۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۷
کد خبر: ۴۸۲۴۲۵
سید حسن نصرالله:

ایران قلب محور مقاومت است/ برای پاسخ به حمله اسرائیل هیچ خط قرمزی نداریم

دبیرکل حزب الله لبنان در گفت‎و‎گو با خبرگزاری صدا و سیما اعلام کرد جنگ در سوریه با گروه های تروریست نیست، بلکه جنگ با بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا و کشورهای غربی است.
سید حسن نصرالله

به گزارش خبرگزاری رسا، خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان درباره مسایل مهم منطقه گفت‎وگو انجام داده است که به شرح زیر است:

همانطور که مطلع هستید منطقه خاورمیانه در سالهای اخیر شاهد درگیری های بسیاری بوده است آتش جنگ در سوریه، عراق و یمن همچنان شعله ور است، آمریکا و غرب به ویژه انگلیس، مداخلاتشان را در دیگر کشورها ادامه می دهند، تروریست ها نیز با دلارهای نفتی همچنان ادامه حیات داده و مورد حمایت کشورهای غربی و عربی هستند به همین دلیل گفت وگو با فردی که در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه بسیار تاثیرگذار است، می تواند گفت وگوی مهمی تلقی شود، فردی که آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی تهدیداتش را جدی می گیرند، و او کسی نیست جز سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان.

از اینکه دعوت خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را برای انجام این مصاحبه پذیرفتید تشکر می کنم و اگر اجازه بدهید سوالم را از مسائل منطقه و حزب الله شروع کنم. با توجه به تحولاتی که در منطقه به ویژه در سوریه و یمن اتفاق افتاد ارزیابی شما از اوضاع کلی منطقه چیست و نقش حزب الله را در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه چگونه تعریف می کنید؟

سید حسن نصرالله: اولا به شما خوشامد می گویم، اوضاع در منطقه به سمت تنش پیش می رود و شاهد مواجهاتی در عرصه ها و میدان های مختلف هستیم، جنگ علیه یمن و مردم یمن به مراحل پایانی سال دومش نزدیک شده است، و چنانکه می دانید کشورهای زیادی در این جنگ حضور دارند. یمن در محاصره قرار دارد، بیش از هفده میلیون یمنی در محاصره قرار دارند، درگیری ها در چندین جبهه ادامه دارد، آمریکایی ها در کنار عربستان و دیگر کشورهای عربی در این جنگ حضور دارند. صهیونیست ها نیز در این جنگ حضور مستقیم دارند اگر چه این حضور علنی نیست در مقابل شاهد مقاومت اسطوره ای در یمن هستیم.

در عراق درگیری ها در اوج قرار دارد. در موصل، در تلعفر و مکان های دیگر جنگ با داعش ادامه دارد. در سوریه با وجود اینکه توافق توقف درگیری ها در برخی مناطق موفق بوده است اما در برخی مناطق هم نقض شده است، با این حال نبرد با داعش یا جبهه النصره و دیگر گروههای مسلح در این کشور ادامه دارد.
رژیم صهیونیستی تهدیداتش علیه مردم و کشورهای منطقه به ویژه علیه جنبش های مقاومت و جمهوری اسلامی ایران را ادامه می دهد. ما با دولت جدیدی در آمریکا مواجه هستیم که با آمدن ترامپ شکل گرفته است. این دولت جهان و منطقه را با مرحله نوینی روبرو کرده است که باید درباره آن کنکاش کرد.

در بحرین با وجود بازداشت، زندان، سرکوب، کشتار، اعدام، محاصره و صدور احکام سنگین علیه برادرانمان و در صدر آنها آیت الله شیخ عیسی قاسم، جنبش های مردمی و انتفاضه مردمی در این کشور ششمین سالش را سپری کرد و همچنان ادامه دارد. همچنین تنش هایی را در مناطق مختلف دیگر از لیبی تا سینا و از سینا تا نیجریه شاهد هستیم.

در هر حال حزب الله که خود را بخشی از جنبش های مقاومت در رویارویی با طرح آمریکایی صهیونیستی در منطقه می داند و جزئی از محور مقاومت است مسئولیت هایش را به خصوص در لبنان و سوریه، یعنی عرصه هایی که حضور دارد، تا حد توانش می شناسد. ما بخشی از رویارویی با طرحی هستیم که منطقه ما، کشورهای ما و مردم ما را هدف قرار داده است و معتقدم در این زمینه نقش معقول و خوبی ایفا می کنیم.

جنابعالی نقش حزب الله را در معادلات سیاسی منطقه چگونه تعریف کردید؟

حزب الله در داخل لبنان تاثیر آشکاری دارد، در سطح منطقه ای یکی از جنبش های اصلی مقاومت برای رویارویی با رژیم صهیونیستی و برنامه های صهیونیزم است و به تاکید، این حزب نقش بزرگی بازی می کند . در آغاز سال میلادی دو هزار و هفده، صهیونیست ها به صورت غیر رسمی ارزیابی های خود درباره اوضاع منطقه و تهدیدات موجود را بیان کردند.

آنان امسال حزب الله را به عنوان اولین تهدید یا دشمن اول رژیم خوانده اند یعنی ما را در صدر قرار دادند. آنها پیش از این می گفتند حزب الله در کنار جمهوری اسلامی ایران، در کنار جنبش های مقاومت در فلسطین، تهدید راهبردی، تهدید مرکزی یا تهدید مهمی است اما امسال حزب الله را در صدر تهدیدات قرار داده اند. وقتی در برابر طرح صهیونیستی قرار می گیرید به تاکید نقش مهمی در سطح منطقه بازی خواهید کرد.
حضور در سوریه حضوری در کنار دولت، ارتش ، مقامات و مردم سوریه و با هدف رویارویی با گروههای تکفیری و تروریستی ای است که در واقع در خدمت طرح آمریکایی اسرائیلی در منطقه هستند.

این گروه ها از طریق مقابله با مردم سوریه در پی تحقق منافع آمریکا و اسرائیل هستند در نتیجه ما در آنجا حضور داریم و با آنان مقابله می کنیم.

در هر مکانی که بتوانیم کمک کنیم عمل می کنیم، ما بر اساس امکاناتمان تصمیم می گیریم و برای خود وظیفه ای بیش از آنچه که در توانمان است قائل نیستیم و حتی در حجمی فراتر از امکانات نیز نمی توان تاثیر گذار بود. به تاکید حضور حزب الله در میادین مختلف و همچنین حضورش در کنار مردم و مقاومت فلسطین موجب می شود تا حزب الله در مرکز معادلات منطقه ای حاضر باشد و این حضور هم تاثیر مناسبی داشته باشد به همین دلیل ما خود را شریک دستاوردها و پیروزی هایی می دانیم که به خواست خدا و به ویژه در ایام اخیر به دست آمده است.

به نظر می رسد حزب الله در سال های اخیر بیشتر روند تعاملات سیاسی را در پیش گرفته تا اقدامات نظامی، آیا این برداشت درست است؟

فعالیت سیاسی یا نظامی مبتنی بر شرایط و تحولاتی است که حاصل می شود. در سال های گذشته ، یعنی قبل از آغاز اتفاقات سوریه و پس از جنگ تموز( جنگ سال 2006 رژیم صهیونیستی علیه لبنان) یعنی از سال دو هزار و شش تا دو هزار و یازده ما با هیچ طرفی درگیری نظامی نداشتیم البته در برابر دشمن صهیونیستی در وضعیت آمادگی برای مقاومت بودیم، آموزش، تجهیز ، برنامه ریزی، رزمایش ها و حضور در میدان برای مقابله با تهدید همیشگی اسرائیل علیه کشورمان بخشی از این آمادگی ها بود.
 

در این میان نیز فعالیت سیاسی نقش پررنگی داشت چنانچه الان هم اینگونه است. شش سال قبل یا قبل تر از آن، یعنی وقتی حوادث سوریه آغاز شده بود مجبور شدیم وارد سوریه شویم تا از دولت مقاوم در برابر طرحی که به تهدید علیه آنان تبدیل شده بود حمایت کنیم همین امر موجب شد تا فعالیت نظامی در مقایسه با گذشته نقش پررنگ تری داشته باشد.
ما همواره فعالیت و پویایی داریم، چه در حوزه جهادی، چه در حوزه سیاسی و چه در بعد اجتماعی، اما برخی از این ابعاد بر اساس شرایط، تهدیدات و اولویت هایی که در هر سال یا در هر مرحله شاهدیم بر ابعاد دیگر مقدم می شود.

با توجه به تحولاتی که در منطقه رخ داد، چه در صحنه نظامی یا سیاسی، آیا فکر نمی کنید باید ساختار سیاسی و نظامی حزب الله را تغییر دهید؟

ما نیاز به تغییر نداریم زیرا همواره در حال توسعه و رشد هستیم. حزب الله در ساختار و مدیریتش از نرمش مناسبی بهره می برد مثلا ما ملزم نیستیم که هر پنج سال یا هر ده سال یک بار در اساس تشکیلاتی، اداری، سیاسی و نظامی خود تجدید نظر کنیم.

ما می توانیم این کار را هر ماه، حتی هر هفته و هر مرحله و در زمان رویارو شدن با هر شرایطی انجام دهیم و بر اساس شرایط جدید اساس و پایه مناسب و درست را بررسی کنیم به همین منظور از زمان آغاز شکل گیری حزب الله تا به امروز اساس اداری، تشکیلاتی، سیاسی و نظامی حزب الله به صورت دائمی توسعه یافت و هر بار با میزان امکانات انسانی و مادی و سطح تهدیدات و مسئولیت هایی که بر دوش این حزب است هماهنگ شد.

این موضوع از دلایل موفقیت حزب الله است زیرا این حزب همواره این توانایی را دارد که با چالش های جورواجور مقابله نماید زیرا در سطح اداری، رهبری و بنیه تشکیلاتی توانایی هماهنگ شدن را دارد تا بتواند با موفقیتی خوب از خطرات و چالش ها عبور کند.همچنین در حوزه اندیشه سیاسی، برنامه سیاسی، روش کار و تاکتیک های کاری نیز فضا باز است و هیچ رکودی وجود ندارد.

آمریکا و رژیم صهیونیستی جنبش حزب الله را یک گروه تروریستی می دانند. پاسخ شما به آنان چیست؟

اولا معتقدم شایسته نیست تروریست ها در مقام قضاوت برای ملت ها بنشینند و دیگران را تروریست جلوه دهند. دولت آمریکا درراس تروریست ها در جهان است. رژیم صهیونیستی به طور کامل رژیمی تروریستی است. رژیمی که کارش، قتل، تجاوز، کشتار و اشغالگری است در نتیجه ما آمریکا و اسرائیل را در مقامی نمی بینیم که شایسته باشند دیگران را تروریست بدانند یا ندانند بلکه این ما هستیم که آنان را تروریست می خوانیم.

