۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۸
کد خبر: ۵۱۲۰۵۸

سی و هفتمین شماره فصلنامه راهبرد فرهنگ منتشر شد

دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سی و هفتمین شماره فصلنامه «راهبرد فرهنگ» را منتشر کرد.
فصلنامه راهبرد فرهنگ

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سی و هفتمین شماره فصلنامه «راهبرد فرهنگ» را به مدیر مسؤولی محمدرضا مخبر دزفولي منتشر کرد.

در این شماره از این فصلنامه این مقالات پیش روی ما قرار گرفته‌اند:

تباريابي رخدادِ «انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها»؛ بر مبناي همسويي انتقادي روند هاي كلان فرهنگي دوره ماقبل انقلاب اسلامي

مطالعه تجربي روند هاي شكل گيري دينداري

 بررسی تجربی تفاوت دینداری در دوساخت شهری و روستایی

 بررسی ابعاد و مولفه‌های تحول در علوم انسانی در اندیشه مقام معظم رهبری و دلالت‌های آن بر علوم انسانی مطلوب جمهوری اسلامی

 تصویر از خود: برساختی انتقادی-ایده‌الیستی از هویت ملی و فراتحلیل عوامل موثر بر اخلاق سازمانی         

بررسي رويكرد تربيت معلم شايسته براساس اسناد تحولي آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران

فراتحليل عوامل مؤثر بر اخلاق سازماني

رابطه سبك زندگي اسلامي با هويت اخلاقي و خودكنترلي در نوجوانان

 

تباريابي رخدادِ «انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها»؛ بر مبناي همسويي انتقادي روند هاي كلان فرهنگي دوره ماقبل انقلاب اسلامي

قاسم زائري ، حاجيه محمدعليزاده   

چکيده: اين مقاله به بررسي روند هاي ماقبل انقلابي مؤثر بر وقوع رخداد «انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها» (1359) اختصاص دارد. برخلاف تصور رايج كه اين رخداد را محصول كشاكش سياسي نيرو هاي رقيب در دوره اوليه مابعد انقلاب اسلامي دانسته و آن را همچون واقعه اي فاقد ضرورت اجتماعي و يك كنش سياسي صرف فارغ از وجوه نظري معرفي مي كند، از قضا اين مقاله نشان مي دهد كه واقعه «انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها» نقطه نهايي و اوج يك مطالبه عمومي است كه مدت ها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي 1357 نياز و ضرورت آن در بين نيرو هاي اجتماعي و حتي در ميان نخبگان آموزشي اواخر دوره پهلوي دوم، البته در سطح و مرتبه متفاوتي وجود داشته است.

اين نيرو ها به انحاء متفاوت اعم از تأثيرپذيري از خودانتقادي هاي غرب در دوره مابعد جنگ جهاني دوم، يا به دليل مشكلات و مسائل نظام آموزشي و دانشگاهي كشور، نسبت به «علم جديد» و نظامات علمي و دانشگاهي انتقاد و اعتراض داشته اند. اين مواضع انتقادي گاه به طور عيني خود را در برنامه هايي نظير «انقلاب آموزشي» يا «آموزش اسلامي» نشان داده است و گاه در قالب ايده هاي ذهني نظير «علم بومي»، «علم قدسي»، «علم متعهد» و نظير آن در ميان نخبگان فكري مطرح شده و ذهنيت تحول در نظام علمي ـ آموزشي در آستانه وقوع انقلاب اسلامي را قوت بخشيده است. مقاله نشان خواهد داد كه وقوع انقلاب اسلامي و نيروي برآمده از آن، بنا به ماهيت اسلامي انقلاب و نوع و تنوع نيروي سياسي درگير در آن، اين خواست عمومي را در سطح و مرتبه بالاتر با جهت گيري متفاوتي پيگيري كرده كه ظهور اوليه آن در واقعه «انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها» و نهادسازي ها و سياست گذاري هاي آن بوده است. براي تباريابي و شناسايي اين روند هاي فرهنگي و اجتماعي اثرگذار، از شيوه كار فوكو استفاده شده است.

