۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۱
کد خبر: ۴۹۱۵۱۷
حجت الاسلام والمسلمین کبیر تبیین کرد؛

ایمان بر اساس مدل ابراهیمی

حجت الاسلام والمسلمین یحیی کبیر به تببین مقوله ایمان پرداخت و گفت: در اینجا مدل ابراهیمی ایمان را مطرح می‌کنیم؛ علت این‌که ابراهیم جلو است، چون قرآن به ما می‌گوید.
حجت‌‌الاسلام یحیی کبیر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین یحیی کبیر، عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران، در گفت‌گویی به تبیین مقوله ایمان پرداخت؛ متن این گفت‌گو بدین شرح است:

از اینجا مدل ابراهیمی ایمان را مطرح می‌کنیم. علت این‌که ابراهیم جلو است، چون قرآن به ما می‌گوید. پس نبوت حضرت خاتم، ذاتی، حقیقی و اصیل است و نبوت انبیا عرضی و تبعی. حقیقت محمدیه، قبل از خلقت آدم است؛ کنت نبیا و آدم بین الماء و التین. حضرت علی علیه‌السلام نیز فرمودند: کنت ولیا و آدم بین الماء و التین. در این شکی نداریم. آن دو بزرگوار برای ما تمام‌اند و حقیقت‌شان بعد از خداوند، رکن رکین این هرم هستی‌اند. منتهی حقیقت محمدیه، یک جلوه‌اش شده حضرت آدم، جلوه دیگرش حضرت نوح، موسی، عیسی، داود، سلیمان و... ابراهیم، جلوه ایمانی حضرت خاتم است. 27 نبی در قرآن هستند. آن‌ها در نبوت و رسالت جلوات حقیقت محمدیه‌اند. این قرآن است. حقیقت یهود هم حقیقتی است. ابراهیم و موسی برای ما مقدس‌اند. در روایات ما آمده است نسبت به حضرت عیسی و موسی بگویید «علی نبینا و آله و علیه السلام»، ولی نسبت به ابراهیم بگویید «علیه‌السلام»؛ چون پدر حضرت رسول اکرم است و پیغمبر از نسل اوست.

شهدا به تصریح قرآن زنده‌اند و احیاء عند ربهم یرزقون‌اند

جد اصلی پیامبر اسلام به حساب می‌آید. حساسیت روی ابراهیم بالاست. در قرآن به حضرت رسول اکرم دستور داده شده از کیش ابراهیم تبعیت داشته باش؛ واتبع مله ابیکم ابراهیم. پس کسی نگوید از فیلسوفان یهودی تقلید کردید. نه، ما آن‌ها را هم نقد می‌کنیم. حالا یک‌جایی حرف‌هایشان خوب و با ما جور باشد با آن مشکل نداریم. ما داریم از متن دین‌مان حرف می زنیم. لذا اولین مدل ابراهیمیِ ایمان را مطرح می‌کنم.

در سلسله پیامبران الهی، ابراهیم پدر ایمان و برجسته‌ترین نمونه مؤمن معرفی شده است و پیروان ادیان توحیدی وقایع زندگی وی را عالی‌ترین مصداق ایمان‌ورزی‌های خالصانه می‌انگاشته‌اند. حضرت ابراهیم همان‌طور که برای ما حساس است برای یهودی‌ها و مسیحی‌ها هم حساس است. به ویژه در تارخ زندگی ابراهیم علیه‌السلام چند واقعه شاخص و مهم وجود دارد که همواره مورد توجه و الهام‌بخش جامعه دین‌داران بوده استّ، و چه بسا بتوان بر مبنای تحلیل آن وقایع –که قرآن بیان می‌کند- تلقی مؤمنان از ایمان را صورت‌بندی کرد. ما با ایمان مدل قرن بیست اروپا کار نداریم. ما اتفاقا در ایمان سنتی هستیم.

یعنی هرچه به شکل و فکر انبیا نزدیک‌تر بشویم مؤمن‌تریم. ما این را کار داریم. این تلقی از ایمان را که بر مبنای زندگی ابراهیم علیه‌السلام شکل گرفته، مدل ایمان ابراهیمی می‌خوانیم. در این‌جا برای تشریح مدل ابراهیمی ایمان، از میان وقایع مهم زندگی ابراهیم علیه‌السلام دو واقعه برجسته را محور توجه قرار می‌دهیم.