حزب الله یکی از شریف ترین جنبش های مقاومت در این منطقه است، از سرزمین خود، ملت خود، مقدسات، کرامات ، امنیت، خون و نوامیس ملت خود دفاع می کند، مهم این است که نگاه امت ما به حزب الله چه باشد، دیدگاه آمریکا و اسرائیل در این زمینه اهمیتی ندارد.

حزب الله در سوریه و در رویارویی با تروریست ها حضوری جدی دارد. چه کسی از شما دعوت کرده در این کشور حاضر باشید و هدف شما از این حضور چیست؟

اولا این که کسی ما را دعوت نکرده است، سوریه برای لبنان و لبنان برای سوریه است. اگر چه سوریه و لبنان دو کشور مجزا و مستقلند اما در حوزه امنیتی، امنیت ملی ، روابط مردم، روابط اجتماعی، اقتصاد و سیاست سرنوشت واحد و مشترکی دارند.

دوم اینکه از زمان آغاز اتفاقات در سوریه، به دور از آنچه که رسانه ها می گویند، ما به طور کامل تحولات میدانی در این کشور را پیگیری می کردیم، ما هویت واقعی آنانی را که به خیابان ها سرازیر شده و علیه دولت سوریه سلاح به دست گرفته بودند می شناختیم. به سرعت پی بردیم بسیاری از این افراد با گروههای تکفیری که جامعه، مردم و دیگران را کافر می پندارند، خون و ناموس دیگران را مباح می شمرند و به هیچ قانون و اصولی پایبند نیستند، در ارتباطند.

از آغاز برای ما روشن بود که هدف از حرکتی که در سوریه آغاز شده است اصلاحات، دموکراسی، انتخابات یا هر آنچه که در رسانه ها مدعی می شدند نیست. هدف براندازی نظام و ارتش سوریه بود زیرا سوریه ستون خیمه مقاومت در منطقه است، این کشور حامی اساسی و آخرین کشور عربی است که همچنان در محور مقاومت حضور دارد، به مقاومت ایمان دارد و در برابر اسرائیل سر تسلیم فرود نیاورده است.

برای ما روشن بود که طرحی که آغاز شده بود طرح آمریکایی- سعودی و در خدمت منافع اسرائیل بود و مباحث پشت پرده زیادی داشت به همین منظور به این نتیجه رسیدیم که وظیفه داریم در این جنگ که جنگی جهانی است از برادرانمان در سوریه حمایت کنیم.

در واقع جنگ در سوریه جنگ با گروههای مسلح نیست بلکه جنگ با تعداد زیادی از کشورها و در صدر آنها آمریکا،کشورهای غربی و کشورهای منطقه ای است که از گروههای مسلح در سوریه حمایت مادی و تسلیحاتی کردند، مرزهایشان را باز گذاشتند تا دهها هزار ستیزه جوی تکفیری از تمامی مناطق جهان در سوریه حضور یابند، تحریک تبلیغاتی و مذهبی برای این گروهها انجام دادند، در نتیجه در برابر یک جنگ جهانی واقعی در سوریه قرار داشتیم.

به این نتیجه رسیدیم سرنوشت ما با سرنوشت برادرانمان در سوریه مرتبط است، هدف در این بحران، دولت، ارتش و مقامات سوریه است و در واقع پیگیری چنین هدفی یعنی ما نیز در کنار آنان مورد هدف قرار داریم پس باید در دفاع هم نقش مساوی ایفا کنیم.

ما با توافق و هماهنگی مقامات و دولت سوریه به صورت تدریجی مداخله کردیم به همین منظور وقتی برخی در بعد حقوقی یا شرعی پیگیر مداخله ما می شوند، می گوییم ما با موافقت دولت سوریه وارد این کشور شده ایم تا با طرح خطرناکی که برای این کشور در نظر گرفته شد، مقابله کنیم. به خواست خدای عز و جل ، پایداری مقامات سوریه، ارتش سوریه، بخش زیادی از مردم سوریه و حمایت هایی که از طرف هم پیمانان سوریه اعم از جمهوری اسلامی ایران و روسیه انجام شد، موثر واقع شد، حضور ما نیز به میزان وزنمان موثر بود البته روسیه از حدود یک و نیم سال قبل در سوریه مداخله نظامی کرد اما قبل از آن حمایت سیاسی و لجستیکی داشت.

در هر حال ما این نبرد را وظیفه خود دانستیم و آن را به عنوان دفاع از مقاومت و محور مقاومت دانستیم، اگر سوریه سقوط می کرد تمامی منطقه به دست داعش ، جبهه النصره و گروههای تکفیری می افتاد و این همان چیزی است که دولت آمریکا برای رسیدن به آن داعش را ایجاد کرد چنانچه پیش از این گروه، القاعده را ایجاد کرده بود.

همانگونه که بعدها القاعده از تسلط آمریکا خارج شد داعش نیز در حال حاضر از تسلط آمریکا خارج و به تهدیدی برای همگان تبدیل شده است. هر روزی که می گذرد به این نکته که تصمیم و تدبیرمان در این زمنیه درست و در زمان مناسب بوده است، بیشتر پی می بریم.

با توجه به تحولات میدانی در سوریه و مذاکرات صلحی که در خارج از سوریه برگزار می شود،آینده سوریه را چطورارزیابی می کنید؟

نتیجه تمامی تحولات و جانفشانی هایی که در سوریه حاصل شد ما را به این باور می رساند که از مرحله خطرناک یعنی مرحله براندازی نظام و دولت، براندازی رهبران سیاسی و انهدام و انحلال ارتش سوریه گذر کرده ایم در نتیجه سوریه از مرحله بسیار خطرناکی در تاریخ درگیری هایش عبور کرده است.

در حال حاضر در سوریه بخش زیادی از شهرها و آبادی ها در تسلط دولت قرار دارد و امنیت در آنها برقرار است و زندگی در این مناطق به روال طبیعی ادامه دارد. درست است که بخش های زیادی از این کشور همچنان در دست داعش است اما بسیاری از این مناطق صحرا و خالی از سکنه هستند.

همچنین شاهد تحول در مواضع بین المللی و منطقه ای بودیم، در دیدگاه مردم حتی مردم منطقه نیز تغییراتی ایجاد شده است، دیدگاه و درکشان از اتفافات در سوریه، با آنچه که شش سال پیش بدان واقف بوده اند متفاوت است. اگر بخواهیم اوضاع میدانی را با سال های قبل یا ماههای آغازین حوادث بسنجیم شرایط به مراتب بهتر شده است. به همین منظور می گویم طرحی که مد نظرشان بود از نظر نظامی شکست خورده است و نمی تواند محقق شود.

در حال حاضر نیروهای واقعی که بتوانند با گروههای مسلح رویارویی کنند در سوریه حضور دارند. درها بیش از هر زمانی برای حل سیاسی باز شده است اما بر این باور نیستم که در آستانه حل سیاسی بحران قرار داریم، این موضوع نیازمند زمان و همچنین نیازمند تغییر برخی باورهاست زیرا همچنان در منطقه طرف هایی هستند که معتقدند اگر راه حل سیاسی تاخیر بیفتد می توانند دستاوردهای بهتری داشته باشند، اینها اشتباه می کنند زیرا معتقدم این فرصت ها به سود دولت و مقامات در سوریه است .

بعضی از کشورهایی که از تروریست ها حمایت می کردند در حال حاضر جزئی از پروسه مذاکرات صلح هستند، مثل ترکیه، آیا مشارکت دادن این کشورها در مذاکرات صلح تشویق حامیان تروریست ها نیست؟

درست است می توان چنین تعبیری داشت اما واقعیت این است که وقتی به دنبال راه حل سیاسی در سوریه هستید یا در پی تضمین هایی برای توقف درگیری در این کشور هستید باید کشورهای حامی چنین گروههایی را وارد کار کنید و یکی از این کشورها ترکیه است.

حضور ترکیه در مذاکرات کمک می کند تا توقف درگیری ها در سوریه، توقفی حقیقی باشد، واقعیت این است که ترکیه سالها از این گروهها و حتی داعش قویا حمایت می کرد اما ما در پی گشودن درهای محاکمه و صدور احکام قضایی در سوریه نیستیم بلکه در پی التیام این زخم بزرگ، پایان دادن به این بحران و بستن این پرونده هستیم حتی اگر این کار به گفت وگو و دیدار با کشورهایی نیاز داشته باشد که با تمامی امکانات از این گروههای تروریستی حمایت کردند و همچنان حمایت می کنند.

قبلا محور مقاومت شامل سوریه، فلسطین، ایران و به نوعی حزب الله بود، اما الان عراق و شاید هم یمن به این محور پیوسته اند، این یعنی گسترش محور مقاومت در منطقه. طبیعی است که کشورهای مخالف این محور احساس نگرانی کنند، پاسخ شما برای رفع نگرانی آنها چیست و عمدتا می خواهید محور مقاومت نماد چه چیزی در منطقه باشد؟

اولا این کشورها، این تشکیلات و یا این نظام هایی که از محور مقاومت هراس دارند هراسشان بدون دلیل است مگر اینکه بخواهند از اسرائیل، طرح صهیونیستی و طرح آمریکا در منطقه دفاع کنند زیرا محور مقاومت هیچ فردی را هدف قرار نمی دهد، موضوع اساسی برای محور مقاومت و تمامی جنبش های مقاومت، قدس و آزادی فلسطین است، اوضاع داخلی دیگر کشورها به ما ارتباطی ندارد، در هر کشوری مردم آن کشور سرنوشت خودشان را مشخص می کنند و برای دولت، نظام و کشورشان تصمیم گیری می کنند اما نکته ای که در این روزها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال هزار و نهصد وهفتاد و نه میلادی، و از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، مورد توجه است اینکه کشورهایی مثل عربستان پرچم عداوت با جمهوری اسلامی را بلند کردند، عربستان با شاه و نظام شاه دوستی عمیقی داشت.

در واقع مشکل آنها با جنبش های مقاومت و با جمهوری اسلامی و با کشورهایی است که به این محور مرتبطند و کشورهایی خارج از اراده و خارج از طرح آمریکا به شمار می آیند زیرا حاکمان کشورهای مورد نظر خدمتگزاران آمریکا هستند و همین امر مشکل واقعی است و مشکل دیگری در میان نیست.