مطالعه تجربي روند هاي شكل گيري دينداري

فرشيد شعباني ، علي رضا شجاعي زند و بهاره آروين  

 چکيده: مقاله حاضر به آزمون تجربي يك گونه شناسي از روند هاي شكل گيري دينداري پرداخته است. به دليل آنكه هدف پژوهش، بررسي قابليت هاي مفهومي و بررسي امكان سنجش اين موضوع و ارزيابي ابزار هاي شناسايي بود و قصد تعميم نتايج آن به جامعه آماري خاصي وجود نداشت از نمونه گيري سهميه اي استفاده شد. از يازده مسيري كه در مقاله مرجع اين پژوهش (شجاعي زند، 1391) معرفي شده، تنها سنجش پنج مسير با روش پيمايش و ابزار پرسشنامه امكان پذير بود. لذا به همان مسيرها اكتفا شد. اين مسيرهاي پنج گانه، از چهار جنبه «نخستين تماس با دين»، «بسط دينداري»، «ديندارشدن پس از توقف» و «ترجيحات» در بين نمونه انتخابي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از گردآوري و استخراج داده ها نشان داد كه در نخستين تماس با دين و بسط دينداري، الگوي «ديندارشدن عملي» و الگوي «منطقي ـ عقلائي» بيشترين فراواني را دارد. در سطح ديندارشدن بعد از توقف اما، الگو هاي «منطقي ـ عقلائي» و «اتفاق باشكوه» بيشترين فراواني را دارند. در سطح ترجيحات نيز الگوي «انتخاب گرانه» و «ديندارشدن عملي» بيشترين فراواني را دارد. از بررسي روابط همبستگي ميان متغير هاي زمينه اي و نحوه ديندارشدن نيز سيزده رابطه معنادار به دست آمد و نشان داد كه وضع مذهبي خانواده بيشترين رابطه را با نحوه ديندارشدن دارد.

بررسي تجربي تفاوت دينداري در دو ساختار شهري و روستايي

محمدرضا طالبان و صداقت شفيع زاده حور 

چکيده: هدف پژوهش حاضر آزمون اين تصور غالب در جامعه شناسي بوده است كه شهر و روستا به مثابه قلمرو هاي محيطي مدرنيسم و سنت گرايي تأثيرات متفاوتي بر دينداري اعضاي شان مي گذارند. براساس مباحث مربوط به ويژگي ها و تمايز هاي جامعه شناختي شهر و روستا و با طرح استدلال هاي اقامه شده در نظريه هاي عرفي شدن در جامعه شناسي دين، دو فرضيه استنتاج شد مبني بر آنكه اولاً، ميانگين دينداري در روستا بيش از شهر و ثانياً، واريانس دينداري در روستا كمتر از شهر است. اين فرضيات در قالب يك پژوهش پيمايشي در ميان 200 خانوار روستايي و 200 خانوار شهري در استان اردبيل مورد آزمون تجربي قرار گرفت. يافته هاي تحقيق نشان داد كه تمايز چنداني ميان دينداري شهرنشينان با دينداري روستانشينان وجود ندارد و فقط در ابعاد مناسكي، دينداران شهرنشينان، بيشتر از روستائيان است. در مجموع، شواهد محكمي براي تأييد فرضيات تحقيق به دست نيامد.

ابعاد و مؤلفه هاي تحول در علوم انساني در انديشه مقام معظم رهبري و دلالت هاي آن بر علوم انساني مطلوب جمهوري اسلامي

حسين قلي پور و عليرضا چيت سازيان    

چکيده:  علوم انساني كنوني همانند ديگر علوم مدرن، محصول انديشه اي است كه در اواخر قرن شانزدهم و اوايل قرن هفدهم ميلادي در دوره «روشنگري» شكل گرفت. اين علوم تا پيش از انقلاب اسلامي، با همين ويژگي و پيشينه به تدريج به ايران وارد و به دانشجويان عرضه شد. اما انقلاب اسلامي، طليعه دار انديشه اي مبتني بر مباني ديني و پايبند به ارزش هاي اسلامي بود. روشن است كه چنين ديدگاهي علوم انساني مدنظر خود را مي طلبد.

