۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۶
کد خبر: ۴۹۳۳۸۸
فرهنگ و دولت آینده(۱۳)

یادداشت/ پیوست فرهنگی دولت دوازدهم

دولت جدید اگر می‌خواهد یک گام چهارساله برای حل مبنایی مشکلات مردم بردارد باید به فکر یک پیوست فرهنگی جامع باشد که آن‌هم با «پیوند نخبگانی» به دست می‌آید.
فرهنگ و دولت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حامد عبداللهی، نویسنده پژوهشگر حوزه علمیه قم در یادداشتی به بررسی اصول و وظایف فرهنگی دولت اسلامی پرداخته است که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می شود.

این روزها به درستی یا نادرستی، مشکل مردم، معیشت و رفاه، دانسته می‌شود و همه تلاش می‌کنند شعار انتخاباتی خود را حل این مشکلات، قرار دهند.

واقعیت این است که مردم، مشکل مالی و اقتصادی را با گوشت و پوست و استخوان، درک می‌کنند. جوانی که شغل ندارد، پدری که توان اداره خانه و خرج زندگی را ندارد، مادری که سرپرست خانوار است، بازنشسته‌ای که شرمنده اهل و عیال می‌شود، کودکانی که از نظر خوراک و پوشاک و تفریح و ورزش، در مضیقه هستند، کسانی که از عهده هزینه‌های سرسام آور درمان، برنمی‌آیند. سختی ازدواج و آسانی طلاق، افزایش اعتیاد و کاهش تولید و اشتغال و دهها معضل اقتصادی کشور، چیزی نیست که مردم بتوانند از آن، چشم پوشی کنند.

اما حقیقت، چیز دیگری است!

فقر فرهنگی، گرسنگی و درد ندارد. مردمی که گرفتار معضلات فرهنگی هستند، چندان تشخیص نمی‌دهند که از چه رنج می‌برند. آنان پیامد اقتصادی این ناهنجاری فرهنگی رغ لمس می‌کنند اما از درک مستقیم عامل آن، ناتوانند چرا که تخصص ندارند و فشار زندگی هم اجازه چنین فکری نمی‌دهد و سنجه‌های فرهنگی هم در اختیار مردم نیست.

این کارشناسان و خواص جامعه هستند که می‌توانند و می‌فهمند و می‌بینند که فقر فرهنگی چه بر سر مردم آورده است. خانواده‌ای که غم نان می‌خورد، نمی‌داند که نقش مسجد، سینما، فضای سبز، نشریه، کتاب، فرهنگ‌سرا و رسانه در زندگی او چقدر است. وقتی آخر شب خسته به خانه می‌آید دیگر گذرش به مسجد نمی‌افتد، وقتی هزینه لباس و تغذیه و شهریه فرزندش را به زور تهیه می‌کند، هرگز به تئاتر و سینما نگاه عاقلانه‌ای ندارد.

از بارزترین نمونه‌های فرهنگی که عامل فشار اقتصادی و مالی بر گرده خانواده‌ها است، پدیده ازدواج است! ازدواج، یک امر بشری، طبیعی و سنتی الهی است اما اکنون به یک پدیده سخت و مشکل، تبدیل شده است. خود خانواده‌ها چنان با مسائل تشریفاتی و اضافی ازدواج، درگیر شده‌‌اند که اصل پیوند دو جوان، به فراموشی سپرده شده و تشکیل خانواده در سنین پایین‌تر، شبیه رویا شده است. دولت هم  علی‌رغم پرداخت حقوق‌های نجومی، از پرداخت وام ازدواج، عاجز است! این در حالی است که زوج‌های جوان، در دادگاه‌های خانواده، گویا پشیمان از پدیده ازدواج، در حال جدا شدن و رفتن به سوی زندگی مجردی و یا زندان بدهی مهریه هستند.

در نگاه کلان اجتماعی هم چنین معضلاتی را شاهد هستیم. فرهنگ رانندگی و ترافیک، رشوه و رانت و پارتی‌بازی و زیر میزی، ریاکاری و کم‌کاری و اسراف و بی‌مبالاتی، دمار از زندگی مردم درآورده است.

اکنون پرسش این است که سکاندار دولت دوازدهم، با این مسئله چه خواهد کرد و برنامه او برای حل ریشه‌ای این مشکلات چیست؟ می‌دانیم که حتی با پرداخت بموقع و افزایش وام ازدواج، چاه مالی زندگی، پر نخواهد شد و تأمین زندگی زوج‌های جوان نمی‌تواند جایگزین فرهنگ و آداب آنان شود که به پایداری و ماندگاری زناشویی بیانجامد.

هم‌چنین خود انتخابات و گزینش‌های سیاسی مردم نیز، زیر سؤال است! ملاک‌های مردم برای اعتماد به سیاست‌مداران و مسؤلان چیست؟ رئیس جمهور منتخب مردم و اعضای شورای شهر چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند. نامزدان انتخاباتی بار رصد مشکلات ظاهری مردم و سخن گفتن و شکوه و گلایه کردن، خود را دلسوز مردم نشان می‌دهند بی‌آنکه برنامه مدونی برای حل ریشه‌ای آن داشته باشند. آنها بیشتر، مردم را به گروگان می‌گیرند! طرح مشکلات و ایجاد امید و آرزوی واهی و بی‌پشتوانه، سرکار گذاشتن مردم و تکیه بر کرسی ریاست و قدرت است که لابد برای استمرار آن باید دروغ‌های بیشتری گفت و فریب‌های زیباتری به کار بست.

در این بخش، این پرسش مطرح می‌شود که چرا با چنین وضعی مواجه هستیم؟ با این که بیشتر مردم ایران، انسان‌های فداکار و شکیبایی هستند و بیشتر مسؤلان هم پاکدست و متعهد. چرا مردم در تصمیم‌های جمعی دچار هیجان می‌شوند و مسؤلان هم درگیر رخوت و کندی؟

آری! پاسخ در فرهنگ سیاسی جامعه، نهفته است. تقلیل انتظارات سیاسی و اجتماعی مردم به ظهور قهرمان‌های یک‌شبه انتخاباتی و فراموشی چهارساله تکالیف مردم و کارگزاران، بزرگ‌ترین معضل سیاسی کشور ما است که ریشه فرهنگی دارد. مردمانی که رای می‌دهند و می‌روند و مسؤلانی که رای می‌گیرند و چهارسال دیگر می‌آیند!

دولت دوازدهم اگر می‌خواهد یک گام چهارساله برای حل مبنایی مشکلات مردم بردارد باید به فکر یک پیوست فرهنگی جامع باشد که آن‌هم با «پیوند نخبگانی» به دست می‌آید نه با باند بازی و جناحی‌گری و شارلاتانیزم رسانه‌ای و سخنرانی‌های متلکی!

در این باره سخن هست و هنوز باید گفت اما به نظر می‌رسد، تنها یک دولت انقلابی، جوان‌گرا، جهادی، حکیم، شجاع و با برنامه می‌تواند بخشی از راه‌های نرفته را برود و امید رفته مردم را به قلبشان بازگرداند./۹۱۸/ی۷۰۲/س

ارسال نظرات