در هر حال ما همواره آنان را به گفت وگو، همکاری ، تفاهم، دیدار و مذاکره برای رفع نگرانی ها و تبیین حقایق فراخوانده ایم اما چه کسی درها را برای شکل گرفتن چنین گفتگوهایی بسته است؟ سالهاست جمهوری اسلامی به عنوان محور اساسی در محور مقاومت می گوید حاضر است با عربستان و دیگر کشورهایی که از گسترش محور مقاومت هراس دارند وارد مذاکره شود اما عربستان از این مذاکره طفره می رود زیرا کشور ضعیفی است و منطق و برهانی را با خود ندارد ، زیرا این کشور در پی ایفای نقشی است که دولت آمریکا برایش ترسیم کرده است، به همین منظور معتقدیم منطق و حجتی برای نگرانی هایی که بیان می کنند حتی منطقی برای نگرانی هایشان در یمن وجود ندارد.

برادرانمان در انصار الله و دیگر گروههای سیاسی در یمن همواره می گویند برای حل سیاسی و مذاکره با عربستانی که دو سال است علیه این کشور جنگی را آغاز و یمن را ویران کرده است آماده اند. در عراق و سوریه نیز چنین است، همواره بشار اسد از آمادگیش برای گفت وگو و رسیدن به راه حل های سیاسی می گوید، ما در پی گفت وگو و حل سیاسی در منطقه هستیم اما طرف های دیگر شب و روز برای ویرانگری کشورها، ارتش ها و ملتهایمان تلاش می کنند.

راهبرد و استراتژی محور مقاومت را چه کسی تعیین می کند و این محور می خواهد به کجا برسد؟

در محور مقاومت دیدارها و مشاوره ها دائمی است، جمهوری اسلامی قلب این محور شمرده می شود و موقعیت مرکزی و حامی اساسی اعضای این محور اعم از کشورها، جنبش ها و مردمانشان است. جمهوری اسلامی و مقامات سوری با هم پیوسته در تماسند.

همچنین جنبش های مقاومت با هم، با جمهوری اسلامی و با سوریه در تماسند. در هر حال مبانی فکری در باب مقاومت یکی است، دیدگاه یکی است و این دیدگاه در دهها سال گذشته تقویت شده است ، پیروزی ها و دستاوردها تجربه های بزرگی را به وجود آورده است، همکاری و هماهنگی ها وجود دارد و به همین دلیل است که شاهد انسجام بزرگی در تمامی مراحل محور مقاومت هستیم.

این انسجام نتیجه ارتباطات، گفت وگوها، تفاهمات و نشات گرفتن تلاش ها از مبانی واحد است. تردیدی نیست که در محور مقاومت امام و رهبرمان آیت الله خامنه ای - که سایه اش مستدام باد - نقش مرکزی و اساسی را دارد و این نکته ای که همه آن را می پذیرند .

روسیه اکنون هم پیمان محور مقاومت در سوریه است، آیا شما نگران نیستید که این کشور در سوریه با آمریکا معامله کند؟

ما نمی توانیم از نگرانی هایمان بگوییم، تا الان موضع روسیه در تحولات سوریه موضع مناسبی بوده است. در شورای امنیت سازمان ملل متحد بارها از وتو استفاده کرد تا با طرح آمریکا مقابله کند . موضع روسیه با فشار شدید آمریکا ، غرب، عربستان، ترکیه و تعداد زیادی از کشورهای عربی مواجه شد اما این کشور از موضعش عقب ننشست، موضع سیاسی این کشور در سالهای گذشته محکم و ممتاز بود.

حضور نظامی این کشور در سوریه که بیش از یک سال ادامه دارد تاثیرات ممتازی در اوضاع میدانی و موازنه قدرت نظامی در این کشور داشت و در دستاوردها و پیروزیها سهم واقعی ایفا کرد. با توجه به رایزنی ها، مشاوره ها و ارتباطات دائمی میان جمهوری اسلامی و روسیه و همچنین مقامات سوریه با روسیه، معتقدم این روند ضمانتی است تا هیچ طرفی به صورت انفرادی به سمت حل سیاسی ای که می تواند نامناسب باشد نرود.

در حال حاضر ما نگران نیستیم، از نگاه ما ارتباط میان مقامات روسیه و دولت آمریکا تا زمانی که جمهوری اسلامی و سوریه در جریان این روند قرار دارند عادی و طبیعی است. در هر حال دوست دارم بگویم هیچ کسی نمی تواند راه حل را به دیگری دیکته کند.

در سوریه نیز اراده و موضعی سخت و محکم وجود دارد و کسی نمی تواند راه حلی را بر این کشور تحمیل کند که کشور، مردم و مقامات سوریه نمی خواهند. در هر حال در این موضوع نقش سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی،نقش مرکزی و محوری است.

روسیه در عین حالی که با ایران و سوریه هم پیمان به شمار می رود ارتباطات نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد و رژیم صهیونیستی هم از مخالفان سرسخت محور مقاومت است این تضاد چگونه حل می شود و آیا همکاری روسیه با محور مقاومت با توجه به اینکه ارتباطات نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارد خللی در محور مقاومت ایجاد نمی کند؟

در واقع برخی در منطقه در برهه ای از زمان، روسیه را جزئی از محور مقاومت قلمداد کردند اما باید گفت اولا روسیه خود را اینگونه نمی داند ، یعنی روسیه به صورت جدا و محور مقاومت به صورت جدا وجود دارند اما تلاقی بین روسیه و محور مقاومت در برخی عرصه ها و مسائل وجود دارد از جمله سوریه.

اما در مناطق دیگر اختلاف وجود دارد به عنوان مثال در یمن. موضع روسیه در خصوص تجاوز آمریکایی سعودی به یمن سازگار یا همراه با موضع محور مقاومت نیست. روسیه به عنوان یک کشور بزرگ روابط و تماسهای گسترده ای دارد از جمله با رژیم صهیونیستی، ما در کنار روسیه با اسرائیل مبارزه نمی کنیم ، زمانی که با اسرائیل مبارزه می کنیم به تنهایی این کار را انجام می دهیم اما در سوریه تلاقی و نزدیکی منافع و دیدگاه و موضع مشترک در خصوص حوادث این کشور وجود دارد. بنابراین ارتباط ما در سوریه ضرورتا به معنای ارتباط ما در مناطق دیگر نیست و شاید برعکس این باشد.»   

اقداماتی که داعش و گروههای افراطی در سوریه انجام می دهند عمدتا در جهت اهداف رژیم صهیونیستی است و به نظر می رسد دقیقا این مجموعه گروههای تروریستی ساخته و پرداخته رژیم صهیونیستی هستند ، نظر شما در این خصوص چیست؟

در این خصوص باید دقیق باشیم ، مثلا درحال حاضر به مدت یک سال است که در انتخابات آمریکا ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا در رقابت انتخاباتی همواره می گفت دولت اوباما داعش را ساخت و داعش را به وجود آورد ، اوباما و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق و دولت آمریکا را به این اقدام متهم  می کرد. ما اظهارات علنی مسئولان آمریکایی را داریم و درخصوص اطلاعات محرمانه صحبت نمی کنیم ، مسؤولان نظامی ، ژنرالهای آمریکایی و مسؤولان امنیتی بلندپایه و مسؤولان سیاسی بلندپایه اعتراف می کنند که دولت آمریکا داعش را برای حمله به مقاومت و جنبشهای مقاومت و محور مقاومت و تهدید حزب الله ساخته است و به خصوص از حزب الله نام می برند.

امروز رییس جمهور اردوغان به خاطر اینکه با داعش اختلاف پیدا کرده است و کمک بهتر آمریکا را در شهر الباب و مناطق دیگر انتظار داشت چند روز و برای چندین بار آشکارا آمریکا را به حمایت از داعش از ابتدا متهم کرد.
او یک فرد مطلع و شاهدی از خود آنهاست چرا که از بزرگترین حامیان داعش بود و آقای اردوغان و دولت ترکیه از کسانی بودند که برای داعش تسهیلاتی را فراهم کردند.  درحال حاضر مسئولان بلندپایه در ترکیه می گویند داعش ساخته آمریکا و عربستان سعودی است.

همه اطلاعات تایید می کند که آمریکا و عربستان سعودی داعش را به وجود آورده اند. آمریکا با این طرح موافقت و تسهیلاتی فراهم کرد و به گروهی از کشورها موافقت خود را برای ارائه کمک در این خصوص ابلاغ کرد.
طرح و حامی مالی و تدارکاتی و فرماندهان بلندپایه همه از عربستان سعودی هستند و این کشور حمایت مالی را ارائه  و دهها هزار نفر را روانه کرد. کشورهای غربی و ترکیه نیز امکان آن را فراهم کردند. در اینجا آنچه داعش انجام می دهد  و آنچه آمریکا و عربستان سعودی در واقع می خواهند در جهت منافع رژیم صهیونیستی است.

در ابتدا ما نمی گوییم که رژیم صهیونیستی آمد و داعش را به وجود آورد. کسی که داعش را ایجاد کرد ارباب رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا بود. کسی که داعش را به وجود آورد کسی است که دهها سال در جهت منافع اسرائیل فعالیت کرده  و آن رژیم سعودی است. داعش و غیر داعش یعنی جبهه النصره و دیگر گروههای مسلح روانه میدان شدند اما درحال حاضر رژیم صهیونیستی چندین سال است که مجروحان گروههای مسلح را در بیمارستانهای خود می پذیرد.

درحال حاضر در درعا درگیری وجود دارد و همه مجروحان آنها به فلسطین اشغالی و بیمارستانهای اسرائیل منتقل می شوند. رژیم صهیونیستی به آنها سلاح ، مهمات و اطلاعات می دهد و در برخی موارد نیز نیروی هوایی خود را برای کمک به گروههای مسلح در مقابله با ارتش سوریه به صورت علنی روانه میدان می کند ، این اقدام به صورت علنی صورت می گیرد و در شبکه های تلویزیونی پخش می شود.

بنابراین بله ، همه مدارک و اطلاعات و اعترافات تایید و تاکید می کند که گروههای تکفیری در سوریه ارتباطات واقعی دارند و شکل دهنده اصلی آن آمریکا و عربستان سعودی است و کمکهای آشکاری از اسرائیل دریافت می کنند بلکه در هفته های گذشته به سطحی رسیده است که سران موسوم به معارضان سوریه به فلسطین اشغالی رفتند و سخنرانی  و در نشستهای اسرائیلی شرکت کردند و حتی آمادگی دارند در مقابل خدماتی که اسرائیل به این گروههای مسلح در سوریه ارائه می کند از سرزمین جولان چشم پوشی کنند. این از مسائل واضحی است که تردیدی در آن وجود ندارد و ما معتقدیم هر روز بیش از پیش اسناد و مدارکی که این مسئله را تایید می کند رو می شود.