واقعه اول: حضرت ابراهیم علیه‌السلام در خواب می‌بیند که یگانه‌فرزند خویش را سر می‌برد. او این خواب را متضمن فرمان الهی می‌داند. صبحگاه فرزند خود را می‌آراید و با یکدیگر به سوی کوهی که قربان‌گاه است روانه می‌شوند. در آستانه قربان‌گاه، پدر ماجرای خواب دوشین را به فرزند باز می‌گوید.

فرزند نیز پدر را به انجام این مأموریت بر می‌انگیزد. پدر و پسر هر دو در برابر فرمان الهی تسلیم‌اند و شکیبایی می‌ورزند. پسر در قربان‌گاه می‌آرامد. پدر کارد بر گلوگاه فرزند می‌نهد و به قوت می‌کشد. اما هرچه می‌کشد کارد نمی‌برد. در این هنگام به وی ندا می‌رسد که ای ابراهیم! خوابت را به حقیقت پیوستی. (صافات/105) دست خود بر پدر دراز مکن و بدو هیچ مکن زیرا الان دانستم که تو از خدا می‌ترسی، چون که پسر یگانه خود را از من دریغ نداشتی.

(کتاب مقدس، سِفر پیدایش، باب بیست ودوم، 12 و 13) سپس گوسفندی بزرگ به وی عرضه می‌کنند تا به جای این فرزند قربانی کند. و در این‌جاست که خداوند، ابراهیم را به صفت مؤمن می‌ستاید: سلام بر ابراهیم، ما نیکوکاران را این‌چنین پاداش می‌دهیم، او از بندگان مؤمن ما بود. (صافات/109-111)

خواب و رؤیای منامیه

این‌جا بحث خواب نیست، رؤیای منامیه است. استاد جوادی در تفسیر تسنیم می‌فرمایند منام با خواب فرق دارد. امام حسین در مسیر کربلا شهودی برایش پیش آمد و به اطرافیان گفت که دارید به قتگاه می‌روید. حضرت خواب ندیدند. این‌جا بحث خواب و قوه خیال نیست، بل‌که واقع است که حضرت مشاهده می‌کند. چشم برزخ دارد و می‌بیند. پس شد رؤیای منامیه، نه خواب؛ انبیا مثل ما نیستند و خواب و بیداری ندارند؛ چه چشم را روی هم بگذارند و چه نگذارند فرق ندارند.

در اذن دخول حرم امام رضا علیه‌السلام می‌خوانیم: اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی و تشهد مقامی؛ حضرت جواب من را می‌دهد، اما گوش من نمی‌شنود. امام رضا علیه‌السلام زنده و مرده ندارد. پیغمبر زنده و مرده ندارد. گر در یمنی چو با منی پیش منی. اعتقاد ما این است که اگر به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و حضرت علی علیه‌السلام سلام بدهیم، همین الان به ما جواب می‌دهند. پس رؤیای انبیاء و ائمه اطهار مثل خواب ما نیست که یک چیزی روی خیالات ما بیاید؛ حالا یا درست یا غلط. اما در معصوم رؤیاهای منامیه است، نه نومیه. اگر این‌جا از عرفان استاد جوادی استفاده نکنیم، انبیا را در حد خودمان آورده‌ایم. در منابر هم می‌گویند.

 لااقل شما از صافی تفسیر المیزان عبور کنید. آقای مطهری می‌گوید من هر گاه در اعتقادات گیر افتادم، المیزان جوابم را داد. به قول آقای حسن‌زاده آملی حفظه‌الله شما، انبیا و اولیا را مثل من کردید. این‌ نیست که؛ انبیا و ائمه در رؤیای منامیه واقعیت را می‌بینند. خیلی از غربی‌ها گفتند این چه نبوتی است که خواب دیده است؛ آدم که نباید به خواب توجه کند؛ چون خواب، خیال است. حضرت ابراهیم چون کارد گذاشت زیر گلوی فرزندش، خیلی بداخلاق بوده است! مگر انبیاء و ائمه اطهار مثل ما هستند؟

