۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۶
کد خبر: ۴۷۱۱۱۲

خبرنامه مجمع عالی حکمت اسلامی به چهل و دومین شماره خود رسید

چهل و دومین شماره خبرنامه مجمع عالی حکمت اسلامی ویژه تیر، مرداد و شهریور 95 از سوی انتشارات حکمت اسلامی منتشر شد.
چهل و دومین شماره خبرنامه مجمع عالی حکمت اسلامی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چهل و دومین شماره خبرنامه «مجمع عالی حکمت اسلامی» ویژه تیر، مرداد و شهریور 95، زیر نظر محمد باقر خراسانی، مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی، از سوی انتشارات حکمت اسلامی منتشر شد.

این خبرنامه از عناوین «سخن نخست»، «گزارش گردهمایی اساتید علوم عقلی»، «نشست بازنشناسی جریان‌های تکفیری»، «اخبار علمی ـ فرهنگی مجمع عالی حکمت اسلامی» و «گزارش اجمالی گروه‌های علمی مجمع عالی حکمت اسلامی» تشکیل شده است.

 در بخش «گزارش گردهمایی اساتید علوم عقلی» این عناوین را مطالعه می‌کنیم: ‌«گزارش اجمالی از تأسیس و برنامه‌های مجمع عالی حکمت اسلامی»، «اهمیت علوم اسلامی و علوم عقلی»، «پیشینه مباحث عقلانی»، «گزارش از فعالیت‌های مجمع عالی حکمت اسلامی در سال 1394»، « گزارش فعالیت‌های گروه علمی فلسفه اخلاق» و «گزارش فعالیت‌های گروه علمی کلام».

«اسماء متأثره»، «نگرشی قرآنی به غرض خلقت از منظر فلسفه»، «عدم بداهت قضایای اخلاقی از منظر آیت‌الله مصباح یزدی»، «نگاهی به مکتب نورسیزم با تأکید بر مباحث مهدویت»، «تحلیل و گزارشی از اصول عقاید علویان ترکیه»، «رابطه معرفت‌شناسی و علم اخلاق» از جمله عناوین بخش «گزارش اجمالی گروه‌های علمی مجمع عالی حکمت اسلامی» است.

در بخش «تبارشناسی جریان‌های تکفیری معاصر» آمده است:

نشست علمی دوم تیرماه 95 در سرای اهل قلم بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار گردید. در این نشست علمی کارشناس محترم حجت الاسلام عزالدین رضانژاد به ارائه بحث پرداختند.

در عنوان «تشکیل حکومت جریان‌های تکفیری» این بخش می‌خوانیم: باقی‌مانده خوارج بعدها توانستند در برخی از جاها حکومت تشکیل بدهند و الان کشور عمان به لحاظ مذهب، اباضی مذهب است، اباضیه‌ها شاخه‌ای از جریان خوارج‌اند؛ ولی وقتی حکومت تشکیل دادند جریان تکفیری را در حکومت اجرائی نکردند.

 اما در میان خلفا بنی العباس دو رویکرد همواره وجود داشته است و بعضی از خلفا مثل مأمون عقل‌گرا بودند و بعضی از خلفا مثل مأمون عقل‌گرا بودند و بعضی از این‌ها نقل‌گرا و ظاهرگرا بودند. هر یک از این جریان‌ها که روی کار می‌آمد نسبت به جریان رقیب فشار سیاسی مذهبی ایجاد می‌کرد.

بارزترین از این جریان دوران محنة القرآن است و در دوران محنة القرآن، یک اختلاف اعتقادی این بود که آیا قرآن کریم مخلوق است یا چون کلام خدا هست و خدا قدیم است، قرآن هم قدیم است. این بحث در قرن سوم و چهارم به صورت گسترده در میان مسلمان‌ها مطرح شد، عده‌ای طرفدار خلق قرآن و عده‌ای هم طرفدار قدم قرآن بودند.