در حال حاضر کشورهای غربی و ترکیه تلاش می کنند در شمال سوریه منطقه امن هوایی ایجاد کنند فکر می کنید هدف آنها چیست؟

حمایت از گروههای مسلح، تامین پوشش هوایی برای گروههای مسلح تا منطقه امنی برای اردوگاهها ، آموزش نیروهای خود ، تمرینها و نیروهای خود داشته باشند تا حملات خود را از آنجا به مناطق دولت سوریه آغاز کنند.

ادعای اینکه منطقه امن با هدف حمایت از غیرنظامیان سوریه ایجاد می شود ادعایی دروغین است و ما تجربه مناطق امن را در بسیاری از کشورهای جهان شاهد بودیم و نتایج آن فاجعه بار بود و تنشها و خشونتها را تشدید کرد و به هیچ وجه آنها را کاهش نداد.»

شنیده شده است که آمریکایی ها قصد دارند در سوریه نیروی زمینی وارد کنند فکر می کنید  که این اقدام چه تاثیری در معادلات نظامی سوریه می تواند داشته باشد؟

تردیدی وجود ندارد که این کار  بر شدت درگیریها در داخل سوریه خواهد افزود. این اقدام پیچیدگی بیشتری به سوریه وارد خواهد کرد و اوضاع بیش از پیش پیچیده خواهد شد. برای من هنوز روشن نشده است که آیا این مسئله جدی است یا نه؟ در هر حال ترامپ پس از همه اظهاراتی که درباره داعش بیان کرد به چیزی نیاز دارد تا صداقت خود را در مقابله با داعش ثابت کند و شاید این دلیل این اقدام باشد.
در سالهای گذشته به اصطلاح ائتلاف کشورهایی که آمریکا فرماندهی آن را برعهده دارد هیچ اقدام واقعی و جدی درمقابله با داعش به ویژه در سوریه انجام نداده است چه در خصوص حملات هوایی و چه در درگیریهای میدانی یا حمایت از گروههایی که با داعش می جنگند.

اما آوردن نیروهای آمریکایی به سوریه شاید برای این باشد که می خواهند نشان دهند ما با داعش مبارزه می کنیم و تقریبا به فیلمهای هالیوودی آمریکا شباهت دارد زمانی که پلیس دیر به صحنه می رسد تا پیروزی را به نام خود ثبت کند.

در حال حاضر گروههای تکفیری در سوریه در دور شکست قرار دارند و آمریکاییها می خواهند پس از آنکه سالهای طولانی از این گروهها حمایت کردند در پیروزی برابر این گروهها شریک باشند. اما پس از شکست داعش و جبهه النصره ، حضور نیروهای آمریکایی در خاک سوریه خطرناکی و پیچیدگی اوضاع را بیشتر خواهد کرد چرا که ما مشخصا نمی دانیم که روند سیاسی که دولت آمریکا در مرحله آینده در خصوص سوریه انتخاب خواهد کرد چیست.»

رژیم صهیونیستی گفته است که اگر آتش بس در سوریه برقرار شود حزب الله مجددا تهدیدی برای این رژیم خواهد بود ، شما برای اسرائیل تهدید هستید؟

این سوال به اصلاح نیاز دارد. معمولا می دانید که صهیونیست ها همواره می گویند ایران تهدیدی برای اسرائیل است. حزب الله تهدید است ، جنبشهای مقاومت اسلامی فلسطین از جمله حماس و جهاد و دیگر گروههای فلسطینی تهدیدی برای رژیم صهیونیستی هستند. 

درست این است که بگوییم رژیم صهیونیستی تهدید است. این رژیم تهدیدی برای مردم فلسطین،  لبنان،  سوریه،  ایران و همه کشورها و ملتهای منطقه  و تهدیدی برای امنیت و صلح در منطقه است. رژیم صهیونیستی تهدید است و ما با این تهدید مقابله می کنیم.  ما برابر این تهدید ایستاده ایم. درست این است که بگوییم حزب الله یکی از نیروهای جدی و واقعی است که به طور جدی و شجاعانه برابر تهدید اسرائیل ایستاده است و به آن افتخار می کنیم.»  

شما هنوز اسرائیل را تهدید جدی و دشمن جدی مردم مسلمان می دانید ، چرا؟

برای اینکه رژیم صهیونیستی اولا همچنان سرزمین فلسطین و قدس را اشغال کرده است، همچنان بر مقدسات اسلامی و مسیحی سیطره دارد ، همچنان روزانه به مردم فلسطین حمله می کند. اصل وجود دولت صهیونیستی و رژیم صهیونیستی با همه معیارها و شاخصهای عقلی، قانونی، دینی، حقوقی و تاریخی و اخلاقی، موجودیتی تروریستی و غیرقانونی است.

برای اینکه برابر یک تروریسم قرار داریم که به اقدامات تروریستی دست می زند و بر اساس اشغال سرزمین دیگران و غصب داراییهای دیگران ایجاد شده است و به کشتار اقدام می کند ، کاری که داعش درحال حاضر انجام می دهد ادامه اقدامات صهیونیستها است که قبل و بعد از سال 1948 مرتکب شدند.

بنابراین زمانی که جهان به این اجماع می رسد که باید با تروریسم مبارزه کند و به شکل قاطع برابر تروریستها بایستد مهمترین مصداق تروریسم و دولت تروریستی در حال حاضر آن چیزی است که دولت اسرائیل نامیده می شود و رژیم صهیونیستی است.»

اگر رژیم صهیونیستی مشکلات خود را با فلسطین حل کند آیا هنوز هم از نظر شما به عنوان دشمن تلقی می شود؟

این مسئله واقعیت و ماهیت آن را تغییر نمی دهد و تروریستی ، غاصب و اشغالگر مقدسات باقی می ماند. این سوال یک فرضیه بسیار دور از دسترس به شمار می رود. درحال حاضر پس از سفر نتانیاهو به واشنگتن و دیدارش با ترامپ ، حتی یکی از اصولی که روند مذاکراتی و سیاسی بر آن استوار بود و آن پیدا کردن راهی برای تشکیل دو کشور بود از بین رفت و به طور کلی کنار گذاشته شد. بنابراین، این فرضیه یک احتمال بسیار بعید و دور از دسترس است.

من معتقدم بیشتر مردم فلسطین نمی توانند بپذیرند که روزی بیاید که تسلیم اسرائیل شوند و یا اسرائیل و اقداماتی را که انجام می دهد شامل اشغالگری و سیطره آن را به رسمیت بشناسند ، این به هیچ وجه مطرح نخواهد بود.» 

بحث رد شدن تشکیل دو کشور را مطرح کردید که این روزها مطرح است ، فکر می کنید طرح این مسئله یعنی این همه در طی چند دهه گذشته مذاکرات به اصطلاح صلح برگزار شد که دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی را قبول کنند و الان این طرح رد شده است فکر می کنید این مسئله چه تاثیری بر معادلات فلسطین می گذارد؟

این مسئله آثار مهمی بر اوضاع فلسطین خواهد داشت. اولا باید بگوییم در منطق صهیونیستی به هیچ وجه طرح دو کشور وجود نداشته است ، به هیچ وجه. صهیونیست ها دو دسته هستند. دسته اول مخالفت خود را با طرح تشکیل دو کشور اظهار  و آشکارا بیان می کنند از جمله نتانیاهو و حزب لیکود و معمولا راستگراهای اسرائیلی. دسته دیگر می گویند کشوری فلسطینی را می پذیرند اما این را از روی نفاق می گویند تا وقت کشی کنند و زمانی که می گویید بسیار خوب ، کشور فلسطینی که آن را می پذیرید چگونه است؟

درباره کشور پراکنده فلسطینی سخن می گویند که هیچ وحدت جغرافیایی ندارد ، مرز ندارد ، بندر ، فرودگاه و حاکمیت هوایی ، دریایی و حاکمیت بر مرز خود را ندارد ، یعنی اصلا کشور نیست. در واقع زمانی که می گویند کشور فلسطینی را می پذیرند و در مذاکرات می گویند به فلسطینیها یک کشور فلسطینی می دهند ، به فلسطینیها و جهان دروغ می گویند و آنها را مسخره کرده اند.

من معتقدم از مهمترین نتایج کنار گذاشتن گزینه تشکیل دو کشور این است که بازی دروغین و نفاق صهیونیست ها برابر فلسطینیها به پایان رسید و همچنین بازی نیرنگ و فریبکاری بعضی از نظامهای رسمی عربی به پایان رسید. طبعا آنها به دروغ تشکیل دو کشور نیاز داشتند تا فلسطینیها را مرحله به مرحله جلو ببرند ، یعنی فلسطینیها باید از سرزمینهای اشغالی 1948 صرف نظر کنند تا به آنها بگویند به شما کشوری در مرزهای سال 1967 می دهیم.

پس از آن به سرزمینهای سال 1967 می آییم و به آنها می گوییم قدس جزء این راه حل نیست و بخشهای فلان در کرانه باختری جزء این راه حل نیست ، مرزهای اردن همانطور که نتانیاهو در نشست خبری گفت جزء این راه حل نیست ، پس دیگر چی باقی می ماند؟ آنها را مرحله به مرحله پیش بردند و در نهایت به هدف نهایی رسیدند.

من می گویم از سالها پیش و از همان ابتدای معاهده اسلو، آنچه رژیم صهیونیستی و آمریکا پذیرفتند این است که غزه را به فلسطینی ها بدهند چرا که باری بر دوش اسرائیل است و خودشان این را گفته اند و امیدوارند از شر آن خلاص شوند.

شیمون پرز گفته بود من امیدوارم روزی نجات پیدا کنیم و در اخبار بشنویم که غزه در دریا غرق شده است، یعنی تا این حد از غزه بدشان می آید و حاضرند از آن خلاص شوند. کرانه باختری را تکه تکه  و بر آن سیطره پیدا می کنند و حداکثر چیزی که می خواهند خودمختاری اداری محدود برای فلسطینیها در کرانه باختری است اما نه اینکه کشور فلسطینی وجود داشته باشد. این مسئله فلسطینیها را برابر گزینه ها و مسیرهای روشن قرار می دهد ، دیگر چه راهی برابر فلسطینیها باقی می ماند؟

تنها مسیر مقاومت و گزینه مقاومت و بازگشت به محور مقاومت برابر کسانی که از آن دور بودند یا در آن تردید داشتند به عنوان تضمین کننده واقعی حق مردم فلسطین باقی می ماند و کسانی که در رژیمهای عربی سالها به مردم فلسطین دروغ گفتند آنها را به این مرحله رساندند.
 