با توجه به اينكه خط مشي گذاري براي هر مسئله اي، مستلزم شناخت ابعاد و مولفه هاي آن است، لذا انديشه هاي مقام معظم رهبري به عنوان انديشمندي اسلامي كه از قبل از انقلاب تاكنون در اين راستا تلاش كرده اند، مي تواند زمينه خوبي براي استخراج مدل مفهومي تحول در علوم انساني باشد. در اين مقاله با بهره گيري از روش نظريه پردازي داده بنياد به تحليل 38 سخنراني و 6 نامه مكتوب از ايشان پرداخته شد و در نهايت پنج مقوله اصلي استخراج گرديد. پس از آن از طريق تمسك به دلالت التزامي گزاره هاي انتقادي و راهكاري مقام معظم رهبري، ويژگي هاي نهاد علوم انساني مطلوب جمهوري اسلامي نيز در سه بعد ساختار، محتوا و كنشگران به دست آمد.

 همراهي علم و دين، توجه ويژه به علوم انساني اسلامي، بهبود شيوه هاي آموزشي و فعاليت هاي پژوهشي متناسب از ويژگي هاي ساختاري مطلوب؛ اعتماد به نفس، نوآوري، اسلام گرايي، انگيزه و استعداد بالا از ويژگي هاي نيروي انساني مطلوب و در نهايت، اسلامي بودن و بومي بودن از ويژگي هاي محتواي مطلوب علوم انساني است.

تصوير از خود: برساختي انتقادي ايده آليستي از هويت ملي؛ مورد مطالعه: دانشجويان دكتراي دانشگاه اصفهان

راضيه مهرابي كوشكي ، سيدجواد امام جمعه زاده ، حسين مسعودنيا و علي رباني      

 چکيده: پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بازنمايي تجارب ذهني دانشجويان از هويت ملي و عيني سازي آن صورت گرفته است. سوال اصلي اين است كه نظم ساختاري و نظام معنايي مندرج در اذهان دانشجويان از هويت ملي چگونه است و مهم ترين مؤلفه هاي معنايي آن كدام است؟ روش اين مطالعه كيفي و از سنخ استراتژي تئوري داده بنياد انتخاب گرديد.

 با استفاده از مصاحبه هاي عمدتاً باز و نيمه ساختاريافته، داده هاي تحقيق از ميان 27 نفر از دانشجويان دكتراي دانشگاه اصفهان در سال تحصيلي 93-94 و 94-95 انتخاب گرديد. يافته هاي پژوهش و مقولات حاصل از فرآيند كدگذاري، حاكي از منظر و مدلي انتقادي ايده آليستي از معناي هويت ملي در بين الاذهان دانشجويان است كه آگاهي و احساس تعلق آنان به مؤلفه هاي ايران بودگي و تمايز و تفاوت از ساير ملت ها را بر مي سازد. مفاهيم محوري در اين پژوهش چهار مقوله «خودخوانش انتقادي»، «مؤلفه هاي ايران بودگي»، «غشاي ايده آليسم» و «خود آيينه گون» مي باشد كه از اين ميان تصوير دانشجويان از خودِملي بر دو مقوله «خودخوانش انتقادي» و «غشاي ايده آليسم» به عنوان مقولات هسته اي و پايه هاي نظام معنايي آنان قرار دارد، به نحوي كه با وجود انتقادات فراواني كه از هويت ايراني و منش ملي خود سراغ دارند، تلاش مي كنند خود ملي را در پوشش و غشايي از ايده آليسم به ديگران نشان دهند.

 

بررسي رويكرد تربيت معلم شايسته براساس اسناد تحولي آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران

پوران خروشي ، احمدرضا نصر ، سيدابراهيم ميرشاه جعفري و نعمت الله موسي پور  

چکيده: به رغم تاكيد اسناد بالادستي نظام تعليم و تربيت، به پرورش و توسعه شايستگي هاي پايه، جهت تعميق هويت مشترك و حرفه اي معلمان در ابعاد فردي، انساني، اسلامي و ايراني، فقدان الگوي مناسب تربيت معلم و عدم وجود چارچوب مدوني از شايستگي هاي معلمان در برنامه درسي تربيت معلم، موجب بروز آشفتگي و سردرگمي در شيوه تربيت و تامين منابع انساني در دستگاه تعليم و تربيت شده است. لذا هدف اصلي مقاله حاضر، بررسي رويكرد تربيت معلم شايسته براساس اسناد تحولي آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران و ارائه الگوي مناسب آن است. بدين منظور با استفاده از راهبرد نظريه داده بنياد در يك تحليل كيفي، متن اسناد تحولي بالغ بر 544 صفحه به طور دقيق مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. سپس 148 گزاره نشانگرِ عوامل و شرايط زمينه ساز معلم شايسته استخراج و مقوله بندي شد.

