهی کرد و پیشنهاد سلمان پذیرفته شد. سلمان گفت که ما ایرانی ها برای این که در جنگ توسط دشمن محاصره نشویم و بتوانیم از یک جهت با آنها بجنگیم خندق حفر می کنیم. گودال هایی خیلی بزرگ که دشمن راهی به طرف ما نداشته باشد. و این پیشنهاد سلمان نقش زیادی در پیروزی مسلمانان در آن جنگ داشت».
«مهدی‌یار»، «روزهای ماه: تیر/ شوال»، «قند و پند»، «شعر/ انتظار نور»، «قصه بی نام»، «راه روشن» و «هدهد و سلیمان» از عنوان‌های مطرح شده در این شماره از ماهنامه ملیکا است.
محمدرضا میرزائی در صفحه هشتم این ماهنامه با عنوان راه روشن چنین می‌نویسد: «بچه ها برای اردو به یکی از امامزاده ها رفته بودند. وضو گرفته و آماده رفتن به داخل حرم بودند که یک دفعه مهسا داد زد: بچه ها این جا نوشته ا....ذِن دَخول.
هر کدام از بچه ها چیزی گفت و هم همه و سر و صدا پیچید. یک دفعه خانم مرادی مدیر مدرسه امد و گفت: بچه ها چه خبره؟ بچه ها نوشته را نشان دادند و گفتند: این یعنی چی خانم؟ خانم مرادی گفت: اذنِ دُخُول یعنی اجازه گرفتن برای ورود.
مریم پرسید: خانم از کی اجازه بگیریم؟ اینجا که کسی نیست. خانم مرادی گفت: حالا برید تو تا بهتون بگم. بچه ها رفتند داخل، ضریح و زیارت کردند و گوشه ای نشستند. خانم مرادی آمد و گفت: برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه صلوات بفرستید و همه صلوات فرستادند و خانم مرادی گفت: ببینید بچه ها ما هر کجا که می خواهیم وارد شویم باید اجازه بگیریم و مثلا وقتی می خواهید وارد کلاس یا دفتر بشوید، اجازه می گیرید. حالا وقتی می خواهیم وارد مکان های مقدس مثل حرم امامان و امامزاده ها بشویم باید از صاحب آنها اجازه بگیریم، چون آنها صدای ما را می شنوند و این کار هم نشانه ادب ماست...».
مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) شماره 127 ماهنامه ملیکا(ماهنامه فرهنگی کودکان ایران) را با قیمت 5000 تومان چاپ و روانه بازار کرده است./۹۰۷/ ن ۶۰۳/ ش