۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۲
کد خبر: ۵۱۱۲۹۳
یادداشت؛

یک اشتباه در تحلیل سند ۲۰۳۰

درباره سندی همچون ۲۰۳۰ باید نقد و نگاه همه جانبه به اجزاء آن داشت، اگر این اتفاق بیفتد می توان شاهد روشنگری همگانی در عرصه امضای اسناد فرهنگی ـ بین المللی باشیم.
۲۰۳۰

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از اهرم های تبلیغاتی که جریان انقلابی رقیب روحانی در انتخابات از آن استفاده می کرد امضای سند2030 از طرف کابینه دولت یازدهم بود. «آموزش مسائل جنسی به کودکان» آن قسمت از این سند بود که مورد تاکید این جریان در انتخابات قرار گرفت. اما سوال اینجاست؛ آیا بزرگ کردن مسئله «آموزش مسائل جنسی به کودکان» می­تواند امضای سند 2030 را به عنوان نقطه سیاه کارنامه روحانی نشان دهد؟ آیا صرف پرداختن به این مسئله فرعی می­تواند اصل محتوای این سند را به مردم نشان  دهد؟ و آیا مهم ترین قسمت از این سند که در تعارض با فرهنگ اسلامی است همین قسمت است یا تعارضات جدی تری نیز وجود دارد؟

سند 2030 یا سند توسعه پایدار دارای 17 هدف اصلی و 169 هدف  فرعی می باشد. این دستور کار که به صورت داوطلبانه از طرف دولت روحانی به امضا رسیده دارای شش جنبه می باشد: کرامت، مردم، کره زمین، سعادت، عدالت و شراکت.

اهداف  این سند را می توان در ابعاد سه گانه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دسته بندی کرد. از اهدافی که در این سند بیان شده «فقرزدایی برای رسیدن به صلح پایدار»،«ایجاد زمینه های پیشرفت در همه کشورها»،«برابری جنسیتی زن و مرد» و چندین هدف اصلی و فرعی دیگر است. در این میان بحث آموزش برای پیشبرد این اهداف از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در این سند بیشتر بر آن تاکید شده. آنچه که در این سند به آن تصریح شده این است که حوزه عملکرد این سند شئون مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زندگی مردم را در بر می گیرد.

در واقع این سند به کلیات و جزئیات سبک زندگی افراد جامعه مربوط می شود و دولت ها را برای رسیدن به نقطه مطلوب مد نظر در سال 2030، وادار به ایجاد تغییراتی در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی می کند. اما نکته قابل توجه این است که در مواردی ایجاد تغییراتی که مد نظر این سند است، با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی در تعارض است و در این سند از این موارد حرفی به میان نیامده. به  عنوان مثال «تساوی جنسیتی زن و مرد» یا «آموزش مسائل جنسی به کودکان» از جمله مواردی است که با فرهنگ ما تعارض دارد.

از طرفی رفتار کشور­­های غربی نشان داده تعریف آنها از سعادت، کرامت، عدالت و شراکت مختلف با تعریف های ما از این مفاهیم است و اساسا رفتار خود آنها متناقض با معنای این مفاهیم است. رفتار سازمان ملل در ماجرای مردم مظلوم یمن و باجگیری از عربستان، جنگ افروزی های آمریکا در نقاط مختلف جهان، ترویج نظام سرمایه داری از طرف کشور­های غربی­، رفتار منفعت طلبانه غربی ها با مستعمرات خود در قرون گذشته، بایکوت رسانه های معارض با فرهنگ غربی و هزاران موارد از این دست، همه نشان دهنده این است که توسعه کشور­های جهان در ابعاد گوناگون، تنها زمانی مورد پذیرش ابرقدرت‌هاست که به منافع آنها کمک کند یا لااقل با منافع آنها در تضاد نباشد.

با توجه به تعارض بندهای گوناگون این سند با اسلام  و فرهنگ اسلامی و با توجه به رفتار سردمداران جهان در قبال ملل گوناگون اصل امضای سندی که با ابعاد گوناگون زندگی مردم در ارتباط است، امری است که نظام اسلامی نمی تواند آن را بپذیرد.

اساسا برنامه ریزی کشورهایی که بارها و بارها دشمنی آنها با این نظام اثبات شده برای آموزش، فرهنگ و اقتصاد امری نیست که بتوان با امضای این گونه سند­ها به آن گردن نهاد. چه لزومی دارد که ما برنامه ای را با این شرایط بپذیریم و بعد در مقابل اجرا یا عدم اجرای آن مورد بازرسی و بازخواست قرار بگیریم.

با این وجود آنچه که در تبلیغات و سخنرانی های گوناگون در مورد سند 2030 بیان می شد فقط مسائلی فرعی مانند «آموزش مسائل جنسی به کودکان» و از این دست مطالب بود. عدم تحلیل درست جریان منتقد ۲۰۳۰ در این مورد و موارد مشابه، همه نشان از این دارد که کشور و حتی جریان خودی دچار سرگشتگی فرهنگی شده و راه اصلی و اصیل خود را گم کرده است، چرا که درباره سندی همچون ۲۰۳۰ باید نقد و نگاه همه جانبه به اجزاء آن داشت، اگر این اتفاق بیفتد می توان شاهد روشنگری همگانی در عرصه امضای اسناد فرهنگی ـ بین المللی باشیم. /909/ی702/س

امجد خروشی

ارسال نظرات