۰۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
کد خبر: ۵۰۶۸۱۵
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا تبیین کرد؛

رابطه سه گانه علم و فرهنگ

عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در نوشت: فرهنگ‏ مى‏‌تواند مانع از حضور علم شود و مى‏‌تواند آغوش خود را بر روى آن بگشاید. مقاومت و یا استقبال فرهنگ نسبت به علم به خصوصیات ذاتی فرهنگ باز مى‏ گردد.
دانلود فایل حجت الاسلام و المسلمین پارسانیا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در مقاله ای به نسبت میان علم و فرهنگ در جامعه پرداخته و معتقد است با توجه به نوع تعریفی که از علم می شود نسبت آن با فرهنگ متفاوت است.

علاقه مندان می توانند برای دریافت متن کامل مقاله اینجا را کلیک کنند.

خلاصه مقاله

نسبت علم و فرهنگ به معناى رابطه ‏اى است که بین علم و فرهنگ است و این رابطه به لحاظ واقع مبتنى بر واقعیت و حقیقت علم و فرهنگ است و در مقام معرفت و شناخت، متناسب با معرفتى است که از علم و فرهنگ وجود دارد. یعنى به تناسب این که چه تعریفى از علم یا فرهنگ ارائه دهیم، نسبت بین آن دو را تعریف و تبیین خواهیم کرد. به همین جهت، استاد پارسانیا براى بیان نسبت علم و فرهنگ نخست به تعریف یا تعاریف علم و فرهنگ پرداخته و از آن پس نسبت مزبور را بر اساس تعاریفى که از علم و فرهنگ ارائه مى‏‌شود، دنبال مى‏‌کنیم.

فرهنگ، که هویتى اولاً معرفتى و ثانیاً جمعى دارد، داراى ابعاد و سطوح مختلفی است و به عبارت دیگر مجموعه معرفت‏ های مختلفى در درون یک فرهنگ وجود دارد. نمادها و نشانه‏‌ها، هنجارها و ارزش ‏ها، باورها و اعتقادهاى بنیادین، که به صورت زبان‏، آداب ‏و عادات، حقوق و مقررات، ادبیات، اساطیر، علوم، معارف، فلسفه ‏ها و ادیان مختلف بروز و ظهور پیدا مى‏‌کنند، هر یک در بخش و یا سطحى از فرهنگ واقع می شوند. توجه به سطوح و اجزاء متفاوت و گسترده فرهنگ، نکته مهمى است که ما را در تبیین نسبت فرهنگ با علم، یارى مى‏‌رساند.

تعاریف ارائه شده از علم را در سه گروه می‌توان قرار داد. اول تعاریف پوزیتویستى و تجربى، دوم تعاریف قبل تجربى، سوم تعاریف بعد تجربى.

علم هنگامى که به عرصه فرهنگ وارد مى‏ شود، به هر معنایى که باشد، بخشى از فرهنگ خواهد بود. فرهنگ‏ مى‏‌تواند مانع از حضور علم شود و مى‏‌تواند آغوش خود را بر روى آن بگشاید. مقاومت و یا استقبال فرهنگ نسبت به علم به خصوصیات ذاتی فرهنگ باز مى‏ گردد. پس بود و نبود علم و یا چگونگى وجود علم در نسبت مستقیم با هویت فرهنگ قرار دارد.

دیدگاه نخست که استقلال علم را در قبال فرهنگ مى‏ پذیرد، از جهت دامنه و برد و نوع تأثیرى که علم بر فرهنگ مى‏تواند داشته باشد به دو نگاه تقسیم مى‏شود؛ بر اساس نگاه اول، علم حتى هنگامى که با تمام ظرفیت خود وارد فرهنگ شود تنها بخشى از فرهنگ رابه طور کامل تصرّف مى‏‌کند و تأثیر آن بر دیگر بخش‏‌هاى درونى فرهنگ تأثیراتى حاشیه ‏اى است و در نگاه دوم علم ظرفیت داورى و تصرّف در همه اجزاء درونى هر فرهنگ را دارد و تفوّق و برترى خود را بر همه فرهنگ، مى‌‏تواند حفظ کند. تعریف پوزیتویستى علم در حوزه نگاه اول بوده و تعاریف عقلانى و دینى علم به نگاه دوم ملحق مى‏ شوند.

دیدگاه دوم، فرهنگ را عنصر مقوّم علم مى‌داند؛ بنابراین از آنچه درباره نسبت فرهنگ با علم بیان شد، سه نوع رابطه بین فرهنگ و علم مى‏ توان در نظر گرفت که هر یک از آنها بر اساس نوعى‏ تعریف از علم پدید مى‌‏آید: تعامل بیرونی علم و فرهنگ، غلبه فرهنگ بر علم و احاطه علم بر فرهنگ. استاد در ادامه به طور مفصل به بررسی این نسبت های سه گانه می‌پردازد.

گفتنی است، علاقه مندان به پیگیری آثار و اندیشه های حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به نشانی تلگرامی  این استاد مراجعه کنند./۸۴۳/ت۳۰۳/س

ارسال نظرات