من شخصا معتقدم اعلام کنار گذاشته شدن راه حل تشکیل دو کشور ، نکته ای مثبت به شمار می رود به این معنا که به مراحل نفاق پایان داد و همه ما و مردم فلسطین را برابر راه و گزینه روشنی که باید انتخاب کنیم قرار داد.»

اصولا نگاه شما به مسئله فلسطین بیشتر سیاسی است یا ایدئولوژیک؟

نه ، موضع ما موضعی عقیدتی، دینی، شرعی، حقوقی، عقلی، اخلاقی و پس از آن سیاسی است چرا که فلسطین از رود تا دریا ، سرزمینی برای مردم فلسطین است و مقدسات موجود در آن مقدسات همه مسلمانان و همه مسیحیان است.

بنابراین زمانی که گروههایی که از سراسر جهان جمع شده اند از لهستان ، آلمان ، فرانسه ، آرژانتین ، برزیل ، آمریکا ، کانادا ، روسیه ، و اتیوپی می آیند تا سرزمین دیگران را اشغال کنند ، باطل با گذشت زمان به حق تبدیل نمی شود ، یعنی اگر شخصی با زور سلاح بیاید و به خانه شما حمله کند و سرزمین شما را بگیرد و شما را از خانه خودتان بیرون کند پس از 50 سال یا 100 سال آیا خانه شما ملک او می شود یا ملک شما باقی می ماند؟

ادیان آسمانی ، منطق ، قانون ، شرع و اخلاق می گوید خانه شما هنوز ملک شما است و این حق شماست که هر زمان آن را پس بگیرید. بنابراین موضع ما در واقع موضعی عقیدتی ، دینی ، حقوقی ، قانونی و اخلاقی است و موضعی سیاسی نیست.»  

 اگر موضع اعتقادی شما اولویت دارد باید در مقابل تمام مسلمانها برابر باشد مثلا مسلمانانی که الان در برمه هستند تحت فشار بوداییها هستند چرا به آنها کمک نمی کنید؟

ما موضع رسانه ای و موضع سیاسی مناسب اتخاذ می کنیم اما شما می دانید که در محدوده عملی ، انسان بر اساس توان و امکانات خود مکلف است ، طبیعتا مسئله فلسطین برای ما متفاوت است چرا که ما در لبنان هستیم ، اگر ما از مسلمانان برمه یا بنگلادش یا مسلمانان مالزی یا کشورهای اطراف برمه بودیم دشمنی کاملا متفاوت داشتیم.

اما ما بسیار دور هستیم و یک کشور نیستیم و نفوذ و توان فشار مناسب را نداریم ، علاوه بر این مسائل زیادی در جهان اسلام وجود دارد اما ما بر اساس توانمندی ها و حضور جغرافیایی خودمان می توانیم تاثیرگذار باشیم. در اینجا فلسطین با دیگر نقاط تفاوت دارد چرا که ما در واقع در مرز هستیم در مرز فلسطین و همسایگی آن هستیم و مسئولیت ما متفاوت می شود.»

شنیده شده است که رژیم صهیونیستی قصد دارد مجددا جنگ دیگری را علیه لبنان آغاز کند ، شنیدن این خبر برای شما نگران کننده نیست؟ 

نه ما همواره در این فضا قرار داریم ، از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 لبنان همواره در دایره خطر و تهدید قرار داشته است و اسرائیل از سال 1948 هر ماه و هر سال و در هر دو سال لبنان را به جنگ تهدید کرده است.
 

آنچه درحال حاضر تفاوت کرده  این است که در گذشته لبنان می ترسید و رژیم صهیونیستی بود که تهدید می کرد اما درحال حاضر اوضاع فرق کرده است ، امروز همانگونه که لبنانیها از جنگ می ترسند صهیونیست ها نیز از جنگ می ترسند ، دیگر جنگ به گونه ای نیست که یک طرف مشخص بر آن کنترل داشته باشد.

پیروزی های مقاومت پیش از سال دو هزار ، پیروزی مقاومت در سال 2000 ، رویارویی بزرگ و پیروزی تاریخی در سال 2006 و توسعه توانمندیهای مقاومت نوعی توازن بازدارندگی ، توازن ترس ، توازن وحشت بین مقاومت و بین اسرائیل به وجود آورده است و در لبنان توازنی از طریق معادله ای که ما می گوییم ارتش ، مردم و مقاومت ایجاد کرده است.

امروز لبنان از عوامل اساسی برخوردار است که در دهه های گذشته از آن برخوردار نبوده است. در نتیجه این مسئله ما را در وضعیتی اطمینان بخش قرار می دهد که اسرائیل پیش از آنکه جرات کند و تصمیم جنگ را بگیرد باید هزاران و بلکه میلیونها مسئله را مدنظر قرار دهد. و اگر تصمیم به جنگ بگیرد با رویارویی بزرگی روبرو می شود و چیزی بزرگتر از آنچه در جنگ تموز (ژوئیه) رخ داد به وقوع خواهد پیوست.

من معتقدم انشاء الله پیروزی بعدی در هر جنگی که دشمن صهیونیستی به لبنان تحمیل کند بسیار بزرگتر از پیروزی جنگ ژوئیه (33 روزه) خواهد بود. ما نگران نیستیم ما همواره آماده ایم و آمادگی داریم و از اسرائیل نمی ترسیم و اسرائیل ما را نگران نمی کند و نمی ترساند، ما مدتها پیش از این مرحله عبور کرده ایم ، در حال حاضر ما آنها را می ترسانیم و نگران می کنیم. ما هستیم که آنها را به وحشت انداخته ایم.

همیشه لبنان به شورای امنیت شکایت می کرد اما درحال حاضر اسرائیل بر ضد لبنان به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت می کند. در هر حال ما برای هر تهدیدی که کشورما با آن مواجه شود آمادگی داریم.»

اعلام کردید که اگر اسرائیل بار دیگر به لبنان حمله کند شما خطوط قرمزی برای مقابله به مثل نخواهید داشت ، این به چه معناست؟

یعنی ما در جنگ سابق به خطوط قرمز پایبند بودیم یعنی به عنوان مثال زمانی که شهرهای ما و غیرنظامیان ما را بمباران و ساختمانها را تخریب می کردند ما از اینکه مکانی مشخص را در حیفا که مخزن آمونیاک نامیده می شود هدف قرار دهیم ، خودداری کردیم و به این اقدام متوسل نشدیم و هر زمان که می خواستیم می توانستیم این کار را انجام دهیم.

اماکن متعددی در فلسطین اشغالی وجود دارد که می تواند پیامدهای فاجعه باری برای رژیم اسرائیل داشته باشد ، بر دولت اسرائیل ، بر ارتش ، بر اسرائیلیها و بر شهرک نشینان ، اما از هدف قرار دادن آن خودداری کردیم.

ما به دنبال جنگ نیستیم و می گوییم ما در وضعیت دفاعی قرار داریم اما اگر بخواهند این جنگ را به لبنان تحمیل  و به لبنان تجاوز کنند و می بینید که هر روز می گویند که زیربناها  و شهرها و روستاها را ویران می کنیم یعنی همانگونه که تهدید می کنند کشتار و جنایات بزرگی بر ضد مردم لبنان مرتکب می شوند ، در این صورت ما به هیچ خط قرمزی پایبند نخواهیم بود نه در مورد آمونیاک در حیفا و نه حتی در خصوص رئاکتور هسته ای دیمونا در صحرای نقب. هر هدفی داخل فلسطین اشغالی می تواند رژیم اسرائیل را به خاک سیاه بنشاند.

 آیا شما واقعا به دیمونا حمله خواهید کرد؟

ما آماده ایم این کار را انجام دهیم و شجاعت انجام آن را داریم و اگر برای مقابله با دشمن در هر جنگی در آینده نیاز به انجام این کارداشته باشیم آن را انجام خواهیم داد.»

آیا شما سلاح جدیدی به دست آورده اید که اینقدر با اعتماد به نفس رژیم صهیونیستی را تهدید می کنید؟

این از سوالات، رسانه ای نیست ، یعنی معمولا درست نیست که به این نوع سوالات پاسخ بدهیم و بگوییم سلاح جدید یا قدیمی داریم. اما صهیونیست ها به خوبی می دانند در صورتی که به کشور ما حمله کنند ما توانمندی اجرای آنچه را که می گوییم ، داریم و می دانند مقاومت در این خصوص کاملا صادق است.

به نظر می رسد  که با روی کار آمدن ترامپ به نوعی نتانیاهو هم جان گرفته و تلاش می کند جنگی را به منطقه تحمیل کند ، ارزیابی شما از رفتار نتانیاهو و ترامپ در مقابل مسائل منطقه چیست؟

آیا نتانیاهو می خواهد منطقه را به جنگی جدید بکشاند یا نه ، این مسئله به بحث نیاز دارد. چرا که اسرائیل مشکلی در ورود به جنگ جدید دارد یعنی شرایط گذشته را ندارد.  بله نتانیاهو امیدوار است از دولت جدید آمریکا برای ایجاد ائتلافی با برخی از کشورهای عربی موسوم به میانه رو ایجاد  و آمریکا را بر ضد ایران و حزب الله و جنبشهای مقاومت تحریک کند.

آمریکا را تحریک کند که بیش از پیش کشورهای متخاصم با ایران را تشویق کند. یعنی اگر به دنبال جنگ است می خواهد این جنگ بین دیگران باشد ، با کشورهای عربی و آمریکاییها باشد. اما اسرائیل به خودی خود نمی تواند پیامدهای هر جنگی را تحمل کند.»

همانطور که مطلع هستید پدیده جدیدی به نام ترامپ در آمریکا روی کار آمده و ارتباطات نزدیکی با نتانیاهو دارد ، ارزیابی شما از شخصیت ترامپ چیست؟

او تاکنون شخصیت روشنی نداشته است ، بر اساس آنچه خواندم و پیگیری کردم به ویژه در خصوص فیلمی که به رینگ بوکس مربوط است دیدم ، معتقدم این شخصیت را نشان می دهد که شاید هر اقدام غیرمنتظره ای انجام دهد  و به معنای واقعی شخصیتی نامتوازن دارد. و او تاجر است یعنی می خرد و می فروشد ، از اصول یا ارزشها صحبت نمی کند و حتی به قانون پایبند نیست یعنی رئیس جمهوری است که آمادگی دارد با قوانین آمریکایی علاوه بر قوانین بین المللی نیز مخالفت کند.

در نتیجه برابر شخصیتی قرار داریم که شاید هر کاری انجام دهد و شاید هیچ کاری انجام ندهد.