 حکومت‌ها اگر عقل‌گرایی بودند همراه با اعتزال با جریان اشعری که بعدها در قرن 4 و 5 و به وجود آمد، می‌گفتند که قرآن مخلوق است، اگر حاکمان ظاهرگرا و اهل حدیث بودند، می‌گفتند که قرآن قدیم است. و اگر روی کار بودند جریان رقیب را تحت فشار قرار می‌دادند، زندانی می‌کردند فقط به اتهام اینکه چرا می‌گویید قرآن حادث است و این نزاع بین اهل سنت است و بین شیعه نیست؛ چون حکومت‌ها نوعا به دست اهل سنت بود.

 بله، گاه جریان‌های از سنی‌ها به وجود آمدند و اختناق مذهبی بر شیعیان ایجاد می‌کردند و احیانا برخی از جریانت در شیعه به وجود می‌آمد؛ مثل جریان فاطمیون و حکومت اسماعیلیه که بر علیه اهل سنت اختناق ایجاد می‌کردند.

در قسمتی عنوان «تفاوت‌های جریان‌های تکفیری با گذشته» این بخش آمده است:

 یکی از ممیزات جریان تکفیری معاصر با گذشته این است که به ویژه‌ در دو سه ده اخیر مطرح کردند که مذهب فقهی خاصی نداریم. غیر از این جریان؛ جریان در جهان اسلام به نام اسلام بلامذهب است. می‌گویی مسلمانی؟ می‌گوید: بله. می‌گویی از کدام فرقه؟ کدام مذهب؟ یکی می‌گوید: من مذهب خاصی ندارم؛ سنی‌ام، ولی مالکی، شافعی حنبلی و حنفی نسیتم. به این جریان اسلام بلامذهب می‌گویند؛ چون معمولا در میان عرب‌‌ها بوده است. این جریان بیشتر در بعضی روشنفکران هست؛ زیرا فقه مذهب قدیمی پاسخگوی مسائل عصر جدید نبود. گفتند که ما اسلام بدون مذهب فقهی هستیم و هر قرائتی از کتاب و سنت که بتواند پاسخ نیازهای ما را بدهد ملاک است.

جریان های تکفیری نیز گفتند که ما هم مقید به یک مذهب فقهی نیستیم؛ وقتی علماء مذهب اربعه یا خمسه یا سته گفتند جریان‌های تکفیری این‌ها نه تابع شافعی‌اند، نه تابع احمد بن حنبل‌اند، نه تابع مالک‌اند و اصلا تابع هیچ فرقه‌ایی نیستند؛ همه این را طرد کردند و الان فتاوی مختلف از علمای معاصر داریم که این‌ها را طرد می‌کنند.

این‌ها گفتند که مقلد شافعی و مالک و این‌ها نیستیم و در هر دورانی باید خلیفه داشته باشیم. خلیفه مسلمین بر اساس کتاب و سنت هر حکمی استخراج کرد همان حکم برای ما اولویت دارد و لذا مثلا اسامه بن لادن برای طالبان؛ مذهب سیاسی، اجتماعی و فقهی است و یا مثلا ابو مصعب زرقاوی الگو گروه جهادی عراقی شده بود که هر حرفی را ایشان می‌زد قبول می‌کردند تا این که به درک واصل شد. بعد از مرگ ابومصعب زرقاوی، ابوبکر بغدادی رهبر داعش، هر اظهار نظر بکنند بر این‌ها حجیت دارد و پس می‌گویند، ما نیاز به فقیه مذهب خاص نداریم، ما نیاز به خلیفه و امیر داریم، خلیفه مسلمین هر حکمی آنجا داد؛ همان حکم برای دیگران باید مطاع باشد.

پس یکی از ویژگی‌ها جریان‌های تکفیری معاصر این است که مذهب خاصی را قبول ندارند.

 گفتنی است، چهل و دومین شماره خبرنامه مجمع عالی حکمت اسلامی در 51 صفحه از سوی انتشارات مجمع حکمت اسلامی منتشر شده است./998/ن602/ق

ارسال نظرات