۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۸
کد خبر: ۴۹۵۳۱۷
حجاب اجتماعی(۱)

یادداشت/ گمشده زن هزاره سوم

حجاب در شمار بیرونی‌ و آشکارترین معیارهای دین‌باوری و دین‌محوری است؛ فلسفه حجاب نه رهبانیت و جامعه‌گریزی است و نه تهدید و تضعیف دختران و زنان.
حجاب اجتماعی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محمد مهدی یوسفی، طلبه درس خارج فقه و اصول و دانشجوی کارشناس ارشد روان‌شناسی، در یادداشتی به بیان برخی کارکردهای حجاب و ابعاد اجتماعی آن پرداخته که تقدیم حضورتان می‌شود.

با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷، با توجه به ماهیت دینی این انقلاب، عناصر ظاهری و بیرونی دینی به سرعت فراگیر شده و چهره شهرها و روستاها را دستخوش تغییر نمود. از جمله این تغییرات می‌توان به رسمی شدن چادر به عنوان پوشش رسمی بانوان ایرانی اشاره نمود. چادر به عنوان حجاب برتر به سرعت فراگیر شد و به این وسیله حجاب به‌عنوان یک الزام دینی، در جامعه ایران بیش از پیش نهادینه شد. با گذشت قریب به چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، امروزه حجاب به عنوان یکی از دغدغه‌های جامعه اسلامی با مخاطرات و تهدیدهایی روبروست. رشد روزافزون رسانه‌های معاند دین، کمرنگ شدن نقش نهاد خانواده، تحرکات جنبش‌های فمینیستی، تسهیل شبهه‌پراکنی و ترویج ضدارزش‌ها، فقدان برنامه‌ریزی منسجم و همه‌جانبه برای مبارزه با بی‌حجابی، ناکارآمدی سیستم آموزشی کشور و مشکلات سیاسی-اجتماعی از جمله عواملی است که به ترویج و قبح‌زدایی از بی‌حجابی در جامعه ایران کمک می‌کند.

مقوله‌های فرهنگی همواره از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار بوده است که ورود به این عرصه را با مشکل روبرو می‌سازند. این پیچیدگی در قرن ۲۱ میلادی دو چندان شده است و در نتیجه برای رویارویی با آن تلاش مضاعفی را نیز می‌طلبد. با وجود این، در جامعه ایران به خاطر هم‌سویی نظام حاکم با شرع مقدس اسلام، ظرفیت بسیار بالایی برای فعالیت در عرصه فرهنگی وجود دارد که نمی‌توان از این امتیاز غافل بود. سیاست‌گذاری‌های کلان در مورد مقوله حجاب می‌تواند به بهبود شرایط متشنج فعلی کمک کند. در مقابل به نظر می‌رسد برخی تصمیمات در مدیریت این شرایط بیشتر از سر احساسات یا رفع تکلیف بوده است که به نوبه خود فضا را به نفع برخی جریانات ضد دین غبارآلود کرده است. با این حال فعالیت در عرصه‌ی فرهنگی در سطوح مختلفی صورت می‌پذیرد، به گونه‌ای که از قانون‌گذاری تا حوزه مسئولیت‌های فردی ادامه می‌یابد. اما آن‌چه ضروری می‌نماید این است که باید برای تمام این سطوح چاره‌ای اندیشید و برنامه‌ای منسجم و قاطع داشت. نهادهای مختلفی از جمله حوزه علمیه، آموزش و پرورش، دانشگاه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، رسانه‌های مکتوب، رسانه های تصویری، سازمان‌های مردم‌نهاد، هنرمندان و به طور کلی آحاد جامعه باید در این برنامه جامع مدنظر قرار داده شوند.

چیستی و چرایی

حجاب در لغت به معنای پرده و حائل است (لغت‌نامه دهخده و فرهنگ معین). اصطلاح حجاب برای پوشش شرعی، مربوط به دوره متأخر است و پیش‌تر –از جمله در کلام علما و فقها- به جای واژه حجاب از واژه «ستر» به معنی پوشش استفاده می‌شده است. حجاب در ادیان و ملل پیش از اسلام نیز وجود داشته است و امر به پوشش، نوآوری و منحصر به اسلام نیست. با این حال در موقعیت مکانی نفوذ اسلام در زمان صدر اسلام، حجاب مورد اهتمام نبوده است و پس از ظهور اسلام مورد توجه قرار گرفته است. وجوب حجاب نیز همچون برخی دیگر از احکام شرعی به یکباره به شکل کنونی مطرح نشد و به صورت تدریجی اعلام شده است. اولین بار حکم حجاب در سال پنجم هجری و در آیات 53 و 59 سوره مبارک احزاب نسبت به همسران پیامبر نازل شد. در گام بعد، آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور حجاب به صورت کامل‌تر نازل و به عنوان یک واجب شرعی بر زنان و مردان مؤمن تکلیف شد.

