۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۸
کد خبر: ۴۷۵۳۲۰
تولیت مدرسه امام مهدی:

همراهی علم و عمل از ویژگی‌های آیت‌الله خسروشاهی بود

آیت الله قرهی گفت: از ویژگی های آیت‌الله خسروشاهی، همراهی و عجین کردن علم با عمل بود؛ وی یکی از کسانی بود که در سیر مفاهیم اخلاقی و الهی، به دور از هیاهوهای دنیوی حقیقتا زبانزد بود.
ارتحال آیت ‌الله سید ابراهیم خسرو شاهی

آیت الله روح الله قرهی تولیت مدرسه امام مهدی(عج) در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، ضمن تسلیت به مناسبت ارتحال عالم جلیل القدر آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به محبین اهل بیت و دوست داران علم، اخلاق و تقو، گفت: از ویژگی های این عالم، همراهی و عجین کردن علم با عمل بود؛ او یکی از کسانی بود که در سیر مفاهیم اخلاقی و الهی، به دور از هیاهوهای دنیوی حقیقتا زبانزد بود.

وی با اشاره به خصوصیات آیت الله خسروشاهی در مباحث علمی ابراز داشت: آن مرحوم در مبانی علمی، فقهی و فلسفی بسیار قوی بود و شاگردان خوبی در این زمینه پرورش داد؛ اهل ریا و خودنمایی نبود، شاید به همین دلیل، در میان مردم، خیلی مطرح و شناخته شده نبود.

تولیت مدرسه امام مهدی(عج) در توصیف اخلاقیات این عالم فقید اظهار داشت: مرحوم آیت الله خسروشاهی ضمن تلفیق مباحث اخلاقی با مبانی علمی و فلسفی، همواره اعتقاد داشت این مباحث برای عملی شدن باید توأمان تدریس شوند.

استاد برجسته حوزه علمیه در ادامه بیان داشت: مرحوم آیت الله خسروشاهی حقیقتا یک عالمِ عامل و در زمان مبارزه با رژیم شاهنشاهی از همراهان امام و مجاهدان سرسخت بود؛ ولی پس از پیروزی انقلاب، با اعتقاد به پرورش افراد متخلق و متدین جهت خدمت به نظام مقدس اسلامی، در این وادی بیشتر فعالیت داشت.

آیت الله قرهی ابراز داشت: آیت الله خسروشاهی همواره شیفته راه و روش امام خمینی(ره) بود؛ رهبر معظم انقلاب بارها در معرفی او، از عارف و سالک الی الله یاد می کرد و می فرمود کسی که بخواهد در این مسیر قدم بردارد، باید دنباله روی این اشخاص باشد؛ این عالم بزرگ همچنین در گردآوری کتاب جامع الاحادیث آیت الله بروجردی کمک های قابل توجهی به وی داشت.

گفتنی است، این عالم فقید در سال 1303 و در شهر مقدس قم به دنیا آمد؛ پدرش مرحوم سید هاشم خسرو شاهی، از سوی خانواده پدری، از خویشان مرحوم آیت الله سید مرتضی خسرو شاهی تبریزی بوده؛ آیت الله سید مرتضی خسرو شاهی در زمان خود از مراجع و همچنین استاد مرحوم علامه امینی(صاحب کتاب الغدیر) بوده است.

پدر این عالم فقید در جوانی پس از ازدواج با یکی از خویشان تبریزی، همراه خانواده، برای زیارت عتبات عالیات از تبریز عازم عراق شدند؛ ولی با شروع جنگ جهانی اول، موفق به خروج نشده و به اجبار در کرمانشاه ماندگار شدند؛ وی از همسر اول صاحب دو دختر شد و آنها را به همسری دو تن از طلبه های مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، درآورد که بسیار ازدواج ثمر بخش و مؤفقی داشتند؛ شهید علی حیدری از خواهرزاده های آیت الله سید ابراهیم خسرو شاهی، نماینده و امام جمعه نهاوند بود که در حزب جمهوری به شهادت رسید.

مرحوم سید هاشم پس از فوت همسر اول، در کرمانشاه با یک خانواده متدین یزدی مقیم کرمانشاه وصلت کرده و پس از مدتی عازم شهر مقدس قم شد؛ وی می گفت "در آخرالزمان به قم می رویم تا از فتنه ها و فساد زمانه در امان باشیم".

هنگامی که سید ابراهیم از همسر دوم متولد شد، در 7 سالگی مادرش را از دست داد؛ وی با توجه به دوران سختی که در طول زندگی خود داشت، توصیه می کرد حتماً به یتیمانی که در خانواده یا همسایه می شناسید، مخصوصاً در امور تربیتی رسیدگی کنید؛ به این علت که آنها به علت بی سرپرست بودن، شدیدا در معرض آلودگی ها بوده و ممکن است به سراغ چیزهایی بروند که هیچ گاه در شأن خانوادگی شان نباشد.

