۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۵
کد خبر: ۴۸۳۴۵۶
یادداشت/ بررسی راهبرد 2030 یونسکو؛

هضم در لیبرالیسم و هویت زدایی در عصر استعمار فرانو

بررسی سند آموزشی 2030 به خوبی نشان می دهد که این سند در راستای تغییر هویت کشورهای جهانی و هضم نسل آینده ایران اسلامی در هویت لیبرالی است.
حجت‌الاسلام والمسلمین رنجبر یونسکو یونسکو

حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رنجبر، پ‍ژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه


اگر بپذیریم، دین مجموعه ای است از باورها (عقاید)، رفتارها (احکام دستوری) و ارزش ها (اخلاق) پس لیبرالسم هم یک دین است؛ البته نه دینی الهی بلکه دینی انسانی و زمینی. 

دین بشری بسیار تمامیت خواه است و به دنبال پیاده سازی تمام آموزه های عقیدتی، رفتاری و ارزشی خود در سراسر جهان است. دین بشری به شدت بر آموزه های خود تاکید دارد و مخالفین خود را با عناوینی چون جهان سومی، سنتی، عصر حجری، وحشی، بربر و غیره تحقیر و تکفیر می کند.

طرفداران این دین بشری بر اساس باورها و آموزه های حقوقی و اخلاقی لیبرالیسم برای خود رسالتی جهانی تعریف کرده اند و در همه عرصه های اقتصادی(ترویج مدل کاپیتالیسم)، فرهنگی (ترویج مدل پلورالیسم) و سیاسی(ترویج مدل لیبرال دموکراسی) ورود کرده و برای هر حوزه مدل و الگویی ارائه کرده اند. از منظر آنها «فرهنگ» قلب تپنده این دین جهانی است.

مهم ترین آموزه فرهنگ لیبرالی، پلورالیسم(تکثرگرایی) است، تکثرگرایی در ظاهر بر هویت و باورهای متکثر داشتن تاکید می کند! اما در واقع یعنی فقط لیبرال باش و هویت لیبرالی داشته باش و سایر هویت‌های ملی، مذهبی و سنتی که آداب و رسوم خاص خود را دارند را باید تکفیر و تخطئه کرد.

یعنی «همه با هم پیش به سوی فرهنگی یکدست و جهانی» که باید بر اساس ارزش های برآمده از «دین لیبرالیسم» حرکت کنیم.

آموزش اصلی ترین شیوه جهت هویت سازی

حال با توجه به این مساله طرفداران این دین بشریِ جهانی برای بسط و گسترش اهداف خود نیازمند هویت سازی و هضم همه ملل جهانی در آیین خود هستند. آنها برای این منظور «آموزش» یا « «Educationدر سطح جهانی را راهبرد خود قرار داده اند.

بر هیچ کس پوشیده نیست که سازمان های بین المللی و جهانی مثل سازمان ملل و یونسکو ابزاری برای پیشبرد این اهداف هستند.

بررسی سند آموزشی 2030 به خوبی نشان می دهد که این سند در راستای تغییر هویت کشورهای جهانی و هضم نسل آینده ایران اسلامی در هویت لیبرالی است.

آنها در عصر استعمار فرانو دیگر به دنبال اشغال نظامی(یعنی استعمار کهن) و یا گماردن یک دست نشانده شبیه رضاخان در ایران و آتاترک در ترکیه و فاروق در مصر(یعنی استعمار نو) نیستند؛ بلکه آنها به دنبال اشغال افکار و عقاید ملت های به اصطلاح خودشان جهان سوم هستند.

 

در این سند مطالبی همچون؛

  1. برابری جنسیت (فمینیسم)، صلح پایدار، جامعه مدنی و غیره که همگی ادبیات نظام سلطه است، به کار رفته است. ادبیاتی که رهبری عزیز بارها فرموده اند از ادبیات نظام سلطه یا همان لیبرالیسم جهانی استفاده نکنید،
  2. در بخشی از این سند آمده است: برای کسب دانش، مهارت ها، ارزش ها و دیدگاه های لازم برای ساختن جوامعی سالم و صلح آمیز (هدف از صلح این است که علیه نظام سلطه لیبرالی اعتراض و قیامی نباشد)،
  3. کلیشه های جنسیتی (منظور حذف خطوط قرمز سنتی و دینی در تعاملات دختران و پسران)،
  4. تقویت آموزش های مربوط به شهروند جهانی (شهروند جهانی یعنی شهروندی که هویت ملی و مذهبی ندارد و هویت اش یکدست و یکرنگ بر اساس ارزش های غربی شکل گرفته است)،

و سایر مطالب انحرافی به چشم می خورد.

در واقع می توان گفت؛ این سند چیزی نیست جز هضم شدن در دین لیبرالی و هویت جهانی نظام سلطه و تشکیل شهروند جهانی مورد نظر غربی ها!/918/ی 702/س

ارسال نظرات