در ایمان ابراهیم جلو است، چون قرآن به ما می‌گوید

پس یک نکته این است که انبیاء رؤیاهای منامیه دارند نه نومیه. چشم برزخ آن‌ها باز است و حقیقت را می‌بینند و می‌شنوند. مثل امام حسین علیه‌السلام؛ هرچه گفت شد؛ گفت من شما را اسیر و قتیل می‌بینم. همه اتفاق افتاد. این چه خوابی است؟ این‌که از بیداری، بیدارتر است. خداوند در قرآن درباره شهید می‌فرماید: وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.﴿آل عمران/ ۱۶۹﴾

امام حسین خطاب به شهدا فرمود: شما زنده‌های جاویدید. بعد رو کرد به عمر سعد و گفت این‌ها مرده‌های متحرک‌اند. عجب تعبیری است. این شهید زنده است. به قول مرحوم آقای بهجت شهدا در نورستانند و من در گورستانم. فکر نکنید از کنار قبر شهید که رد می‌شوید، عادی است. اگر حواستان باشد، شما را می‌گیرد.

لذا شما هر وقت سمت بهشت شهدا می‌روید، اول از همه برای شهدا فاتحه بخوانید. این سیره است و اثر دارد. آن‌ها کامل می‌بینند و توجه آن‌ها به ما اثر دارد. بعد خواهید دید فاتحه برای پدر و مادرت چه اثری دارد؛ چون سراغ شهدا رفتی، نور آن‌ها به سمت رفتگانت هم می‌آید. اگر به زیارت قبور شهدا نروی، آن‌وقت فاتحه‌ برای رفتگانت آن نورانیتی که از شهدا باید می‌گرفتی، ندارد؛ چون شهدا به تصریح قرآن زنده‌اند و احیاء عند ربهم یرزقون‌اند. شهید اصلا به وجه الله نگاه می‌کند و حسابش جداست. رساله شهید آقای مطهری را درباره شهید بخوانید تا بدانید شهید یعنی که.

خلاصه در این بحث، خواب، برای من و شما ملاک نیست. ما در بیداری باید به فقه عمل کنیم. البته ممکن است خواب ما هم صادق باشد، ولی این خواب است و می‌تواند تعبیر شود. ولی خوابِ انبیا، منام است و آن‌ها واقعیت را می‌بینند. ائمه اطهار نیز این‌گونه‌اند. خواب در انبیاء، رؤیای منامیه است. منام با نوم فرق دارد. رؤیای منامیه شهود است و چشم برزخ می‌بیند.

قرآن مجید در سوره صافات به ما نشان داد که ابراهیم از بندگان خاص بود که این‌گونه تسیلم فرمان الهی بود. همچنین فرزندش اسماعیل؛ وقتی پدر خوابش را مطرح کرد، گفت يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ گفت پدر جان آن‌چه فرمانت داده‏اند، انجام بده، كه به زودى مرا به خواست خداوند، از شكيبايان خواهى يافت‏(صافات/102) ایمان این است. ایمان یعنی این‌که وقتی امر خدا آمد، دیگر ان قلت نباید کرد. مخصوصا وقتی از طریق انبیا و اولیا می‌آید. حالا ببینید چطور افراد تابع هوی هستند؛ این ایمان نیست؛ این همان نظریه‌پردازی است. چون در اعتقاد دیگر شک نیست؛ مؤمن یعنی افعل ما تؤمر؛ وقتی می‌گوید برو، باید بروی. دیگر به چپ و راست نرو.

فرمود: طالب العلم من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق الی انکارنا؛ راه باید ولوی و طریقِ تعلیمات انبیایی باشد. اگر از آن طریق عقل را به کار بگیرید، می‌شناسید. راه‌های اولیا و مربی‌های بزرگ ملاک است.

ما در بیداری باید به فقه عمل کنیم

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ؛ و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مى‏بينم كه تو را سر مى‏برم پس ببين چه به نظرت مى‏آيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.  وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند. او را ندا داديم كه اى ابراهيم. رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود. و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم. و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم. درود بر ابراهيم. نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود.

ما یک واقعه را نقل کردیم. بحث بعدی این است که این مدل عمل آگاهانه است یا غیرآگاهانه تا انشاءالله واقعه دوم را در بحث بعدی مطرح می‌کنیم./998/د۱۰۱/س

ارسال نظرات