۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۶
کد خبر: ۴۸۸۳۴۷
کنکاشی در فرهنگ بسیط عاشورا؛

فراگرد تحول اجتماعی در پرتو نهضت حسینی

بی‌شک عامل ماندگاری قیام عاشورا تأثیرات مختلف آن در حوزه‌های گوناگون انسانی است. اگر بگوییم که همیشه تاریخ باید از عاشورا گفت و نوشت، سخنی به گزاف نگفته‌ایم که فرموده‌اند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
عاشورا

 به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در همدان، بی‌شک عامل ماندگاری قیام عاشورا تأثیرات مختلف آن در حوزه‌های گوناگون انسانی است. اگر بگوییم که همیشه تاریخ باید از عاشورا گفت و نوشت، سخنی به گزاف نگفته‌ایم که فرموده‌اند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.

از جمله تأثیرات قیام عاشورا یک تحول اجتماعی عظیم بوده است که پس از شهادت مظلومانه امام حسین‌(ع) در جامعه اسلامی پدید آمده است. این تحول اجتماعی در بارزترین وجه خود در قالب قیام‌های انتقام که درون مایه عدالت‌خواهی داشتند، تجلی یافت.‌ شعار احیای ارزش‌های اسلامی که نقطه کانونی وحدت همه قیام‌های انتقام است، همان تأثیر ژرف اندیشه حسینی در تار و پود این قیام‌هاست.

در این نوشتار به طور اجمالی به تبیین فراگرد تحول اجتماعی در نهضت حسینی(ع) می‌پردازیم. این فراگرد در واقع از مرگ معاویه شروع شد. امام حسین‌(ع) در این مقطع زمانی نهضت عظیم و عمیق خود را آغاز کرد که در چهار مرحله تداوم یافت:

 مرحله اول:‌ از مرگ معاویه تا قصد امام‌(ع) برای عزیمت به کوفه
مرحله دوم:‌ سفر امام‌(ع) و حادثه عاشورا
مرحله سوم:‌ پس از شهادت امام و رسالت کاروان امام(ع)
مرحله چهارم: قیام‌های عاشورایی

مفهوم تحول اجتماعی

ابتدا باید تبیینی از مفهوم تحول اجتماعی داشته باشیم.‌ جامعه‌شناسان مفهوم تحول اجتماعی را در ذیل بحث از جنبش‌های اجتماعی مورد بررسی قرار می‌دهند.

"بروس کوئن" درباره جنبش‌های اجتماعی می‌گوید: "جنبش اجتماعی وقتی پدید می‌آیند که گروهی از افراد به گونه‌ای سازمان یافته در صدد تغییر یا حفظ برخی از عناصر جامعه برآیند."(درآمدی به جامعه شناسی، صفحه 337) سپس کوئن دو ویژگی "سازمان یافته بودن" و "پایداری" را از ویژگی‌های جنبش‌های اجتماعی به شمار می‌آورد که آن را از سایر گونه‌های رفتار جمعی متمایز می‌سازد.(رک: همان منبع)

آیا قیام عاشورا یک جنبش اجتماعی است؟

با تعریفی که ارائه شد باید بررسی کنیم که آیا قیام عاشورا را می‌توان از جمله جنبش‌های اجتماعی به حساب آورد یا نه؟ بی‌شک قیام عاشورا یک حرکت هوشمندانه و هدفدار است که دامنه وسیعی از اهداف متعالی الهی و انسانی را در بر می‌گیرد و از این جهت باید آن را یک حرکت اجتماعی هدف‌دار بدانیم. دیگر مؤلفه جنبش اجتماعی سازمان‌مند بودن آن است که این مورد نیز در قیام عاشورا به چشم می‌خورد.

 در پایداری این نهضت عظیم هم که شکی نیست. امروز و پس از گذشت هزار و چهارصد سال از واقعه عاشورا هنوز هم در محرم حسینی‌(ع) کوچه‌ها سیاه پوش می‌شوند و دسته‌های عزاداری به راه می‌افتند. مکتب معرفتی حسین بی علی(ع) باعث پیدایی حرکت‌های مختلف دینی، اجتماعی و سیاسی شده است؛ با این حساب مانعی از این‌که نهضت عاشورا را یک جنبش اجتماعی بدانیم، وجود ندارد.

