۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۸
کد خبر: ۴۹۷۹۰۲
سیری در سیره علمای بلاد(۵)؛

حبیب امام و رهبری

آیت‌الله حبیب‌الله مهمان‌نواز بیش از نیم‌قرن تلاش و تبلیغ و خدمات تحسین‌برانگیز در شمال خراسان دارد؛ جد و جهد خالصانه‌ حبیب امام و رهبری او را به شاخص شیخوخیت در این منطقه تبدیل کرده است.
آیت الله مهمان نواز

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، حبیب‌الله پشته یونجه را به زمین گذاشت و گوسفندان را داخل حصار گوشه حیاط کرد، پدرش را چند بار صدا زد پاسخی نشنید، احتمالاً باز هم برای آنها مهمان آمده بود، مرادعلی مهمان‌نواز همچون نام فامیلی خود مهمان‌نواز بود و مهمان‌پذیر، با اینکه از نظر مالی ضعیف بود و فقط با چند رأس گوسفند و کار بر روی زمین اندکی که داشت امرار معاش می‌کرد؛ اما درِ خانه‌اش همیشه به روی همه باز بود و برای همین خصلت‌های نیکی که داشت همیشه مورد احترام مردم روستای کاریزک کال نیشابور بود.

پدر با اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت احترام خاصی برای طلاب و روحانیان قائل بود و هر وقت فردی روحانی به روستا می‌آمد حتماً به میزبانی و کرامت او می‌پرداخت، هرچه نباشد او نوه حاج علی‌اکبر از بزرگان آن دوره نیشابور بود.

حبیب‌الله به گوسفندان آب و علف داد، در حصار چوبی را بست و به خانه رفت، این بار هم یک روحانی مهمان آنها بود، بعد از شام با آن سن کم همراه پدر پای صحبت‌های میهمان نشستند، چقدر دوست داشت روزی روحانی شود و او هم در راه ترویج دین سفر کند؛ این علاقه قلبی پدر هم بود از همان سال 1305 که خداوند حبیب‌الله را به او بخشید، همیشه آرزو داشت فرزندش به حوزه علمیه برود تا بتواند خادمی اسلام و جامعه دینی را بکند.

حبیب‌الله کوچک با خود اندیشید یعنی می‌شود من هم روزی پا به حوزه گذاشته و برای تحصیل و تعلیم علوم حوزوی و ترویج دین قدمی بردارم. همه فکر و ذکرش تحصیل علوم دینی و آخوند شدن بود؛ اما در آن شرایط و اوضاع زندگی، آن را آرزویی دور می‌دید.

روزها همراه پدر و گاهی مادرش هاجر به کشاورزی و کار در باغ انگور می‌پرداخت و برخی مواقع هم سبدهای انگور را برای کسانی که از باغ و میوه محروم بودند می‌برد تا اینکه پدر ملّایی را به روستا آورد و او خود را قدمی به روحانی شدن نزدیک‌تر دید.

حبیب‌الله روزها در محضر این ملّا به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت؛ به‌گونه‌ای که قبل از سن بلوغ خواندن و نوشتن را یاد گرفت، حیف که اجل مهلت نداد پدر رشد و تحصیل فرزندش را ببیند و حبیب‌الله در ابتدای نوجوانی پدرش را از دست داد.

او هنوز هم در عطش تحصیل علوم دینی می‌سوخت و منتظر اتفاق و معجزه‌ای بود که بتواند به تحصیل علوم دینی بپردازد؛ اما در آن زمان زمینه مساعدی برای سفر او از روستا به نیشابور و تحصیل علوم دینی در این شهر وجود نداشت.

عشق به تحصیل و تبلیغ

بالاخره بعد از مدتی آنچه مراد دل او بود به وقوع پیوست، حاج شیخ محمدحسین از نجف اشرف به نیشابور عزیمت کرد و مدرسه گلشن که در اختیار آموزش و پرورش بود را احیا کرد.

این بار در نبود پدر، حمایت و همت برادر سبب شد حبیب‌الله برای تحصیل علوم دینی وارد مدرسه علمیه گلشن شود و جزء نخستین طلابی بود که زیر نظر حاج‌آقا نجفی، بنیان‌گذار مدرسه علمیه گلشن به فراگیری دانش حوزوی پرداخت.