مهم‌ترین عاملی که ضرورت رسیدگی و بررسی عمقی مساله حجاب را ایجاب می‌کند، این است که حجاب یک حکم شرعی است که ضرورتا تامین کننده سعادت افراد انسانی است و تلاش برای نهادینه شدن و فراگیری دستورات شرع مقدس امری مطلوب و مقدس است. علاوه بر این وجود دو دسته‌گی در جامعه که به‌وسیله رسانه‌های معاند بزرگ‌نمایی می‌شود، فضای عمومی کشور را متشنج می‌کند. آرامش روانی جامعه مبتنی بر کاهش تنش در سطح عمومی تا بیشتریم حد ممکن است. از سوی دیگر جامعه متدین کشور نسبت به احکام شرعی حساس بوده و این عرق دینی چنان‌چه به نحو مطلوب، جهت‌دهی نشود، می‌تواند منجر به رفتارهای عجولانه و از سر احساس شود و عواقب ناخوشایندی به بار‌آورد.

اولین گام در راه نیل به این هدف، آسیب‌شناسی شرایط فعلی با مطالعات میدانی و رصد اضلاع مختلف موضوع است. در همین راستا مساله محوری در مرحله اول، باید مد نظر قرار گیرد و در هر حوزه مسائل مربوطه مطرح و نسبت به حل و فصل آن اقدام گردد.

ابعاد اجتماعی حجاب

حجاب به عنوان یک مقوله اجتماعی دارای ابعاد اجتماعی گوناگونی است. از آن‌جا که واحدهای تشکیل‌دهنده جامعه، افراد هستند، هر پدیده اجتماعی، مستقیما بر یکان یکان افراد جامعه تأثیرگذار است. در عرصه اجتماعی چنان‌که اشاره شد، در زمان حاضر پررنگ‌ترین و بیرونی‌ترین نمود دوگانه حجاب-بی‌حجابی، ایجاد اختلافات جدی و تشنج در بین اقشار مذهبی و غیرمذهبی است. این دوراهی که از یک‌سو برخاسته از استدلال واجب شرعی / حکم الهی و از سوی دیگر مبتنی بر توجه به آزادی / حریم خصوصی است، منجر به دو سبک زیست متفاوت شده است. از سویی دین‌باوران و متشرعین، فرامین الهی را زیرپا می‌بینند و از سوی دیگر، دیگران نوع پوشش و چند و چون حضور در جامعه را بخشی از دایره حریم خصوصی دانسته، خود را در انتخاب نوع پوشش آزاد می‌دانند. با این همه تردیدی نیست که آرامش روانی افراد به‌ویژه نوجوانان و جوانان، بنیان خانواده و سایر ارزش‌های دینی از این مسأله اثر می‌پذیرند.

روی دیگر حجاب، عفت‌ورزی است. داشتن حجاب لزوما به معنای عفیف بودن نیست، اما عفت ضرورتا به حجاب منتهی می‌شود. عفاف گوهر شب‌چراغ حجاب و حجاب میوه درخت عفاف است. فلسفه حجاب نه رهبانیت و جامعه‌گریزی است و نه تهدید و تضعیف دختران و زنان. بر خلاف آنچه عده‌ای با هدف تنقیص مقوله حجاب بدان چنگ زده‌اند، حجاب ناشی از احساس حقارت و کهتری در زنان نیست. باژگونه این‌که حجاب بدان معنی است که زن در جوهر خود، چیزی بیش‌تر از مرد دارد که بایسته و شایسته است که مورد صیانت و حراست قرار بگیرد.

نمی‌توان منکر این مقوله شد که در زمان‌های نه چندان دور و حتی امروزه، برخی از حقوق زنان نادیده گرفته شده و می‌شود، اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دین مبین اسلام در عصر و زمانه‌ای زنان را به زیور حجاب مزین کرد که بیشترین جفا بر زنان می‌رفت، دخترکان زنده به گور می‌شدند و دست بر قضا برهنگی زنان در آن روزگار، چیزی شانه به شانه وضعیت امروز جوامع نوگرا و پسانوگرا می‌زد. با این تفاوت که برهنگی در آن زمان، مایه وهن و خوارپنداری جنس مؤنث بود و شگفتا که امروزه عده‌ای آن‌را نشانه ارجمندی، آزادی و احترام به حقوق زنان می‌دانند!

مسأله مهم دیگر این است که حجاب ویژه زنان نیست، همان‌گونه که شرم و آزرم، مختص جنس مؤنث نیست. مردان نیز باید در مورد پوشش خود همت ورزیده و به موازین فرهنگی جامعه خود احترام بگذارند. پررنگ بودن حجاب در مورد بانوان به دلیل اهمیت بیشتر و پیامدهای جدی‌تر نقض آن است. با این حال این بدان معنی نیست که تنها زنان و دختران موظف به رعایت حجاب هستند.