فراگرد تحول اجتماعی در قیام عاشورا

برای تبیین چگونگی تأثیرگذاری یک جنبش اجتماعی باید به نقطه آغاز آن نگاه کنیم. جنبش اجتماعی تحول خواه از همان نقطه آغاز تأثیرگذاری خود را شروع می‌کند. ممکن است تأثیر نهایی به طول انجامد و دیر به وقوع بپیوندد، ولی تأثیرات آنی و کوتاه مدت جنبش اجتماعی خود را نشان می‌دهد‌. نهضت عاشورا در واقع ریشه در نهضت عظیم تشیع در تاریخ اسلام دارد نهضتی که با امیرالمومنین علی‌(ع) شروع شد.‌ اما روی سخن این مقاله چنین بررسی گسترده‌ای نیست، بلکه می‌خواهیم از این جریان بزرگ تاریخ به گوشه‌ای از آن نظر بیافکنیم و مراحل به انجام رسیدن اهداف نهضت عاشورا را بررسی نماییم.

از مرگ معاویه تا قصد امام‌(ع) برای عزیمت به کوفه

نهضت عاشورا با مرگ معاویه بن ابی‌سفیان آغاز شد.‌ معاویه که با نیرنگ به خلافت رسیده بود، پیش از مرگ خود با نقض پیمانش مبنی بر عدم معرفی جانشین، یزید پسرش را به جانشینی برگزید و از مردم برای او بیعت گرفت.‌ با توجه به اینکه یزید فرد فاسدی بود و حتی در ظاهر هم به احکام اسلام پایبند نبود، معاویه بیم آن داشت که بزرگان جامعه اسلامی از جمله امام حسین(ع) با او بیعت نکنند و همین‌گونه هم شد.

یزید از سوی ایشان پذیرفته نشد و همین منجر به اتخاذ رویه تند از سوی حکومت اموی شد. یزید که مخالفت بزرگان جامعه اسلامی را تاب نیاورد، در دستوری به حاکم مدینه او را در یک دوراهی مخیر کرد که یا از امام حسین‌(ع) بیعت بگیرد و یا اینکه سر او را به شام بفرستد.(رک: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه) این رفتار دو معنا در پی داشت؛ یکی اینکه حکومت یزید بر خلاف حکومت معاویه هیچ ابایی از خون ریزی ندارد و دوم اینکه یزید قصد کرده که قلمروی جامعه اسلامی را برای امام حسین(ع) ناامن کند.‌ بنابراین امام‌(ع) مدینه را مناسب برای ادامه سکونت ندیدند و عزم مکه کردند.

این هجرت که مورد توجه مسلمین قرار گرفت، سهم به سزایی در بیدار کردن جامعه اسلامی داشت. انتخاب مکه که حریم امن الهی است، گویای وضعیت هشدارآمیز حکومت یزید بود. پیش از امام حسین‌(ع)، عبدالله بن زبیر به مکه رفته و در آنجا برای خود پایگاهی درست کرده بود. رفتن دو تن از مخالفان حکومت یزید به مکه، معنای مشخصی برای حکومت یزید داشت و آن هم اینکه ایشان به هیچ وجه حاضر به بیعت با او نمی‌باشند.‌ حریم الهی مکه که حرم امن است به هیچ مسلمانی اجازه کشتار مسلمانان دیگر را نمی‌دهد و از این رو در مکه آزادی نسبی بیشتری برای امام‌(ع) وجود داشت.

امام‌(ع) از این فرصت استفاده کرده و به سخنرانی پرداخت و برای مردم روشن‎گری نمود. ایشان با تبیین ارزش‌های از دست رفته اسلامی، احیای آرمان‌های اسلام ناب محمدی را به مردم گوشزد می‌کردند. جاذبه و نفوذ سخنان امام حسین(ع) به حدی بود که عبدالله بن زبیر هم در مجلس سخنان امام حاضر می‌شد و حتی از امام خواست که در مکه بماند و او خود حاضر به بیعت با امام است.(رک: نفس المهموم صفحه‌167)

با گسترش نفوذ امام‏(ع) در مکه، حکومت یزید بیم ایجاد مشکل را احساس کرد. از سوی دیگر مخالفان حکومت اموی که در دوران معاویه توان مبارزه با حکومت را از دست داده بودند، به جنب و جوش افتاده و فعالیت می‌کردند و نمونه گسترده آن دعوت مردم کوفه از امام حسین‌(ع‌‌) است.‌ این دعوت عظیم نمی‌توانست از چشم دولت اموی مخفی بماند و یا اینکه بی‌اهمیت انگاشته شود و نیز حضور امام‌(ع) در مکه که محل رفت و آمد اقشار مختلف مسلمین بود، خود خطر بزرگی بود.

