۱۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۰
کد خبر: ۵۰۳۰۱۴

گزارشی از ایده تشکیل «ناتوی عربی» در کنار اختلافات درون اعراب

تنها مدتی پس از دکترین امنیت ملی آمریکا و تاکید آن بر لزوم حفظ امنیت کشورهای خلیج فارس به وسیله خودشان و بدون تکیه بر واشنگتن باعث شد انها به ایده تشکیل «ناتوی عربی» برسند، ایده‌ای که تا عملیاتی شدن راه سختی در پیش دارد.
ترامپ در عربستان

به گزارش خبرگزاری رسا، موضوع تشکیل «ناتوی عربی» برای اولین بار در بیست و ششمین نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ مصر در فروردین ماه سال 94 مطرح شد.

عبدالفتاح السیسی که در آن زمان به تازگی قدرت را در مصر به دست آورده بود با اشاره به تحولات منطقه از جمله سوریه و یمن اظهار داشت: مقابله و بازدارندگی از حقوق ما برای دفاع از امنیتمان است و در همین راستا مصر از تأسیس یک نیروی عربی مشترک استقبال می‌کند.

در بیانیه پایانی این نشست نیز ضمن حمایت از حملات عملیات «طوفان قاطع» (حمله عربستان علیه یمن) بر ضرورت تشکیل نیروهای مشترک عربی تاکید شد.

چند ماه پس از این ماجرا بود که زمزمه‌های تشکیل نیروهای مشترک عربی علیه تهدیدات نظامی و امنیتی در رسانه‌ها و محافل خبری افزایش یافت. در همین راستا نشریه روسی «نزاوسیما گازتا» عنوان کرد: دولت عربستان درصدد تشکیل نیروی عربی مشترک شبیه ناتو با هدف به شکست کشاندن هرگونه پیمان نظامی یا امنیتی مشترک بین طرفهای دیگر از جمله امارات یا سایر کشورهای همپیمان آن با طرف‌های بین‌المللی مانند روسیه است.

شهریور ماه همان سال وزرای امور خارجه و وزارت دفاع کشورهای عضو اتحادیه عرب در جلسه ویژه‌ سازمان عربی در قاهره، پروتکل مربوط به شکل گیری نیروهای مسلح عربی را امضا کردند.

طبق مفاد این پروتکل، نیروهای عربی باید به ابزاری با هدف تقابل مشترک علیه تروریسم، دفاع از امنیت ملی کشورهای عربی و اجرای عملیات‌های صلح جویانه در منطقه تبدیل شوند. این نیروها باید به مکانیزم موثر در روند فعال سازی همکاری بین عربی در زمینه نظامی و امنیت در چهارچوب اتحادیه دولت‌های عربی و حقوق بین‌المللی مبدل شود.

بر طبق این پروژه، نیروهای مسلح عربی از 40 هزار نظامی، هزاران خلبان نظامی و سه هزار نیروی ناوگان دریایی تشکیل خواهد شد. ستاد مشترک نیروهای اتحادیه دولت‌های عربی در قاهره خواهد بود.

ادعا شد که در کنار مصر، امارات، عربستان، کویت، یمن، لیبی، اردن و مراکش موافقت خود را با این اتحادیه اعلام کرده‌اند.

اما از همان زمان برخی کارشناسان سیاسی این پروتکل و تصمیم را زیر سوال بردند. "الکسندر ایگناتینکو" رییس انجمن دین و سیاست روسیه در همین خصوص، بر این باور است که امضای پروتکل مذکور چیزی بیش از یک نمایش حُسن روابط و به رخ کشیدن وحدت کشورهای عربی نخواهد بود، زیرا به دلیل حضور دو مجموعه عربی رقیب در منطقه خلیج فارس یعنی عربستان، بحرین و کویت از یک سو؛ در مقابل قطر، امارات و عمان در طرف مقابل، هیچگونه امکانات معتبر و قابل اعتمادی برای تشکیل ارتش عربی مشترک، وجود ندارد.

البته تی یری میسان تحلیلگر فرانسوی موضوع تشکیل ناتوی عربی را کمی به عقبتر برده و از زاویه دید آمریکایی به آن نگاه می‌کند. وی با اشاره به انتشار دکترین امنیتی آمریکا در ژانویه 2015 (درست سه ماه پیش از تشکیل نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ) آورده است: رییس جمهور اوباما در دکترین امنیت ملی آمریکا یادآوری کرده است که «ثبات دراز مدت [در خاورمیانه و آفریقای شمالی] مستلزم حضور نظامی فزایندۀ ایالات متحده خواهد بود. چنین امری از همپیمانان انتظار دارد که به شکل مستقل توان دفاعی خودشان را تضمین کنند.»

به گفته وی، استراتژی پنتاگون عبارت است از ایجاد نسخۀ مدرن پیمان نامه بغداد، نوعی ناتوی عرب به شکلی که ایالات متحده بتواند نیروهای نظامی‌اش را از خاورمیانه و آفریقای شمالی بیرون بکشد و در محور خاوردور و علیه چین دوباره مستقر سازد.