شاید تنها بلندگویی باشد که فریاد می زند و تهدید می کند و هیچ کاری انجام نمی دهد و شاید هر کاری انجام دهد. یعنی ما درحال حاضر برابر الگویی ناآرام قرار داریم و این اضطراب و نا آرامی را می توانیم در خود دولت آمریکا ببینیم. یعنی او چیزی می گوید چرا که اصرار دارد شخصا از طریق توییتر در ارتباط باشد اما وزیر امور خارجه او چیز دیگری می گوید و وزیر دفاع او چیز متفاوتی می گوید.

او به دنبال مشاور امنیت ملی می گردد و آنها از او فرار می کنند چرا که کار کردن با این شخصیت برای مسئولان درجه اول دولت آمریکا دشوار خواهد بود.  او همواره از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سخن می گوید و آن را شکست خورده و چنین و چنان می خواند پس از آن معاون رییس جمهور مجبور می شود به مونیخ برود و وزیر دفاع مجبور می شود اظهارات متعددی بیان کنند تا به کشورهای عضو ناتو اطمینان دهند.

در نتیجه ما تا این لحظه برابر دولتی متشنج قرار داشته ایم که مواضعی بر خلاف قانون اتخاذ و از آن عقب نشینی کرده  و تا این لحظه هیچ کسی نتوانسته است تصویری روشن از آینده آمریکا و آینده منطقه در سایه دولت ترامپ ترسیم کند.

اما به طور کلی می توانم بگویم با وجود این دولت نا منضبط که ساختار آن تا این لحظه به خوبی مشخص نیست ، تنش داخلی در آمریکا و در عرصه بین المللی را شاهد خواهیم بود.»  

پیک بار آمریکاییها پیغام آورده بودند برای شما و از شما خواسته بودند که اگر جهت سلاحتان را از سمت رژیم صهیونیستی به طرف دیگری متمایل کنید به شما امکانات سیاسی و نظامی زیادی در منطقه خواهند داد و شما رد کردید ، چه کسی این پیغام را آورده بود؟

این در سال 2000 و 2001 یعنی پس از آزادسازی جنوب لبنان و پیروزی لبنان رخ داد و همچنین در ابتدای انتفاضه بزرگی بود که در سرزمینهای اشغالی فلسطین آغاز شده بود.  آنها می خواستند ما را از مردم فلسطین و انتفاضه فلسطین دور کنند و به ما این چیزها را پیشنهاد کردند و پیام از طرف دیک چنی معاون رییس جمهور آمریکا بود و شخصی آمریکایی که اصالتی لبنانی داشت و در آمریکا فعالیت می کرد و در آن زمان به گروه دیک چنی وابسته بود آن را منتقل کرد اما نمی توانم نام او را اعلام کنم.

طبعا ما آن را به طور کامل رد کردیم و گفتیم مسئله حمایت از مردم فلسطین از نظر ما یک وظیفه است و وسوسه ها و پیشنهادهای سیاسی و مالی هر چه که باشد نمی توانیم از این وظیفه صرف نظر کنیم و همچنین رژیم صهیونیستی دشمنی است که مقدسات و سرزمین و کشور ما را اشغال  و به کل منطقه تجاوز کرده است و نمی توانیم با دشمنی که هر روز به تجاوزات خود ادامه می دهد صلح  کنیم.»

شما برای رد و بدل کردن پیامها یا تهدیدات تان با آمریکاییها کانالی برای ارتباط دارید؟

ما کانال ارتباطی نداریم ، نه ، ما چیزی به آنها نمی رسانیم و از آنها چیزی نمی خواهیم اما آنها اگر بخواهند پیامی به ما برسانند شخصیتهای سیاسی و رسانه ای لبنانی یا عربی یا خارجی وجود دارد که با ما ارتباط دارند و دوست ما هستند و آنها از این نوع شخصیتها یا دوستان برای رساندن پیام خود به ما استفاده  و از همین طریق پاسخ مناسب را دریافت می کنند.»

برگردیم به مسئله فلسطین ، رابطه شما با تشکیلات خودگردان و گروههای فلسطینی چطور است؟ 

ما با همه گروهها و جنبشها و احزاب فلسطینی رابطه داریم ، طبعا این رابطه با همه آنها در یک سطح نیست اما با هیچ کس حتی با طرفی که با او در خصوص رویکرد و مسیر سیاسی اختلاف داریم قطع رابطه نکردیم و به شدت تمایل داریم روابطمان با همه در جهت منافع فلسطینی خوب باشد.»

قرار است  کنفرانسی تحت عنوان کنفرانس فلسطین در تهران برگزار شود. فکر می کنید که برگزاری این گونه کنفرانس ها تا چه حد می تواند مسیر مبارزه مردم فلسطین را اصلاح یا آن را تقویت کند.

طبعاً برگزاری این کنفرانس در تهران، به ویژه در شرایط کنونی، [اهمیت بسیاری دارد] باید موضوعاتی را مد نظر داشت که شامل روی کار آمدن ترامپ در امریکا و  تحولات فلسطین و بن بست به وجود آمده در مذاکرات و تحولات جاری در منطقه و رها کردن فلسطین ازجانب اکثر کشورهای عربی و اسلامی و فراموشی فلسطین در سطح جهان است.

این موضوع حقیقت دارد که فلسطین در سطح جهان رها شده است. هیچ کس در جهان اقدامی برای فلسطین نمی کند. دولت دشمن [رژیم صهیونیستی] هر روز مشغول کشتار و دستگیری و ویرانگری خانه ها و یهودی سازی قدس و یهودی سازی کرانه باختری و تخریب کل اراضی و تخریب مزارع و کشتزارهای فلسطینی ها و کوچاندن آنها از اراضی فلسطین به اماکن دیگر جهان است و جهان در سکوت به سر می برد و حتی یک کلمه سخن نمی گوید.

در چنین فضایی برخی کشورهای عربی حتی حاضرند با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت های خودشان متحد شوند بنابراین طبیعی است که فلسطین رها شده است. آنها فلسطین را فروخته اند.

در این فضای مأیوس کننده و بد و دشوار و به معنای واقعی کلمه، فاجعه بار، جمهوری اسلامی ایران آمده است تا در تهران کنفرانسی برای حمایت از فلسطین و ملت فلسطین و انتفاضه برگزار کند.
 

مهم ترین نتیجه و پیام این اقدام برای ملت فلسطین آن است که شما تنها نشده اید و کشور مهمی در منطقه و قدرتی بزرگ در منطقه به نام جمهوری اسلامی ایران به رغم تحریم ها و فشارها و تهدیدها و خصوصاً رویدادهای اخیر [از شما حمایت می کند].

جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه فلسطین  را رها نکرده و نخواهد کرد. افزون بر کسانی که از کشورها و دولت ها و احزاب و افراد عادی که به این کنفرانس خواهند آمد، [نفس] برگزاری این کنفرانس، پوشش عظیم و بزرگ معنوی و سیاسی و روانی از فلسطین و ملت فلسطین خواهد بود و این موضوع مهم ترین نیاز آنها در این روزهاست که احساس می کنند جهان آنها را تنها گذاشته و به آنها خیانت شده است.

هر مقاومت یا ملتی نیاز به نوعی پشتیبانی مداوم، گرچه این پشتیبانی روانی و معنوی و سیاسی باشد، نیاز دارد تا برای مقاومت و پایداری امید داشته باشد.

مقام معظم رهبری فرمودند که در آینده ای نه چندان دور ساختارهای سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی از هم خواهد پاشید و این رژیم سقوط خواهد کرد. شما حرفی مشابه این را زده اید. استدلال شما برای این اظهارات چیست؟

اولاً این رژیم، رژیمی اشغالگر است. این موضوع مختص صهیونیست ها نیست، سنت تاریخ و تجربه جوامع بشری نشان می دهد که هیچ نیروی اشغالگری نمی تواند تا ابد دوام بیاورد.

مدت بقای آن به اراده ملت هایی بستگی دارد که تحت اشغال زندگی می کنند. اگر ملت های منطقه با این اشغالگری مخالف باشند این اشغالگری پایان خواهد یافت.

امروز میان مواضع حکام و ملت ها تفاوت بسیاری وجود دارد. ملت های ما با این رژیم و با به رسمیت شناختن آن، و با سازش کردن با آن مخالفند. دو نمونه را می توان نشان داد. صلح اسرائیل و مصر. صلح میان دو دولت. آیا رژیم صهیونیستی با پشتیبانی امریکا یا خود اوباما یا دولت هایی که طی سالیان گذشته در مصر حضور داشته اند، توانسته اند ملت مصر را به سازش با اسرائیل متقاعد سازند؟

اردن نیز همین گونه است. ملت اردن قاطعانه با هرگونه سازش با اسرائیل مخالفند. بنابراین ملت های منطقه اسرائیل را نخواهند پذیرفت و با آن سازش نخواهند کرد و موجودیت اسرائیل همواره عجیب خواهد بود و همواره رژیمی اشغالگر و غاصب و باطل به شمار خواهد آمد.

نکته دیگر این است که قدرت رژیم صهیونیستی در حال ضعیف شدن و فروکش کردن است. حتی نتانیاهو گفته است که در میان مردم اسرائیل، ایمان به صهیونیسم اکنون در بدترین حالت است. در منطقه درباره چهره ارتش اسرائیل گفته می شود.

در کل جهان گفته می شود که ارتش ها برای حکومت ها [کشورها]  ساخته می شوند. اما در اسرائیل در فلسطین اشغالی برای ارتش، حکومت ساخته شده است. زیرا اسرائیل در واقع یک پادگان نظامی در خط مقدم است که در گذشته برای انگلیس و پس از آن برای امریکاست و به ایفای وظایفی  می پردازد که برای آن تعیین شده است.

ارتش صهیونیستی ستون و عامل بقای رژیم است و اگر اوضاع آن را با سال ها و دهه های گذشته مقایسه کنیم می بینیم که از نظر روحیه و اعتماد به نفس و اعتماد ژنرال ها به سربازان و اعتماد سربازان به ژنرال ها و اعتماد مردم به ارتش و اعتماد دولت به آن، سست تر و ضعیف تر شده است.

اکنون یکی از مهم ترین مشکلات ارتش صهیونیستی این است که شاید بتواند جوانانی را بیابد که در بخش های کنترل از راه دور یا صنایع نظامی یا خدمات غیرنظامی در ارتش مشغول به کار شوند اما در جذب افراد برای جنگ در جبهه با مشکل واقعی رو به روست که این مسئله به علت شکست های پی در پی در برابر مقاومت لبنان و فلسطین است.

