آشنایی با چگونگی انتخاب اولین شیخ الازهر مصر/ جدال تاریخی مالکیها و شافعیها در انتخاب شیخ الازهر
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: دانشگاه الازهر یا جامعة الازهر الشریف بزرگترین دانشگاه اسلامی جهان است که در سالهای 970 تا 972 هـ.ق در مصر بنا شد. این دانشگاه مرکز اصلی آموزش علوم اسلامی اهل سنت به حساب میآید. آشنایی با پیشینه و شیوخ الازهر مصر در شناخت بیشتر این دانشگاه و نحوه تربیت دانشجویان و دانش پژوهان تاثیر به سزایی خواهد داشت. از این رو قصد داریم تا در شمارههای مختلف به معرفی مشایخ الازهر بپردازیم. در این شماره به معرفی سه شیخ الازهر مصر پرداخته و با نحوه انتخاب اولین شیخ الازهر آشنا میشویم.
1. شيخ عبد الله الخراشي
أبو عبدالله محمد بن جمال الدين عبد الله بن علي الخراشي اولین شیخ الازهر مصر است که مذهب مالکی داشته و لقب «شیخ الاسلام» را از آن خود کرد.
هرچند اطلاع دقیقی از زندگی وی در دسترس نیست اما پدرش جمال الدین اولین استادش بود که در نزدش دروس مختلف تفسیر، حدیث، توحید، صرف و نحو، اصول و فقه، علم کلام، منطق و سایر علوم را فرا گرفت تا به شهرت دست یافت.
الخراشی شاگرد اساتیدی بود که با چهار واسطه از ابن حجر عسقلانی و با پنج واسطه از بخاری روایت نقل کردهاند. معروف است که وی تمام وقت خود را در الازهر میگذراند و کتاب خلیل در فقه مالکی را بسیار مطالعه میکرد تا آنجا که نیمی از این کتاب را همانند تلاوت قرآن بر منبر و نیم دیگر آن را فردا مطالعه میکرد. به این ترتیب وی هر دو روز یکبار تمامی فقه مالکی را مرور میکرد.
ریاست الازهر
بعد از آنکه الازهر در تاریخ 972 میلادی به دست حکومت فاطمیان تاسیس شد، سلیمان قانونی معروف به سلیمان یکم پادشاه عثمانی فرمانی را مبنی بر ضرورت انتخاب شیخ الازهر صادر کرد.
در پی این فرمان و با اجماع علما شیخ الخراشی پس از نزدیک به هشت قرن در سال 1101هـ به عنوان اولین شیخ الازهر مصر انتخاب شد. اداره دانشگاه الازهر، نظارت بر امنیت و نظم دانشگاه، سازمان دهی برنامههای آموزشی و تعلیمی بخشی از وظایفی است که بر عهده الخراشی گذاشته شد.
میگویند که وی به اندازهای به امور مردم اهمیت میداد که بعدها جمله «یاخراشی» به عنوان کلمهای برای مددخواهی در میان مردم مصر رواج یافت و بسیاری از مردم به هنگام کمک خواستن و یاری خواستن از این کلمه استفاده میکردند.
تألیفات
الخراشی دارای تالیفات گوناگونی در تفسیر و فقه مالکی است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
1- «رسالة في البسملة» که شرح بسم الله الرحمن الرحیم است.
2- «الشرح الكبير على متن خليل، في فقه المالكية» در هشت جلد في ثمانية مجلدات.
3- «الشرح الصغير لمختصر خليل» در چهار جلد
4- «منتهى الرغبة في حل ألفاظ النخبة» که این کتاب شرح کتاب نخبة الفكر ابن حجر العسقلاني پیرامون مصطلحات علم حدیث است.
5- «حاشية على شرح الشيخ على إيساغوجي في المنطق» که از معروف ترین کتب منطقی وی میباشد.