در بعد عملیاتی این پیمان نیز بحث‌هایی مطرح است که آیا با وجود اختلافات داخلی بین امارات، قطر و عمان از یکسو و بحرین، عربستان و کویت از سوی دیگر و همچنین اختلافات تک تک این کشورها با یکدیگر آیا می‌توان تشکیل نیروهای متحد عربی را شاهد بود؟

از نظر لجستیکی این پیمان نیازمند تسلیحات و پول زیادی است که عربستان سعودی برای آن طی 3 سال گذشته قراردادهای سنگینی را با آمریکا به امضا رسانده که آخرین آنها قرار داد 110 میلیارد دلاری برای نوسازی سیستم نظامی عربستان بود. در این قرار داد خرید 3 فروند ناو پیشرفته برای حضور در آبهای خلیج فارس نیز لحاظ شده که می‌توان در راستای همان ایجاد ناوگان دریایی متحد دانست.

برخی کارشناسان گام ابتدایی تشکیل این اتحادیه را جنگ یمن می‌دانستند اما با عدم حضور بسیاری از کشورها به صورت فعال مانند مصر و حضور صوری برخی کشورها مانند بحرین و امارات مشخص شد که این پیمان راه درازی در پیش رو دارد.

اما هدف اصلی این ناتوی عربی چیست

شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 پس از انقلاب اسلامی ایران و یک سال بعد از آغاز جنگ ایران و عراق تشکیل شد. هدف از تشکیل این شورا در آغاز ترغیب مناسبات اقتصادی و نظامی کشورهای حوزه خلیج فارس بود، اما با گذشت زمان و جنگ‌هایی که در منطقه روی داد مسائل امنیتی در اولویت این شورا قرارگرفت.

5 سال پیش زمزمه‌های پیوستن اردن و مراکش نیز به این شورا مطرح شد در حالیکه دو عضو دیگر کشورهای خلیج فارس یعنی جمهوری اسلامی ایران و عراق در این مجموعه حضور ندارند. پس باید هدف را ایجاد امنیت بدون کشورهایی خاص دانست.

به گفته تحلیل گران مسائل منطقه ای گسترش شورای همکاری خلیج فارس نه تنها به دلیل تغییرات و تحولات منطقه ای است بلکه ایجاد جبهه محکم تر و متحد تر در مقابل ایران است.

یکی از کارشناسان مسائل منطقه نیز در این خصوص اظهار می‌دارد: شورای همکاری خلیج فارس در حقیقت در واکنش به تحولات داخلی ایران بوده و همانطور که می‌دانید این شورا در واکنش به انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته است. امروز نیز پس از گذشت چند سال ماهیت وجودی شورای همکاری خلیج فارس در تقابل با ایران شکل می‌گیرد.

نتیجه

برای نتیجه گیری درباره این گزارش نیاز است که موضوعات مطرح شده در بالا را یکبار دیگر مرور کنیم تا بتوانیم دریابیم آیا"ناتوی عربی" تشکیل می‌شود و یا اینکه آیا این سازمان در صورت تشکیل عملیاتی و موثر خواهد بود یا خیر.

- شورای همکاری خلیج فارس که آن را می‌توان سلف و الهام بخش ناتوی عربی دانست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در پاسخ به نگرانی‌های عربستان و چند کشور دیگر همپیمان آن از انقلاب ایران شکل گرفت.

- اگرچه 3 دهه از عمر این شورا می‌گذرد اما بجر نشست‌های سالانه و بیانیه‌هایی علیه ایران و تحولات منطقه چیز دیگری از آن مشاهده نشده است.

- کمی پیش از نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ در سال 94 ، دکترین امنیت ملی آمریکا بر لزوم "استقلال در دفاع از خود" از سوی کشورهای منطقه تاکید کرده بود.

- از همان زمان برای فراهم آوردن نیازهای لجستیکی این اتحادیه، عربستان قرار دادهای عظیم نظامی با غرب و بخصوص آمریکا را در دستور کار قرار داده است.

- کشورهای حاشیه خلیج فارس یکپارچه نیستند و می‌توان آنها را در این خصوص به دو قطب رقیب "عربستان، کویت و بحرین" و "قطر، امارات و عمان" تقسیم کرد؛ اگرچه هر یک از این کشورها نیز با یکدیگر اختلافات بعضاً جدی دارند.

- قرار بود این اتحادیه که پروتکلش 5 سال پیش به امضای مقامات کشورهای عربی رسید در برخی بحران‌های منطقه‌ای و بخصوص سوریه و یمن مداخله کنند اما بجز حضوری محدود در یمن، نشانی از ائتلاف مشاهده نشد.

- در شرایط کنونی که قطر به صورت آشکار مخالفت خود با سیاست‌های عربستان سعودی در منطقه را اعلام کرده و برخی کشورها مثل عمان و کویت با احتیاط بیشتری نسبت به این سیاست رفتار می‌کنند، افق‌های این معاهده باز هم تیتره و مبهمتر شده است./۸۴۷/ب۱۰۱/ف

علی حیدری

ارسال نظرات