۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۹
کد خبر: ۴۸۳۶۹۰
رییس پژوهشکده اسلام تمدنی:

تحقق تمدن سازی بدون بهره مندی از علوم انسانی غیر ممکن است

واسعی گفت: آن چه ما به عنوان مظاهر تمدنی می شناسیم که ممکن است خودش را به شکل ابنیه، عمران، معماری و هنر نشان دهد، در هر حال به واسطه علوم انسانی قابل تحمل می شود.
واسعی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، سید علیرضا واسعی، رییس پژوهشکده اسلام تمدنی، صبح امروز در همایش «مطالعات تمدن و تمدن شناسی» که به همت این پژوهشکده و با همکاری بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، به مناسبت هفته علمی تمدن نوین اسلامی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، به بیان نکاتی پیرامون نقش علوم انسانی در تمدن سازی پرداخت.

واسعی اظهار کرد: برخی گمانشان این است که تمدن آن چیزهایی است که ما می بینیم و خودش را در اموری مثل صنعت، فناوری، معماری، تشکیلات و علوم نشان داده است. اگر این گونه تمدن را تعریف کنیم؛ طبیعتا برقراری ارتباط میان بحث تمدن و علوم انسانی مشکل می شود.

وی در تبیین تعریف دقیق تمدن، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که تمدن امری فراتر از این ها است. آن چه ما امروزه به عنوان تمدن از آن یاد می کنیم، مظاهر تمدنی هستند. بزرگان تمدن شناسی در تعریف تمدن می گویند «تمدن، تلاش برای آفریدن جامعه ای است که کل بشریت بتواند با هم نوایی در کنار یکدیگر و به عنوان اعضایی از یک خانواده در آن زندگی کنند.» پس این تعریف اصلا ناظر به دستاوردهای ملموس بشری نیست.

جامعه متمدن در برخورد با افراد به زور متوسل نمی شود

رییس پژوهشکده اسلام تمدنی با بیان این که ویل دورانت، جامعه متمدن را جامعه ای می داند که متوسل به زور نمی شود، افزود: ما در متون دینی خودمان به ویژه در متون مذهبی داریم که در عهد ظهور، جامعه بشری به سطحی از شعور و فرهیختگی می رسد که دیگر نیازی نیست کسی دیگران را وادار به انجام امری کند. جامعه متعالی در تفکر شیعی، جامعه ای است که آدمیان از زیست متعالی برخوردار هستند و زیست متعالی همان زیستی است که زور در آن به حداقل ممکن می رسد.

واسعی تأکید کرد: تمدن یا جامعه متمدن، نوع خاصی از زندگی نهادینه شده در جهان انسانی است که امکان زیست حداکثری را برای آدمیان فراهم می کند. اگر این تعریف را برای تمدن قائل شویم، رابطه علوم انسانی با تمدن معنای بسیار روشنی پیدا می کند.

لزوم شناخت عرصه های برقراری ارتباط میان علوم انسانی و تمدن

وی در ادامه به بررسی عرصه های مهیای تمدن سازی برای ورود علوم انسانی پرداخت و گفت: عرصه مبانی تمدنی یکی از عرصه های ممکن برای ورود علوم انسانی است. برای نمونه، مبانی تمدن غرب در حیطه علوم تجربی شکل نگرفت و زاده دانش انسانی بشر بود. هژمونی تمدن تجربی غرب، بعد از جنگ اول و دوم جهانی به چالش جدی کشیده شد و علوم انسانی مورد توجه قرار گرفت.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی خاطرنشان کرد: دومین عرصه ای که علوم انسانی می تواند در آن برای تمدن سازی ایفای نقش کند، ارکان تمدن است که ویل دورانت، «آزادی»، «اخلاق»، «عدالت» و «امنیت» را به عنوان ارکان تمدن معرفی می کند. هیچ یک از این ازکان در علوم غیر انسانی قابل پیگیری نیست.

واسعی «مظاهر تمدنی» را سومین عرصه نقش آفرینی علوم انسانی در تمدن سازی دانست و گفت: آن چه ما به عنوان مظاهر تمدنی می شناسیم که ممکن است خودش را به شکل ابنیه، عمران، معماری و هنر نشان دهد، در هر حال به واسطه علوم انسانی قابل تحمل می شود. اگر یک ساختمان به عنوان مظهر تمدنی، از شمایل چشم نوازی برخوردار نشود، برای انسان اقناع کننده نخواهد بود و علوم انسانی وجه بصری این ساختمان را برای ما ایجاب می کند.

وی سپس از «توسعه و ترویج تمدن» و «تعمیق بینش تمدنی» به عنوان دو عرصه دیگر ورود علوم انسانی به مقوله تمدن سازی یاد کرد و افزود: دستاوردهای تمدنی بشر برای توسعه و ترویج دست نیاز به سوی علوم انسانی دراز می کند و از طرف دیگر حفظ دستاوردهای تمدنی مثل آزادی که یکی از ارکان تمدن است، بدون علوم انسانی اساسا ماندگاری ندارند.

رییس پژوهشکده اسلام تمدنی در پایان به شرایط فرپاشی تمدن ها اشاره و اظهار کرد: «تشتت اجتماعی و تفرق جامعه انسانی»، «شکسته شدن هنجارهای اجتماعی»، «بی نظمی»، «نا امنی» و «تجاوز به حقوق دیگران» عوامل جدی فروپاشی تمدن هستند و فقط علوم انسانی است که نمی گذارد یک تمدن به سمت و سوی انحطاط، افول و فروپاشی برود./202/820/ب1

ارسال نظرات