2. شيخ إبراهيم البرماوي
إبراهيم بن محمد بن شهاب الدين بن خالد، برهان الدين البرماوي معروف به امام برماوی دومین شیخ الازهر مصر است که مذهب شافعی داشته و پس از شیخ الخراشی به ریاست الازهر مصر برگزیده است.
وی در طفولیت قرآن کریم را حفظ کرده پس از شروع به دروس دینی به قاهره رفت تا در دانشگاه الازهر به تحصیل بپردازد. برماوی دروس تفسیر، حدیث، اصول و فقه، علم کلام، صرف و نحو و ... را در نزد اساتید و علمای الازهر مانند مزاحی و شبراملسی شاگرد شیخ الخراشی فرا گرفت اما بیش از همه از ابیالعباس قلیوبی تاثیر پذیرفت تا آنجا که پس از مدتی بر مسند تدریس به جای استاد خود قرار گرفت.
ریاست الازهر
برماوی پس از شیخ الخراشی ریاست الازهر را بر عهده گرفت هرچند که در زمان تصدّی ریاست الازهر میان مشایخ مالکی و شافعی اختلاف فراوانی ایجاد شد زیرا شیوه انتخاب شیخ الازهر بر آن است که از میان علمای مذهبی که بیشترین تاثیر را در جامعه دارند شیخ بعدی انتخاب میشود و از آنجایی که مالکیها در آن زمان از نفوذ فراوانی برخوردار بودند گمان میکردند که شیخ بعدی الازهر از میان آنها انتخاب خواهد شد اما سرانجام برماوی شافعی مسلک به ریاست الازهر دست یافت.
وی پس از دستیابی به ریاست الازهر حلقه تدریس فقه شافعی را گستراند تا آنجا که گرایش فراوانی به این مذهب در میان مردم رواج یافت و به تدریج از نفوذ مشایخ مالکی در میان مردم کاسته شد.
تألیفات
برماوی دارای تالیفات گوناگون در علوم مختلف است. از جمله شرح مفصلی بر کتاب جلال الدین سیوطی نوشت که در آن اسامی کسانی که در گهواره سخن میگفتند را بیان کرده و با استناد به احادیث و روایات صحیح علت سخن گفتن پیامبر گرامی اسلام (ص)، حضرت عیسی، ابراهیم خلیل و سایر امامان را تبیین کرده است. دیگر تألیفات وی عبارتند از:
1- حاشيه بر شرح الشيخ يحيى القرافي در علم حدیث
2- حاشيه بر شرح ابن قاسم (الغزي) در فقه شافعی
3- «الميثاق والعهد فيمن تكلم في المهد.» که شرح کتاب سیوطی است.
3. شیخ محمد النشرتی
وی سومین شیخ الازهر مصر و از بزرگترین علمای مالکی است که پس از برماوی منصب شیخ الازهر را به خود اختصاص داد. النشرتی در همان اوان کودکی به حفظ قرآن کریم روی آورد و سپس برای تکمیل دروس خود به قاهره هجرت کرد.
دروس تفسیر، حدیث، علم کلام، اصول فقه، نحو و صرف و سایر علوم دینی را در الازهر فرا گرفت تا جایی که به شهرت فراوانی در علم دست یافت.
النشرتی پس از تکمیل دروس خود به عنوان یکی از بزرگترین اساتید فقه مالکی به تدریس علوم و فنون مختلف پرداخت. وی به زهد، تقوا و دوری از دنیا معروف بود و همواره وقت خود را صرف تعلیم، تدریس و تربیت شاگردان کرده تا آنکه به عنوان شیخ الازهر انتخاب شد.
از مهمترین شاگردان وی شيخ أحمد بن الحسن الكريمي الخالدي معروف به «جوهری» است.
ریاست الازهر و تألیفات
النشرتی پس از وفات شیخ برماوی به ریاست شیوخ الازهر مصر برگزیده شد که نزدیک به چهارده سال در این منصب مشغول به فعالیت بود.
هرچند که وی سالها مشغول تألیف و تدریس بود اما از وی تألیفاتی به جا نمانده است./981/ب921/ک