توطئه از بین بردن امام(ع) در مکه چیزی نبود که امکان انجامش از سوی یزید منتفی باشد. یزدی نشان داده بود که به چیزی پایبند نیست و عزیمت امام به مکه خود از همین باب بود.  از سویی دعوت مردم کوفه و از سوی دیگر ناامن شدن مکه برای امام و بیم هتک حرمت حریم الهی امام(ع) را به هجرت از مکه به سمت کوفه مجبور کرد. هجرت امام از مکه بزرگترین رسوایی را برای حکومت اموی رقم زد، به نحوی که عبدالله بن زبیر از این موقعیت استفاده کرده و نفرت مردم مکه از امویان را پلی برای ترقی خود قرار داد.

اینکه در حکومت اموی اهل بیت پیامبر اکرم(ص) در امان نیستند، پایگاه مردمی آنان را نزد حکومت به شدت تنزل داد. اگر چه یزید بعد از واقعه عاشورا به ضرب شمشیر توانست آتش فتنه عبدالله بن زبیر را خاموش کند، اما نفرت مردم از امویان کم که نشد هیچ، بلکه افزایش یافت.

از مکه تا کربلا

خروج امام(ع) از مکه همان‌طور که پیداست، ضربه دیگری بر پیکره حکومت اموی بود و عمال حکومت که از این ناحیه احساس خطر کرده بودند، دست به اقدام برای بازگرداندن امام(ع) زدند.‌ عمرو بن سعید بن عاص والی مکه جماعتی را برای گفت‌وگو با امام و بازگرداندن ایشان به مکه فرستاد. اما امام(ع) این پیشنهاد را نپذیرفت.(مثیر الاحزان صفحه 39) عمرو نامه‌ای به یزید نوشت و او را در جریان امر قرار داد.‌ یزید که مغلوب تدبیر امام حسین(ع) شده بود، چاره را از عبیدالله بن زیاد خواست و به تنها راهی که پیش رو داشت، چنگ زد.‌

اگر چه جنگ با امام حسین(ع) راه حل نابخردانه‌ای بود و بزرگان حکومت اموی از جمله ولید بن عتبه هم خطر این رویارویی را گوشزد کرده بودند(رک: بحار الانوار جلد 44 صفحه367) اما یزید و مشاورانش که در میدان تدبیر و سیاست به امام باخته بودند، پیروزی خود را در مصاف شمسیر می‌دیدند. اگر چه هنوز انگاره جنگ آن‌قدر تقویت نشده بود، ولی احتمال آن وجود داشت و از این رو بود که حر بن یزید ریاحی در میانه راه به امام(ع) رسید و مانع حرکت امام و کاروان ایشان شد.

این فراز از سفر امام حسین(ع) فرازی بسیار آموزنده است. رفتار انسانی امام(ع) با سپاهیان حر بن یزید ریاحی از جمله برگ‌های درخشان تاریخ است که حافظه انسانی آن را از یاد نخواهد برد. این نوع رفتار که یادآور رفتار رأفت‌مدار و رحمت‌محور پیامبر گرامی اسلام(ص) است، خود از سلسله مسایلی است که جنبه اجتماعی نهضت عاشورا را روشن می‌کند. امام(ع) که با هدف احیای ارزش‌های اسلامی قیام کرده بود، در عمل و رفتار هم خود عامل به این ارزش‌ها بود و این‌گونه بود که حر ریاحی تحت تأثیر رفتار کریمانه امام(ع) قرار گرفت و در روز عاشورا که کوس جنگ نواخته شد، توبه کرد و در راه امام به شهادت رسید.

علاوه بر این در روز عاشورا نیز تعدادی از لشکر عمر سعد به سپاه امام پیوستند و نقل شده است که حدود 34 تن از شهدای کربلا آنهایی هستند که در روز عاشورا به امام پیوسته‌اند.‌(رک: الکامل فی التاریخ) بیانات روشنگرانه حضرت امام حسین(ع) در روز عاشورا و نیز در منازل مابین راه مکه تا کربلا، بسیاری را از خواب غفلت بیدار کرد. از جمله این افراد زهیر بن قین است که در منزل زرود به امام پیوست.(رک: حیاه الامام الحسین صفحه 66)

رسالت اجتماعی کاروان اسرای کربلا

امام حسین(ع) تا لحظه شهادت خود دست از رسالت اجتماعی خود در قبال جامعه‌های اسلامی بر نداشت و پس از شهادت ایشان این رسالت به کاروان اسرا محول شد که به سرپرستی حضرت زینب کبری(س) به سمت شام رهسپار شدند. اوج حرکت اجتماعی کاروان کربلا را باید در دربار یزید مشاهده کنیم که در اثر خطابه‌های غرای حضرت زینب و امام علی بن حسین(ع) همگی حاضران منقلب شده و به گریه افتاده‌اند.‌