کتاب خلوت‌ نشین در باب زندگی نامه آیت‌الله سید ابراهیم خسرو شاهی، توسط عباسعلی مردی، جهت بهره مندی مخاطبان از توشه معنوی و علمی او از محضر بزرگانی چون آیت ‌الله بروجردی، آیت ‌الله شیخ عباس تهرانی، علامه‌ طباطبایی و امام خمینی (ره) در سال 1388 به چاپ رسید.

آیت الله رشاد در سرآغاز این کتاب چنین آورده "در کنج و گوشه گنجستان حوزه ‌های علمیه شیعه، از جمله حوزه تهران بسیار هستند مردان معنی و معرفت که در حال وهاله خلوت‌ گزینه و جلوت‌گریزی، منشأ خدمات نمایان و شایانی بوده ‌اند و هستند حضور بی ‌روی و ریا در میان توده مردم، فرهنگ‌سازی دینی و تربیت نفوس، لنگرداری حوزه‌ های مقدسه، پروردن شاگردان و شخصیت‌های بارز و برجسته و احیاناً تولید آراء نظری فخیم و آثار علمی فاخر، از جمله خدمات علمی و معنوی این زمره مردان بی‌ادعاست."

علامه طباطبایی می گفت "تو در قلب ما جای داری"

از موهبت ‌های الهی است که بنده‌ ای از بندگان خالص خدا مرشد راه انسان باشد و او را در مسیر حق همراهی کند؛ لطف خدا بر سید ابراهیم این بود که عالم وارسته و عارف ربانی حضرت آیت الله حاج شیخ عباس تهرانی، مرشد راهش شد و علاقه به طلبگی و میل به سربازی امام زمان(عج) را در وی به وجود آورد؛ با اینکه از سختی‌ های زندگی طلبگی و مشکلات طلبه ‌ها و حوزه‌ های علمیه با خبر بود، با چند تن از دوستانش از او خواستند که دروس حوزوی را در محضرش آغاز کنند؛ آیت‌ الله شیخ عباس تهرانی که از شاگردان برجسته شیخ عبدالکریم حائری به شمار می‌رفت، دروس مقدماتی حوزه را برای آنها تدریس کرد.

آیت‌ الله شیخ عباس تهرانی همچنین سید ابراهیم را با ناهنجاری ‌های اخلاقی و وضعیت نا بسامان سیاسی و وابستگی رژیم طاغوت به انگلیس و آمریکا آشنا کرد و بذر نفرت از رضا خان و فرزند پلیدش را در دل وی نشاند؛ از همین مسیر بود که با شهید نواب صفوی آشنا شد و با شجاعت تمام پای در معرکه مبارزه با رژیم ستمشاهی گذاشت.

وی در مدرسه فیضیه با علامه طباطبایی آشنا شده و رابطه ‌شان به یک دوستی منجر شد، تا آنجا که علامه به ایشان می‌گفت "تو در قلب ما جای داری" ؛ سید ابراهیم در جلسات تفسیر و اخلاق از اعضای همیشگی محفل علامه طباطبایی به شمار می‌رفت؛ وی همچنین سبب آشنایی آیت ‌الله جوادی آملی با علامه طبا‌طبایی شد؛ وی در دهمین سالگرد وفات علامه طباطبایی با دفاع از شیوه علامه در تفسیر قرآن گفت که شیوه علامه برگرفته از روایات اهل‌بیت(ع) است و تفسیر به رأی نمی‌ باشد.

پس از آن با ورود به مجلس درس فقه آیت ‌الله بروجردی و جرگه اصحاب جامع ‌الاحادیث، دروس خارج اصول را نزد مرحوم عبدالجواد اصفهانی شاگردی کرد و در بحث ‌های فقهی منزل مرحوم آیت ‌الله گلپایگانی به همراه بزرگانی چون مرحوم آیت ‌الله شیخ علی‌ پناه اشتهاردی و مرحوم آیت ‌الله مشکینی حاضر شد.

اولین سفر تبلیغی خود را به راهنمایی مرحوم آیت ‌الله بهاءالدینی در صرم خورآباد قم گذراند و بانی مسجد آنجا شد؛ بعد از محرم ۴۲ به خاطر سخنرانی‌ در عاشورا در شهر کرمانشاه به شهربانی احضار شد و در نهایت برای فرار از آزار و اذیت‌ های سازمان امنیت و به عشق امام خمینی(ره)، رهسپار نجف شد و ضمن حضور در درس امام خمینی(ره) از محضر مرحوم سید عبدالاعلی سبزواری در درس خارج مکاسب بهره برد تا اینکه به امر امام راحل در سال 1358 دوباره به کرمانشاه بازگشت.

مقاله دفاع از حکمت متعالیه و نگرش فلسفه صدرایی به معاد جسمانی

بعد از انقلاب علی‌ رغم دعوت اشخاصی چون شهید دکتر بهشتی، به مَناسب قضایی و دولتی نزدیک نشد و تدریس بعضی از دروس حوزوی در بعضی مدارس علمیه تهران بسنده کرد.