بی‌حجابی به مثابه یک ابزار

بنا به برخی از نقل‌ها، انسان در نخستین دمی که پای بر زمین گذاشت، پیش‌تر از آن که سرگرم هر کار دیگری بشود، دغدغه پوشش و پوشاندن خود داشت. حیا و عفت یک ودیعه الهی در نهاد آدمی است که از آن به فطرت تعبیر می‌شود. تمایل انسان به پوشاندن اعضاء بدن خود از چشم دیگران، در ضمیر او نهفته است و این بدان معنی است که انسان برای پوشاندن خود نیاز به تشویق و ترغیب ندارد و چه بسا اگر کسی بخواهد او را برهنه کند، به سختی با آن مقابله خواهد کرد. در همین راستا امروزه تلاش بسیار گسترده‌ای از سوی رسانه‌های ضد دین با هدف سلب حجاب – به عنوان یک مقوله فطری و شرعی- از زنان مسلمان صورت می‌پذیرد. هزینه‌های هنگفت و سرسام‌آوری که به این رسانه‌ها سرازیر می‌شود، بیان‌گر این موضوع است که حجاب کارکرد مهمی دارد که دین‌ستیزان برای مقابله با آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند. در روی دیگر این سکه، بی‌حجابی خود نمی‌تواند هدف باشد؛ بلکه ابزاری است برای رسیدن به اهداف نامشروع و غیرانسانی والیان ظلم و کفر.

یکی از کارکردهای حجاب این است که در شمار بیرونی‌ترین و آشکارترین معیارهای دین‌باوری و دین‌محوری است. جامعه‌ای که حجاب در آن رواج نداشته باشد، نمی‌تواند جامعه‌ای دین‌مدار محسوب شود. همان‌گونه که افراد متدین را به عناصر ظاهری نسبی می‌توان تشخیص داد، جامعه الهی نیز بر اساس جلوه‌های بیرونی قابل قضاوت است. پرواضح است که این مسأله ضرورتا به معنای ایده‌آل و مطلوب بودن قطعی یک جامعه نیست و به تنهایی راه به جایی نمی‌برد، اما به حتم یکی از ملاک‌های جامعه آرمانی، حجاب است. چنان‌که یک فرد می‌تواند با ظاهر فریبنده خود چند صباحی نهان پلید خود را پنهان کند، جامعه نیز ممکن است در پس ظاهر موجه و شایسته، کاستی‌ها و زشتی‌های خود را انبار کند. اما به قول حضرت حافظ:

حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری                کآتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست

چشم‌انداز آرمانی جامعه مسلمان، جامعه‌ای است که ارزش‌های اخلاقی در آن نهادینه شده باشد. چنین جامعه‌ای به یقین از موازین بیرونی موازی با ارزش‌های درونی شده خود سر باز نمی‌زند. کوتاه سخن این‌که هرگاه نمود بیرونی جامعه، ناهمسو با فرامین الهی باشد، نشان از باطن بیمار و دنیازده آن جامعه دارد.

کارگروه سبک زندگی موسسه خبرگزاری رسا با توجه به رویکرد دغدغه‌مندانه خود در عرصه سبک زندگی، به بررسی ابعاد مختلف اجتماعی مسأله حجاب پرداخته است. و کنجکاوانه مسائل پیرامون آن را برشمرده و کوشیده است در غالب یک پرونده جامع، ابعاد مختلف آن را با توجه به نظرات کارشناسان و صاحب‌نظران حوزوی بررسی کند. در ابتدا با توجه به این که مسأله حجاب یک مسأله اجتماعی است نه فردی و دین اسلام بیشتر به بعد اجتماعی آن پرداخته است، مباحث جامع شناختی و تحلیل های اجتماعی و همچنین چگونگی حضور بانوان محجبه در اجتماع،  مقابله با فشارهای اجتماعی حجاب، آسیب‌شناسی مسائل مربوط به حجاب بررسی شده است.

در گام بعد به مباحث مهم سیاست‌گذاری و برنامه ریزی حکومت اسلامی، بررسی قوانین مربوط به حجاب، وظایف نهادهای فرهنگی و امنیتی در قبال این امر الهی و چگونگی ترویج آن در رسانه‌های جمعی و... پرداخته شده است.

گام سوم مربوط به صنعت کالای حجاب و چگونگی رونق این بازار است. در مرحله آخر مباحث آموزش و پرورش با رویکرد تحلیلی، نقش خانواده در انتقال حجاب به عنوان یک ارزش به فرزندان، آموزش حجاب و تربیت، نقش حجاب در سلامت روان و تحکیم خانواده و همچنین جایگاه این امر در میان واجبات الهی و معیار شرعی حجاب و... مورد نقد و بررسی قرار گرفته است./882/ت۳۰۳/س

ارسال نظرات