نقل شده است که صدای گریه ایشان را افراد شهر شنیده‌اند!‌(رک: نفس المهموم صفحه253) حتی یزید نیز در مقابل آنها مغلوب شد و با ابراز نارضایتی از رفتار عبیدالله بن زیاد، شهادت امام را کار او دانست!‌(رک: همان منبع)

ذکر فرازهایی از خطبه حضرت زینب(س) در این مقام خالی از لطف نیست:

"و لئن جرّت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک و استکثر توبیخک. لک نالعیون عبری و الصدور حری. الا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشیطان الطلقاء فهذه الایدی تنطف من دمائنا و الافواه تتحلب من لحومنا  و تلک الجثت الطواهر الزواکی تنتابها العواسل و تعفرها امهات الفراعل؛ اگر مصائب روزگار با من چنین کرده که با توسخن بگویم، اما من ارزش تو را ناچیز و سرزنش تو را بزرگ می‌دانم و تو را بسیار نگوهش می‌کنم. چه کنم؟ دیده‌ها گریان و دل‌ها سوزان است‌. جای بسی شگفتی است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شود و خون ما از پنجه‌های شما بچکد، پاره‌های گوشت بدن ما از دهان شما بیفتد و بدن‌های پاک و مطهر را گرگ‌های وحشی بیابان دریابند و گذرگاه دام و ددان قرار گیرند!"(بحارالانوار جلد 67 صفحه 133)

در اثر این روشنگری‌ها بود که یزید در نهایت مجبور شد که خاندان امام حسین‌(ع) را با احترام به مدینه راهسپاری کند و از کرده خود(ولو به ظاهر) اظهار پشیمانی کند. این حرکت هم در مردم شام و هم در مردم کوفه اثر عمیقی به جای نهاد و پایه‌های حکومت اموی را لرزانده و سست کرد.

قیام‌های عاشورایی

بحث از قیام‌های عاشورایی مجالی بیش از یک مقاله می‌طلبد. دامنه این قیام‌ها تنها به قیام‌های انتقام منحصر نمی‌شود؛ بلکه تا همین امروز نیز گسترده است.

در تواریخ عباسیان مکرر در مکرر نقل شده است که ایشان خود را منتقمان خون امام حسین(ع) می‌دانسته‌‌اند و با این نام حکومت خود را تشکیل دادند.(رک: الکامل فی التاریخ)

در اینجا اشاره‌ای اجمالی داریم به مؤلفه‌های اساسی قیام‌های عاشورایی که مبتنی بر آموزه‌های حرکت امام حسین(ع) است:

 

1- احیای ارزش‌های فقهی اسلام

مشروب خواری، سگ‌بازی و... که از نظر فقه اسلامی از محرمات هستند، در حکومت اموی رواج داشت و امحای این قبیل رفتارها از جمله اهداف نهضت‌های عاشورایی بوده است.

2- مبارزه با ظلم و تبعیض که در حکومت اموی به شاخصه رفتاری آنها بدل شده بود.

3- احیای نظام ارزشی اقتصاد اسلامی که در حکومت یزید پایمال شده بود.

4- واگذرای حکومت به افراد صالح که در قیام مختار ثقفی نمود بارزی داشت و...

نکته مهمی که باید به آن اشاره کنیم، پشتوانه اجتماعی این نهضت‌هاست. قیام‌های عاشورایی همواره از پشتوانه مردمی و اجتماعی گسترده‌ای برخوردار بودند که این مهمترین اثر اجتماعی نهضت عاشوراست.‌ مردمی که زمانی امام خود را تنها گذاشته بودند، از خواب غفلت بیدار شده و پس از این در صحنه‌های مختلف حضور داشتند.

انقلاب اسلامی

در پایان باید اشاره‌ای به انقلاب اسلامی مردم ایران داشته باشیم که بزرگترین اتفاق تاریخی، در پرتو نهضت عاشوراست. انقلاب اسلامی صرفا یک جنبش سیاسی نیست؛ بلکه واقعه‌ای فرهنگی، اجتماعی و فکری است که در صدد پی‌ریزی نظامی مبتنی بر فکر و اندیشه حسینی‌(ع) است‌. البته بحث از رابطه عاشورا و انقلاب اسلامی خود مجال واسعی می‌طلبد که در حوصله این مقال نیست.

منابع

1 – درآمدی به جامعه شناسی، بروس کوئن، ترجمه محسن ثلاثی
2 – حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان
3 – نفس المهوم، شیخ عباس قمی
4 – مثیر الاحزان، ابن نما حلی
5 – بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی
6 – الکامل فی التاریخ، ابن اثیر
7 – حیاه الامام الحسین، باقر شریف القرشی
 

هادی شاملو/979/102/ب1

ارسال نظرات