ارتش صهیونیستی با خودداری مردم سرزمین های اشغالی از پیوستن به واحدهای رزمی و یگان های ویژه مواجهند. بنابراین ارتش اسرائیل با ضعف مواجه است. جامعه اسرائیل اکنون فاقد رهبران تاریخی است.
بن گورین و حتی شارون و حتی شیمون پرز و دیگران دیگر حضور ندارند. جامعه اسرائیل اکنون دچار چندپارگی شده است. هیچ دولتی در سرزمین های اشغالی نمی تواند یک یا دوسال بیشتر دوام بیاورد و همواره باید انتخابات زودهنگام برگزار شود.

در داخل جامعه صهیونیستی درگیری سختی وجود دارد که مبنای آن مسائل نژادی و دینی و سیاسی است.

در رسانه های عربی و اسلامی معمولاً از این موضوعات چیزی گفته نمی شود اما کسانی که مثل حزب الله اوضاع جامعه صهیونیستی را با دقت زیر نظر دارند می دانند که ما با جامعه ای مواجه هستیم که با نژادپرستی و فساد و جرم و بی اعتمادی به رهبران و بی اعتمادی به آینده و نگرانی و وحشت از درون مضمحل شده است.

چنین جامعه ای نمی تواند مدت زیادی به حیات خود ادامه دهد. بنابراین مقام معظم رهبری (حفظه الله) که از 25 سال سخن گفته اند در واقع احتیاط کرده اند. من فراتر از آن به شما می گویم. اکنون اگر امریکا دچار هرگونه مشکل واقعی شود یا با مشکلات اقتصادی مواجه و ناچار شود از منطقه خارج شود، اسرائیل قادر به ادامه نخواهد بود.

اسرائیل از خودش قدرتی ندارد. اسرائیل به پشتیبانی امریکا و تسلیحات امریکایی و وتوهای امریکا وابسته است. هرگاه پشتیبانی های امریکا کاهش یابد اسرائیل نخواهد توانست دوام بیاورد.

من همچنین معتقدم که تحولات موجود در میان ملت ها و جوامع ما و قدرت اندیشه مقاومت و اعتماد به قدرت مقاومت در دستیابی به پیروزی در آینده نزدیک تعیین کننده خواهد بود. بنابر این من نیز در ادامه سخنان مقام معظم رهبری (حفظه الله) که البته مطلع تر و آگاه تر و در مطالعه این رویدادها و تحولات و سنت های تاریخی توانمندتر هستند البته به عنوان اهل این منطقه و با اتکا به شواهد میدانی و جزئیات تاکید می کنم که آینده اسرائیل اینگونه است.

شما فکر می کنید چرا رژیم آل سعود به رژیم صهیونیستی اینقدر نزدیک شده و ارتباطات سیاسی و اقتصادی نزدیکی را برقرار کرده است ، نوع تعاملات ما با دولت سعودی موجب شده است که سعودی ها به اسرائیل نزدیک شوند یا اینکه ماهیت رژیم صهیونیستی با ماهیت رژیم آل سعود یکی است؟

الان آنچه بین عربستان سعودی و اسرائیل وجود دارد تازگی ندارد ، مسئله جدید برملا شدن آن است. یعنی علنی شده است. چرا که تماس های اسرائیلی - سعودی قدیمی است و از ده ها سال پیش وجود داشته است. تماس ها و هماهنگی ها وجود دارد در کشورهای دیگر و مناطق دیگر دیدار می کنند. هر آنچه به نفع اسرائیل است عربستان سعودی در طول ده ها سال انجام داده است و هیچ چیز جدیدی در این مسئله وجود ندارد. عربستان سعودی بر ضد همه دشمنان اسرائیل توطئه و برای محاصره و تضعیف کردن آنها تلاش کرده است.

همانطور که در ابتدای مصاحبه گفتم از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، عربستان سعودی این دشمنی را اعلام و به این دشمنی اقدام کرد و صدام حسین را تحریک کرد و به او میلیاردها دلار داد تنها به این علت که جمهوری اسلامی این موضع را دارد.

بنابراین روابط و تماس ها و هماهنگی بین عربستان سعودی و اسرائیل به نظر من قدیمی است اما درحال حاضر از آن پرده برداشته و اعلام شده است و این مسئله به هیچ وجه هیچ ارتباطی با دشمنی ایران و کشورهای منطقه و محور مقاومت با عربستان سعودی ندارد بلکه برعکس از طرف مقابل از ابتدا آمادگی برای گفت وگو و همکاری و برادری وجود داشته است و حتی حاضر بودند از جنایات عربستان سعودی در منطقه بگذرند تا منافع بزرگ محقق شود اما عربستان سعودی همواره پشت کرده و بر این دشمنی اصرار داشته است.

در حال حاضر یمن در آتش جنگ می سوزد و عامل اصلی آن هم سعودی ها هستند چرا جهان اسلام ساکت است؟

متاسفانه آنها یعنی عربستان سعودی جهان اسلام را فریب دادند و در یمن جنگ به راه انداختند به این بهانه که جنگ با ایران است در صورتی که اینطور نیست بلکه جنگ بازپس گیری نفوذ در یمن است چرا که مردم یمن تصمیم به آزادی و استقلال خود گرفتند و خواستند که کنترل کشورشان را خودشان در اختیار داشته باشند و روابط برادری و دوستی خود را با عربستان سعودی حفظ کردند.

اما سعودی ها بودند که خواستند یمن وابسته و تسلیم آنها باشد و می خواهند مردم یمن برده آنها باشند، آنها اینگونه با یمن رفتار می کنند. آنها از طریق توانمندی گسترده رسانه ها این مسئله را وارونه جلوه دادند و صدها شبکه ماهواره ای عربی و خارجی این جنگ را بر این اساس نشان دادند.

آنها پس از آن به این مسئله جنبه طایفی و مذهبی دادند گویی که جنگ شیعه و سنی است و حتی فراتر از آن وانمود کردند این جنگ دفاع از حرمین است و مردم یمن تهدیدی برای مکه و مدینه به شمار می روند که این از خطرناک ترین و وحشتناک ترین دروغ هایی است که عربستان سعودی در جنگ یمن از آن استفاده کرده است.

زمانی که یمنی ها با موشک بالستیک یک پادگان نزدیک جده را هدف قرار دادند سعودی ها به دروغ به جهانیان گفتند هدف آنها مکه بوده است. یعنی می خواهم بگویم سطح گسترده ای از فریبکاری وجود دارد و سطح گسترده ای از ترغیب برخی از کشورها وجود دارد که ساکت باشند و حتی از موضع عربستان سعودی حمایت کنند و میلیاردها دلار به برخی از کشورها پرداخت شده است برای اینکه موضع سیاسی مناسبی در خصوص جنگ بر ضد یمن اتخاذ کنند.

برخی کشورها تهدید شدند که اگر موضعی در خصوص جنگ یمن اتخاذ کنند کارگران آنها را که در داخل عربستان سعودی کار می کنند اخراج خواهند کرد، از بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی کارگرانی در این کشور کار می کنند.

در لبنان ، دولت لبنان موضعی اتخاذ نکرد اما به عنوان مثال حزب الله موضع خود را اعلام کرد و آنها صدها هزار لبنانی را اخراج کردند به این علت که ما موضعگیری کردیم، یک موضع سیاسی که جنگ بر ضد یمن و کشتار یمنی ها و تجاوز عربستان سعودی به این کشور را محکوم کردیم.

تصور کنید که با دیگر کشورهای جهان چه رفتاری کرده است. در نتیجه عربستان سعودی بسیاری از کشورها را ترسانده و به قطع کمک های مالی تهدید کرده است.

آنها حتی سازمان ملل متحد را به محض اینکه بان کی مون دبیرکل سابق گزارشی را بر اساس برخی موسسات سازمان ملل متحد صادر و عربستان سعودی را متهم کرد که کودکان را در یمن می کشد ، به قطع همه کمک های مالی خود به سازمان ملل متحد تهدید کردند و سازمان ملل متحد از موضع خود بازگشت و از آنچه گفته بود صرف نظر کرد.

این واقعیت وجود دارد به این علت که امروز بسیاری از دولت ها و طرف ها در جهان اسلام ساکت هستند چه از طریق دریافت کمک های مالی و چه از ترس اینکه از طرف عربستان سعودی و رسانه های سعودی تهدید شوند چرا که هر کسی را که موضع گیری می کند می گویند وابسته به ایران است یا اگر سنی باشد می گویند شیعه شده است و او را متهم و تکفیر می کنند و بر ضد او اقداماتی را اتخاذ می کنند و برای همین متاسفانه این سکوت را شاهد هستیم و این مسئله ای ناراحت کننده است.

 شما با توجه به نفوذی که در میان شیعیان دارید آیا تا به حال به این فکر کرده اید که بتوانید میان مردم بحرین و دولت این کشور میانجی گری کنید و آشتی ملی برقرار شود؟

نه من نمی توانم هیچ میانجی گری در این مسئله داشته باشم چرا که حکومت بحرین موضعی خصمانه در خصوص حزب الله و هر طرفی که حمایت خود را از مردم بحرین و حقوق طبیعی آنها و مطالبات مشروع آنها ابراز کرده است دارد.

حکومت بحرین به ما به چشم یک دشمن نگاه می کند نه به چشم یک میانجی. آنها اصلا میانجی گری را قبول نمی کنند یعنی آنها حاضر به گوش کردن و پذیرفتن و یا وارد شدن به گفتگوی واقعی و جدی با ملت بحرین نیستند.

من می دانم که از ابتدای حوادث در بحرین ، برادرانمان در بحرین از طریق تماس ها و ارتباطات و دوستی های خود از بسیاری از کشورها درخواست کمک کردند که به عنوان میانجی دخالت کنند و برخی کشورهای خلیج (فارس) به عنوان میانجی دخالت کردند و ترک ها خودشان دخالت کردند یعنی زمانی که آقای داوود اوغلو در آن زمان وزیر امور خارجه ترکیه بود.

کشورها و طرفهای دیگر نیز دخالت کردند. گروه های روحانیون اقدام کردند. امیر کویت شخصا دخالت کرد و هیئتی را فرستاد و تلاش کرد اوضاع را حل کند اما همواره جواب این بود که بحرینی ها باید به خانه های خود بازگردند و هیچ جایی برای اصلاح در بحرین وجود ندارد و هیچ امکانی برای تحقق این مطالبات نیست.

با تاسف شدید، آل خلیفه یعنی حکامی از آل خلیفه که بر بحرین حکومت می کنند اوضاع را پیچیده تر می کند و چیزی که این مسئله را پیچیده تر می کند منازعه داخل این خانوده بین پادشاه و ولیعهد از یک سو و نخست وزیر که بیش از چهل سال بر این کشور حکومت کرد از سوی دیگر است.