او همیشه قدردان لطف برادر و همت مادر و بزرگواری پدر بود، هیچ‌وقت فراموش نکرد که اگر پدر ملّا را به روستا نمی‌آورد، برادر بعد از وفات پدر او را حمایت نمی‌کرد و عاطفه مادری پشت و پناهش نبود به طور یقین به آرزوی خود که تحصیل در علوم حوزوی بود، نمی‌رسید.

حبیب‌الله با شور و نشاط به تحصیلات دینی در نیشابور ادامه داد؛ اما عطش دانستن و طی مراحل بالاتر حوزوی او را راهی مشهد کرد تا در مشهد از محضر بزرگان، عالمان وارسته و مدرسان این حوزه علمیه استفاده و خود را از چشمه معرفت دین و علوم دینی سیراب کند.

او در مشهد همه همت خود را به کار برد و از محضر اساتید و بزرگانی نظیر حجج‌اسلام و آیات عظام ادیب نیشابوری در صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع، حاج سید مدرسی در اصول و فقه و حاج شیخ هاشم قزوینی در سطوح عالی به نحو احسن استفاده کرد و برای درس خارج فقه و اصول هم از محضر سید محمدهادی میلانی، حاج میرزا جواد تهرانی، حاج‌آقا مروارید و مرحوم شیخ کاظم دامغانی بهترین استفاده را برد.

حاج میرزا جواد آقا تهرانی در کلاس فلسفه و عرفان ارادت ویژه‌ای به این طلبه جوان داشت و این موضوع زمینه همکاری او را در گردآوری کتاب عارف و صوفی که از آثار ارزشمند استاد بود، فراهم کرد؛ به گونه‌ای که اکنون هم دروس القائی اساتید فقه و اصول و فلسفه و عرفان مهم‌ترین آثار علمی آیت‌الله مهمان‌نواز محسوب می‌شود.

شیخ حبیب‌الله مهمان‌نواز از حضور در محضر دوستان و بزرگانی همچون فقیه وارسته و عالم عارف مرحوم حاج‌آقا مجتبی قزوینی و حاج علی مروی، حاج شیخ ابوالقاسم صراف زاده، حاج شیخ عبدالجواد غرویان امام جمعه نیشابور و نماینده مجلس خبرگان رهبری و حاج علی‌اکبر علی زاده، امام جماعت حرم مطهر حضرت امام (ره) توفیق فراوانی کسب کرد و از نعمت بزرگانی همچون حاج مسلم حائری، شیخ غلامرضا رادمرد، حاج‌آقا عطایی امام جمعه طرقبه و آیت‌الله معصومی امام جمعه تربت حیدریه و عضو مجلس خبرگان رهبری بهره‌مند شد.

اما با تأثیری که استاد حاج میرزا جواد آقای تهرانی بر حبیب‌الله گذاشت نگرش او نسبت به همه چیز تغییر کرد، با دیدن رفتار و کردار او بود که رفتار علمی و اخلاقی این طلبه جوان شکل گرفت، در حقیقت او از مصادیق «من یذکرکم الله رؤیته» به شمار می‌رفت، حبیب‌الله ساعت‌ها محو رفتار و سیر و سلوک استاد می‌شد و به‌شدت تحت تأثیر اخلاق و رفتار او قرار می‌گرفت، طلبه جوان با خود می‌اندیشید یعنی می‌شود من هم روزی خصلت‌های استادم را داشته باشم و شاگردم مرید من شود؟

تواضع استاد حیرت‌انگیز بود، همواره خود را در محضر خداوند می‌دید و خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود می‌دانست؛ در حقیقت او دائم ­الحضور بود و نسبت به دنیا و موقعیت‌های دنیوی بی‌اعتنا بود و همین خصائل طلبه جوان را شیفته و مرید استاد کرده بود.

حبیب‌الله ازدواج کرد، بعد از ازدواج مانند بسیاری از طلاب در تنگنای مالی و معیشتی قرار گرفته و مشکلات مالی توانش را بریده بود، دچار شک و تردید شد که آیا در چنین وضعیتی تحصیل علوم دینی به صلاح من است؟ آیا درست است که من خانواده را در مضیقه قرار دهم و خودم سختی بکشم تا تحصیل کنم؟

مدت‌ها با خود کلنجار رفت تا شرم و حیا اجازه داد افکارش را خدمت استاد خود حاج میرزا جواد آقای تهرانی مطرح کند، استاد بعد از شنیدن سخنان حبیب‌الله سرگذشت زندگی خود را برای او تعریف کرد که چطور تمام اموال خود که از پدر به ارث برده بود را در راه کسب علم و تلاش برای ترویج علوم دینی هزینه کرده بود تا جایی که الآن نشده یک بار هزینه دو ماه زندگی را داشته باشد؛ اما هیچ‌وقت به فکرش هم نرسیده که تحصیل علوم دینی جایز است یا نه!