نتايج تحليل طي سه مرحله كدگذاري باز، محوري و گزينشي در قالب يك الگوي نظري، با محوريت مقوله اصلي (شايستگي هاي معلمان)، شرايط علي (هدف گذاري و برنامه درسي)، شرايط زمينه اي (نهادها، سازمان ها و ادارات دولتي و غيردولتي سهيم در امر تربيت رسمي و عمومي)، شرايط واسطه اي (ويژگي هاي فردي، اجتماعي و عوامل سازماني)، راهبردها (برنامه ريزي و توسعه حرفه اي) و پيامدها (هويت يكپارچه توحيدي) منعكس شده است. يافته هاي حاضر مي تواند به عنوان چارچوبي مفهومي براي طراحي و تدوين برنامه درسي تربيت معلم مبتني بر شايستگي هاي معلمان استفاده شود.

فراتحليل عوامل مؤثر بر اخلاق سازماني

سيداحمد ميرمحمدتبار ، علي اكبر مجدي ؤ مريم سهرابي    

چکيده: پيچيده تر شدن روزافزون سازمان ها و افزايش ميزان كار هاي غيراخلاقي، غيرقانوني و غيرمسئولانه در محيط هاي كاري، توجه مديران و محققان را به بحث اخلاق سازماني و مديريت آن معطوف كرده است. اين توجه به موضوع اخلاق سازماني باعث شد كه در سال هاي اخير تحقيقات زيادي درباره عوامل مؤثر بر اخلاق در محيط هاي كاري انجام شود. تحقيق حاضر درصدد بررسي مهم ترين عوامل تأثيرگذار بر اخلاق سازماني در تحقيقات انجام شده در ايران با استفاده از روش فراتحليل است. جامعه آماري تحقيق همه مقالات معتبر علمي است كه در سال هاي 1380 تا 1393 با موضوع اخلاق سازماني منتشر شده است. در نهايت 36 تحقيق انتخاب و با نرم افزار CMA2 مورد تحليل قرار گرفت. نتايج تحقيق نشان داد كه در مجموع رابطه 44 متغير با اخلاق سازماني در تحقيقات مختلف بررسي شده است. از بين اين متغيرها، سه متغير تعهد سازماني، فرهنگ سازماني و رضايت شغلي بيشترين تأثير را بر اخلاق سازماني داشته اند. نتايج فراتحليل نشان داد كه اندازه اثر بين تعهد سازماني و اخلاق سازماني با 0/55 در حد بالا و اندازه اثر تركيبي فرهنگ سازماني و اخلاق سازماني با 0/49 در حد متوسط قرار دارد. رابطه رضايت شغلي و اخلاق سازماني، در تحقيقات مرور شده معادل 0/38 و در حد متوسط است.

رابطه سبك زندگي اسلامي با هويت اخلاقي و خودكنترلي در نوجوانان

شيما پژوهي نيا، سيدمحمدحسن فاطمي اردستاني، محمود اسلامي و معصومه كفيلي يوسف آباد 

 چکيده: در اين پژوهش به بررسي رابطه سبك زندگي اسلامي با هويت اخلاقي و خودكنترلي در نوجوانان به روش توصيفي و علي پرداخته شده است. جامعه آماري اين تحقيق، كليه دانش آموزان پسر پايه دوم و سوم دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصيلي 93-94 بودند كه 380 دانش آموز به عنوان نمونه آماري از ميان آنها به روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي چند مرحله اي، انتخاب گرديد. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي سبك زندگي اسلامي، هويت اخلاقي و خودكنترلي استفاده شد و داده هاي به دست آمده با شاخص هاي آماري توصيفي، ضريب همبستگي و رگرسيون، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. بر طبق نتايج حاصل از پژوهش، بين نمره كلي سبك زندگي اسلامي با هويت اخلاقي و خودكنترلي در نوجوانان، رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. همچنين نتايج تحليل رگرسيون چندمتغيري نشان داد كه سبك زندگي اسلامي و برخي شاخص هاي آن مي توانند ميزان هويت اخلاقي و نيز خودكنترلي را در نوجوانان تبيين كنند.

دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سی و هفتمین شماره فصلنامه «راهبرد فرهنگ» را در 307 صفحه منتشر کرده است./۹۹۸/ن۶۰۴/ش

ارسال نظرات