حضور آیت‌الله خسرو شاهی در حوزه علمیه قم، قبل از پیروزی انقلاب پر رنگ ‌تر از امروز بوده است؛ آنچه که وی بر آن اصرار داشت، نحوه گزینش طلاب و حضور علمای بزرگ حوزه در مدارس علمیه و سرپرستی محصلین این مدرسه‌ها بود؛ همچنین سفرهای تبلیغی زیادی در ایام محرم و ماه مبارک رمضان و همچنین سفرهای تبلیغی بلند مدت داشت.

نکته قابل توجه این که از مقالات وی از سوی شورای پژوهش پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در جشنواره دو سالانه مجلات پژوهشگاه، مقاله برتر شناخته شده است؛ دغدغه وی در این مقاله، دفاع از حکمت متعالیه و نگرش فلسفه صدرایی و مرحوم امام خمینی(ره) به معاد جسمانی بوده است و کوشیده تا نشان دهد برخی از ایراداتی که طرفداران مکتب تفکیک به حکمت متعالیه نسبت می‌ دهند از سر بی ‌اطلاعی و عدم درک رموز فلسفه صدرایی است.

یکی از ویژگی ‌های آیت ‌الله خسرو شاهی، حاشیه‌ نویسی بر کتاب‌ هایی است که مطالعه می ‌کنند؛ در کنار تعلیقات و حاشیه ‌های کتاب ‌ها، یادداشت‌ های مستقلی نیز از وی در دفتر های جداگانه آمده است، نظیر شرح گلشن راز، سخنانی حول تفسیر المیزان و یادداشت ‌هایی برای سخنرانی در مناسبت ‌های مختلف، یادداشت‌ هایی برای تدریس در کلاس‌ های مختلف اخلاق و نیز یادداشت‌ هایی برای کتاب بینش اسلامی مدارس است.

برخی از حاشیه ‌ها و یادداشت ‌های وی شامل: عقل در حدیث، تقسیم ساعات روز، ضرر روگردانی از عقل، اهمیت ساعات مناجات است؛ وی در زمینه ساعات مناجات آورده؛ ساعات مناجات تنها عمر واقعی اهل دل است و برای امثال حقیر باید از راه تفکر اهمیت آن معلوم شود به طوری که بر همه امور مقدم شود.

مجتهدی که چهل سال امام جماعت بود

آیت ‌الله خسرو شاهی در علم و معارف الهی، فقه و اصول، فلسفه و کلام صاحب نظر بوده و احاطه بالایی داشت؛ همچنین مجلس تفسیر و اخلاق این عالم ربانی شیرین و لذت دیگری داشت؛ از ویژگی‌های این فقیه عالی مقام دقت و غور در متون و کتب و اظهارنظرهای علمی بود که در حاشیه کتاب‌های مختلفی از وی به یادگار ماند؛ شیوه جذاب تدریس ایشان در فقه و اصول و تفسیر و در پرورش روحیه مناظره علمی و پرسش گری مورد تأکید شاگردان و دوستان وی است.

در کنار همه این فضایل علمی و معنوی، تسلیم و رضا در مقابل اراده الهی یک خصیصه بود که بیش از همه به چشم می‌آمد؛ با وجود اینکه سالیانی دراز و طولانی با بیماری‌های مختلفی از اوان کودکی تا کنون دست و پنجه نرم کرد و از ابتدا با درد و داغ یتیمی بزرگ شد و در طول حیات پر برکتش با رنج‌ها و مصیبت‌هایی فراوان مواجه بود، اما حرف همیشه وی این کلام است که "مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس تهرانی می گفت: در راحتی چیزی به آدم نمی ‌دهند، شاید در مشکلات چیزی دادند".

اواخر دهه 40، در کنار امامت جماعت در مسجد المهدی(عج)، تدریس در مدارس علمیه تهران و در منزل شان همواره وجهه همت این عالم بود، همچنین مجتهدی بود که چهل سال امام جماعت بر عهده داشت؛ تلاش وی در توسعه و ساخت مساجدی در تهران و برخی از شهرها و روستاها نیز ستودنی است؛ شصت سال تلاش علمی، تبلیغی و خدمات اجتماعی او در کرمانشاه و تهران، آثار ماندگار و برکات بسیاری داشته است که بحمدالله ادامه دارد.

به نقل از شیخ محمد باقر کریمیان از آیت الله خسرو شاهی تقاضا شد در آموزشگاه و مرکز لجستیک نظامی ولنجک، امامت جماعت را عهده‌دار شوند، وی پذیرفت؛ در آنجا با جوانان به اردوی آموزشی می‌رفت و جوانان مشکلات خود را با وی در میان می‌گذاشتند؛ برای یکی عقد می‌خواند، برای یکی تلاش می‌کرد از جایی وام بگیرد و برای برای سلامتی این جوانان به کسی پول می‌داد تا در راه بازگشت از اردوی رزمی گوسفندی زبح کنند؛ یک مدتی میوه فروش محله دلخوش بود میوه‌ هایی را که کسی نمی‌ خرد، روی دستش نمی‌ ماند که ضرر بکند؛ کسی هست که این میوه ‌ها را یک جوری به مصرف برساند؛ در محله خودشان آنقدر فریاد زد و دوندگی کرد تا مسجد فاطمه الزهرا(س) ساخته شد./301/966/ب1

ارسال نظرات