اما با این حال استاد به شاگرد خود توصیه می‌کند: «اگر نمی‌توانید در سختی‌های طلبگی صبور باشید بروید شغلی برای امرار معاش خود انتخاب کنید».

حبیب‌الله با خود اندیشید چطور ممکن است استاد و مراد من اموال و دارایی خود را در راه علم‌اندوزی گذاشته و در تحصیل علوم حوزوی حتی شک و تردید هم به خود راه نداده است آن‌وقت من با کوچک‌ترین مشکل و سختی مالی در ادامه هدفم که حد اعلای ترویج دین بود شک کنم؟ پس عزم خود را جزم و با توکل به خدا خود را برای ادامه تحصیل و تحمل مشکلات آماده کرد.

بالاخره روزی فرا رسید که شیخ حبیب‌الله مهمان‌نواز برای نخستین بار در حوزه علمیه مشهد ادبیات عرب و بعد از آن هم فقه و اصول را از معالم تا کفایه الاصول تدریس کرد، چقدر خوشحال بود که بالاخره به یکی از اهداف مهم خود در حوزه دست یافته است، این هدف که به طلاب در راه علم‌اندوزی کمک کند، طلبه دیروز و استاد امروز تمام تلاش خود را می‌کرد تا منش و اخلاق استاد خود را سرلوحه رفتار خویش قرار دهد تا شاگردان علاوه بر علوم دینی، علوم زندگی را هم از او فرا گرفته و به خداشناسی دست یابند.

در این روزها با آشنایی با مبانی حاکمیت و حکومت از دیدگاه فقهی به این نتیجه رسید که رژیم پهلوی شرایط یک حکومت را نداشته و تنها حاکم مورد قبول اسلام در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) فقیه جامع‌الشرایط است و عالمان وقت و اساتید حوزه‌های علمیه هم حکومت پهلوی را غاصب می‌دانستند که این امر حجت را بر آیت‌الله مهمان‌نواز تمام و تکلیف او را سنگین کرد.

بسیار با خود اندیشید که چگونه وظیفه شرعی خود را در برابر این رژیم غاصب ادا کند تا اینکه در سال 1341 موضوع انجمن‌های ایالتی و ولایتی بهانه‌ای شد تا دیگر تحمل را جایز ندانسته و بدون توجه به اختناق حاکم، مردم را متوجه نقش شوم استعمار و سرسپردگی حاکمان وقت کند.

بعد از آن هم ماجرای 15 خرداد و قیام انقلابی امام خمینی (ره) حجت را بر آنها تمام کرد، زمانی که شاه لوایح شش‌گانه را به رفراندوم گذاشت با راهنمایی استاد خود حاج میرزا جواد آقا تهرانی به همراه دوستان خود برای افشای طرح‌های شوم دولت وقت به مناطق مختلف اعزام شدند، آیت‌الله مهمان‌نواز هم به بجنورد عزیمت کرد.

حبیب‌الله؛ شیخ دیانت و سیاست

در آن دوران مردم از طریق اطلاعیه‌ها و پیام‌هایی که امام خمینی(ره) از آغاز حرکت اسلامی تا هجرت به پاریس صادر کرده بود با امام خمینی(ره) آشنا می‌شدند، در روزهای پایانی حکومت طاغوت آیت‌الله مهمان‌نواز اطلاعیه‌های امام (ره) که از پاریس به تهران می‌رسید را به وسیله شهید سیدعباس موسوی قوچانی دریافت می‌کرد و با شنیدن سخنرانی‌های آن حضرت در قم و شنیدن بیانات انقلابیونی چون شهید هاشمی نژاد عزم خود را جزم کرد تا سرنگونی کامل طاغوت از پا ننشیند.