موضوع دیگری که موجب پیچیده تر شدن این مسئله می شود پیروی آنها از عربستان سعودی است. چگونه می توانیم احتمال دهیم که آل خلیفه گفت وگو را بپذیرد یا حاضر شود امتیاز بدهد، آیا تصمیم گیرنده هستند؟ آنها تصمیم گیرنده نیستند. صریحا می گویم همه کسانی که تلاش کردند در بحرین میانجی گری کنند آمدند و گفتند تصمیم در منامه گرفته نمی شود بلکه در ریاض گرفته می شود.

یعنی تصمیم با آل سعود است و آل سعود هر گونه راه حل سیاسی در بحرین را رد می کند. می خواهند مردم بحرین را به تسلیم شدن مجبور کنند همانگونه که هر گونه راه حل سیاسی را در یمن رد می کنند و می خواهند مردم یمن را مجبور کنند تسلیم شوند.  

با توجه به شرایطی که در بحرین وجود دارد ارزیابی شما از آینده بحرین چیست؟

برابر مردم بحرین به جز ادامه این مسیر راه دیگری وجود ندارد یعنی حرکتی که انجام می دهند. و در نهایت حل این مسئله به زمان نیاز دارد اما نه اوضاع جهان و نه اوضاع منطقه اینگونه باقی نخواهد ماند و در نهایت آل سعود و آل خلیفه مجبور خواهند شد به مردم بحرین گوش دهند.

گاهی در خبرها می شنویم که امریکا و رژیم صهیونیستی، ایران را تهدید نظامی می کنند وقتی شما این خبرها را می شنوید چه احساسی پیدا می کنید؟

من معتقدم تهدید نظامی ایران یک جنگ روانی برای فشار بر رهبری ، دولت ، مسئولان و مردم ایران است تا امتیاز بدهند یا از اصول و ارزش های خود عقب نشینی کنند. چرا که درحال حاضر امریکا در شرایطی قرار ندارد که به آن کمک کند به جنگ با ایران برود.

شما مجموع تعهدات ترامپ را می دانید اگرچه نمی توانیم به تعهدات او اعتماد کنیم ، اما او از رفتن ارتش برای جنگ در خارج انتقاد می کرد ، حالا آیا او ارتشی برای جنگ با ایران می فرستد؟ فکر نمی کنم اوضاع کنونی امریکا و ارتش آن یا اوضاع فعلی اسرائیل و ارتش آن در سطحی از آمادگی باشد که بتوانند جنگی نظامی را بر ایران تحمیل کنند، بنابراین اینها جنگ روانی و فشار و تهدید برای گرفتن امتیاز است. طبعا به علت کاهش توان آنها و به علت بیشتر شدن قدرت ایران و قدرت دوستان ایران در منطقه است. آنها می دانند ایران تنها نیست.

هم اکنون در منطقه طرح اسرائیل بزرگ به شکست کشیده شده است، از طرفی قدرت امریکا هر روز رو به افول است و محور مقاومت بحمدالله رو به گسترش است، با توجه به شرایطی که در منطقه وجود دارد، ده سال آینده منطقه را چگونه می بینید؟

من معتقدم گروه های تکفیری که در واقع آخرین وسیله است، آخرین دستاویزی که ممکن است امریکا و اسرائیل در منطقه به آن پناه ببرند، فتنه مذهبی است و ایجاد درگیری یا جنگی که شکل و شمایل آن سنی و شیعه باشد، این البته بحمدالله تا حد زیادی شکست خورده است و ما معتقدیم سال های آینده، در ده سال آینده و حتی کمتر از ده سال، ما شاهد شکست سنگین و کامل جریان های تکفیری باشیم، در همه کشورهای عربی و اسلامی و شاهد آگاهی مردم و ملت های عربی و اسلامی برضد تکفیر و فتنه، تفرقه طایفه ای و مذهبی، و شاهد نزدیکی و همبستگی مردم خواهیم بود.

زیرا اصول ملت ها و نیز منافع آنان، چنین چیزی را اقتضا می کند و همه چنین تجربه بسیار دردآوری را گذرانده اند، تجربه ای که برای بسیاری دردآور بوده است، بنابر این آگاهی افزایش خواهد یافت و جماعت ها و گروه های تکفیری متحمل شکست های میدانی و نظامی خواهند شد، آخرین ورق بازی صهیونیست ها و امریکایی ها، برای تضعیف جهان اسلام و کشورهای عربی، جنگ مذهبی است که فروکش کرده است و ان شاءالله پایان خواهد یافت.

اوضاع جدیدی که ما شاهد آن خواهیم بود، حضور بیشتر جمهوری اسلامی و توان جمهوری اسلامی و کشورهای دوست جمهوری اسلامی و جنبش های مقاومت و اسرائیل بیش از پیش ضعیف خواهد شد و من معتقدم که خط نمودار به سود محور مقاومت، ملتهای مقاومت و جنبش های مقاومت و همه ملت هایی که واقعا در پی این هستند که کشورهایشان مستقل و دارای استقلال باشد و برای آزادی کامل تلاش می کنند، در حال بالا رفتن است، تنها مسئله، زمان است.

با توجه به تحولات کنونی داخلی و به عبارت ساده می توان گفت که اتفاقاتی که در شش سال گذشته در عراق، سوریه، لبنان، یمن، ایران و در اطراف اتفاق افتاده است که خطرناک ترین طرح که منطقه ما با آن روبه رو بوده است، شکست خورده که شبیه به معجزه است، معجزه الهی است، اسطوره است، این تحولات را اگر در نظر بگیریم، می توانیم منطقه را به وضع کاملا متفاوتی ببینیم. من با وجود این همه ویرانی و خرابی و حواشی بسیاری که اطراف آن است، به آینده خوشبین هستم.

جناب سیدحسن نصرالله شما بین جوانان ایرانی و جوانان عرب منطقه محبوبیت ویژه ای دارید، فکر می کنید این محبوبیت ناشی از چیست و چه پیامی برای این عزیزان دارید؟

اگر چنین محبوبیتی وجود داشته باشد، من دو گونه پاسخ می دهم من معتقدم این جوانان به من به عنوان نماینده این مقاومت نگاه می کنند، به عنوان نماینده مقاومت، مقاومتی که در برابر اسرائیل ایستاده است و با قدرت برای نابودی طرح های اسرائیلی سهیم بوده است، از اسرائیل بزرگ به اسرائیل عظیم و مقاومتی که در بازگرداندن اعتماد ملت ها و امت اسلامی به خودش و بازگردان بخش زیادی از عزت و کرامت آن و به آن امید جدید و بزرگ داد برای باز پس گرفتن مقدسات و سرزمین های اشغالی و آینده بهتر و با عزت بیشتر است.

من تصور می کنم این علت واقعی محبت آنان باشد و زمانی که جوانان به من نگاه می کنند، به یک شخص نگاه نمی کنند، یا با توجه به خصوصیات خانوادگی، بلکه به سبب وابستگی به این مقاومت و چنین مسیری و به سبب دادن شهیدان و قربانیان و رهبران شهید و ما در این روزها یاد آنان را به عنوان سالگرد رهبران شهید مقاومت، گرامی می داریم، از سید عباس موسوی تا شیخ راغب حرب تا حاج مغنیه، رحمت خدا بر همه آنان، بنابر این چنین مسیری با همه قربانی ها و شهدا و خون ها و خانواده شهدا  و مجروحان معنی دارد و به من به عنوان نماینده آنها نگاه می شود و احترامی که برای من قائل هستند، از این بابت است، این چیزی است که من از علت آن می فهمم.

اما پیام من به جوانان، چه در ایران و چه در کشورهای عربی و اسلامی، من دوست دارم از این مناسبت استفاده کنم تا به آنان بگویم باید توکل شما به خداوند بزرگ و متعال بسیار زیا باشد و به او اعتماد کنید، زیرا این مقاومت به یاری خدا پیروز شده است، فقط خداوند است که ما را یاری داده و پیروز کرده است، به ما توفیق داده است، به ما  قدرت داده است، اعتماد و توکل به خدا باید نزد جوانان واقعا وجود داشته باشد و این شعار یا سخنان رویایی یا خیالی نیست، بلکه سخنانی واقعی است که ما با آن زندگی کرده ایم و آن را در درگیری ها، رویارویی ها و جنگ هایمان و فداکاری هایمان لمس کرده ایم و می گوییم که خداوند ما را یاری کرده است و ما از صمیم قلب به چنین چیزی اعتقاد داریم، زیرا دستاوردهای ما موجود است و ما طبیعت مشکلات و سختی ها را و نقاط ضعف و نقاط قوت را که همواره با آنها زندگی کرده ایم، یا با آنها در برابر دشمن روبه رو شده ایم، به خوبی می شناسیم.

این موضوع نخست و بر همین اساس باید امید جوانان به آینده بسیار زیاد باشد، نباید بترسید، نه از ابرقدرتی امریکایی ها نه از قدرت نظامی خیالی اسرائیل، ارتش اسرائیل همواره می گفت که ارتش شکست ناپذیر است و همه ارتش های عربی را سال 1967 در شش روزشکست داد اما همین ارتش را صدها و نه هزاران نیروی مقاومت در سال 2000 شکست دادند، صدها جوان لبنانی مجاهد و مقاوم، بنابر این قدرت ارتش اسرائیل به خیال نزدیک است.

ما از قدرت و توان بالایی برخورداریم، دشمنان ما در حدی که ما را ناتوان می بینند، قوی نیستند، بنابر این ما باید امید داشته باشیم، امید به این راه و امید به آینده این موضوع دوم است و موضوع سوم که باید آن را بگویم این است که در این چند سال، به ویژه در سال های اخیر، هنگامی که امت ما و محور مقاومت و موضوع فلسطین با خطرناک ترین ماجراجویی روبه رو بود و جمهوری اسلامی با قدرت حاضر بود و رهبر انقلاب، امام خامنه ای (دام ظله الشریف) نقش رهبری و اول را داشتند و از طریق رهبری خود، از بصیرت قوی برخوردار بودند و از آگاهی تاریخی بی سابقه، از اقدام در زمان و مکان مناسب، از شجاعت عالی در مقابله با تهدیدها.

من می خواهم به ویژه به جوانان ایرانی بگویم وبه همه جوانان عربی و اسلامی، این انسان بزرگ را بشناسید، این رهبر بزرگ را، او را به خوبی بشناسید، از نعمت الهی بزرگ که در وجود شریف او تجلی پیدا کرده است استفاده کنید و او را رهبر و پیشوای خود قرار دهید و در سایه رهبری و پیشوایی او جز عزت و پیروزی و کرامت و امنیت و سلامت و افزایش قدرت را نخواهید دید، آنچه هر انسانی به دنبال آن است./980/ب903/د

ارسال نظرات