آیت‌الله مهمان‌نواز در این راه از هر محفلی برای تبیین مبانی و اهداف حکومت اسلامی استفاده کرد؛ به طوری که شیخان، رییس کل ساواک خراسان دستور ترور او را صادر کرد که بعد از انقلاب اسناد آن از ساواک به دست آمد؛ اما وی با همه تهدیدها و بازجویی‌ها تا فجر انقلاب لحظه‌ای آرام نگرفت.

در جریان پیروزی انقلاب هم با تشکیل اجتماعات و راهپیمایی علیه نظام حاکم و خواندن پیام‌های امام برای مردم، آن‌ها را از توطئه‌های احتمالی از سوی عاملان شاه آگاه می‌کرد.

آیت‌الله مهمان‌نواز با نخستین طلیعه پیروزی انقلاب، به پادگان نظامی رفت و طی یک سخنرانی از نظامیان بجنورد خواست تا تمام نشان‌های رژیم شاهنشاهی را از بین ببرند، در آن روز تیمسار قادری، فرمانده نیروها در مقابل همه سربازها درجه را از روی شانه‌اش برداشت و به دور افکند که این عمل همه افسران و درجه‌داران و سربازان را تحت تأثیر قرار داد و آنها یک صدا این شعار را سر دادند: «ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی».

در آن روزها یکی از مهم‌ترین کارهایی که آیت‌الله مهمان‌نواز انجام داد حفاظت از اسلحه و مهمات پادگان و ژاندارمری منطقه بود، معرفی چهره منافقان و گروهک‌ها و احزاب مختلفی که مردم آنها را نمی‌شناختند یکی دیگر از اقدامات برجسته آیت‌الله مهمان‌نواز در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی بود.

 

شیخ حبیب الله؛ شاخص شیخوخیت در شمال خراسان

آیت‌الله مهمان‌نواز در هجدهم شهریورماه سال 1359 با حکم امام خمینی(ره) به‌عنوان امام جمعه بجنورد منصوب شد و با فرمان امام (ره) کمیته انقلاب را برای تأمین امنیت مردم تشکیل داد.

همچنین آیت‌الله مهمان‌نواز در منطقه شمال خراسان، از نفوذ تشکیلات خلق ترکمن جلوگیری کرد و با تشریح اهداف خائنانه آنها با همکاری روحانیان منطقه، از رشد و رواج گرایش‌های غیرانقلابی جلوگیری کرد.

هنوز حلاوت و شیرینی پیروزی انقلاب در دهان مردم بود که رژیم بعث عراق با حمایت مستکبران وارد جنگی نابرابر با ایران شد، آیت‌الله مهمان‌نواز در این زمان بارها با حضور در جبهه و تقدیم هدایای مردم، به خدمت به رزمندگان پرداخت.

بعد از پیروزی انقلاب آیت‌الله مهمان‌نواز در بجنورد با تمام گرفتاری‌هایی که داشت مدرسه علمیه این شهر را تجدید بنا کرد و با نام‌گذاری آن به نام حوزه علمیه امام خمینی (ره)، به تدریس طلاب این مدرسه پرداخت، مدرسه‌ای که امروز هم به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مدارس علمیه خراسان شمالی فعالیت می‌کند.

آیت‌الله مهمان‌نواز امامت جمعه شهر بجنورد را افتخاری برای خود می‌دانست، افزون بر آن برای چهار دوره متوالی به‌عنوان نماینده مردم استان‌های خراسان و خراسان شمالی در مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد.

23 تیرماه سال 91 بود که آیت‌الله مهمان‌نواز آخرین نماز جمعه بجنورد را به امامت خود در مصلای امام خمینی(ره) مرکز استان خراسان شمالی اقامه کرد و بعد از 32 سال اقامه نماز جمعه بجنورد به دلیل کهولت سن، از سمت خود کناره‌گیری کرد؛ هرچند که برای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری هم از سوی مردم خراسان شمالی انتخاب شد و همچنان نماینده این استان در مجلس خبرگان است.

آیت‌الله مهمان‌نواز بیش از نیم‌قرن است که یار و یاور امام و رهبری است، بی­ دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب هنوز که هنوز است آیت‌الله مهمان‌نواز را «حبیبم» خطاب می‌کند.

همایش نکوداشت آیت‌الله مهمان‌نواز در سی‌ام مرداد سال 92 با حضور شخصیت‌های برجسته کشوری و استانی در بجنورد برگزار و در پایان این همایش هم از تمبر یادبود این عالم وارسته رونمایی شد./503/9314/ب1

ارسال نظرات