۰۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۸
کد خبر: ۴۴۰۴۸۴

انتظار در سیره و سخن صادق آل محمد

امام صادق(ع) در روایات متعددی به مسأله حیاتی انتظار اشاره و جایگاه بلندی برای انسان منتظر تصویر کرده است که تصور ما را از این موضوع تغییر می دهد؛ اما نکته مهم دستیابی به این مقام است که ایشان در روایات دیگری راه رسیدن به آن را به زیبایی بیان کرده است.
امام زمان

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی خبرگزاری رسا، مفهوم انتظار بسیاری از اوقات برای ما قابل درک نیست؛ گاهی تصور می کنیم انتظار واژه ای هم معنا با معطل ماندن و بلاتکلیفی است و وقتی در روایات ما بر این مسأله تأکید شده است گمان می کنیم باید دست روی دست بگذاریم تا ظهور و فرج حاصل شود.

 

اشتباه بودن این تصور زمانی مشخص می شود که تأکید آیات قرآن و روایات را بر عمل ببینیم آنجا که می دانیم باید در کنار دین مداری، عمل نیز باشد، همچنانکه در قرآن همواره همراه با دستور ایمان به خدا، بحث عمل صالح نیز مطرح می شود.

 

تأسف بارتر زمانی است که برخی بدون تأمل و تدقیق در روایات به این نتیجه می رسند که برای رسیدن به دوران ظهور باید در جامعه، ظلم و جور فراهم شود تا شخصی بیاید و این ستم ها را از بین برده و دنیا را از قسط و عدل پرکند؛ در حالی که به هیچ وجه چنین مطلبی از روایات ما به دست نمی آید و برعکس باید مردم جامعه اسلامی با دین داری و اعمال نیک خود را برای قرار گرفتن در لشکر امام زمان(عج) آماده کنند.

 

چطور می توان به این مسأله قائل نبود در حالی که امام صادق(ع) در یکی از روایات نورانی خود می فرماید: اگر من قائم را درک می کردم به طور کامل در خدمت او قرار می گرفتم، بنابراین نمی توان واژه انتظار را با معانی سخیفی همچون بی کار ماندن، بلاتکلیفی، بی‌استفاده ماندن و بی‌حاصل ماندن ترجمه کرد.

 

با توجه به این مسائل است که مفهوم انتظار و منتظر شاخص می‌شود، به همین دلیل در آستانه شهادت امام صادق(ع)، بنیانگذار مکتب شیعه، چند روایت از ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم تا کمی بیشتر با مقصود اهل بیت(ع) از انتظار آشنا شده و رویکرد فکری و فرهنگی خود را نسبت به این مسأله حیاتی تغییر دهیم.

 

شهادت در رکاب پیامبر،‌ مقام فرد منتظر

اگر بخواهیم مقام انسان منتظر را درک کنیم به روایتی زیبا از ایشان رجوع می کنیم؛ امام صادق(ع) در سخنی نورانی این چنین جایگاه رفیع انسان منتظر را معرفی می کند «مَنْ ماتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فى فُسْطاطِهِ، ثُمَّ مَكَثَ هُنيئَةً، ثُمَّ قالَ: لا بَلْ كَمَنْ قارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِه، ثُمَّ قالَ: لاوَاللّه اِلاّ كَمَنِ اسْتَشْهَدَ مَعَ رَسُولِ اللّه{بحارالأنوار، ج 42، ص 126}؛ این روایت از جمله احادیث عجیبی است که جایگاه فرد منتظری را بیان می کند که در روایات بعدی ویژگی های او بیان می وشود.

 

حضرت در این روایت می فرماید «هرکس از شیعیان در حالی که منتظر امام زمانش بوده به مرگ طبیعی بمیرد همانند کسی است که در خیمه امام زمان(عج) و در کنار ایشان بوده است» حضرت مکثی کرده و دوباره فرمودند «بلکه مانند کسی است که همراه با حضرت شمشیر بزند» و دوباره فرمودند «بلکه از این هم بالاتر به خدا قسم این فرد نیست مگر مانند کسی که همراه رسول خدا (ص) شهید شده است».

 

و یا مشابه همین روایت، سخن نورانی دیگری از امام صادق(ع) است که می فرماید: «اِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلى هذَا الاْمْرِ، بِمَنْزِلَةِ الضّارِبِ بِسَيْفِهِ فى سَبيلِ اللّه»{بحارالأنوار، ج 42، ص 126}؛ کسی که بر این امر(انتظار فرج) از دنیا برود، مانند کسی است که با شمشیر خود در راه خدا جهاد می کند.

 

به واقع درک مفهوم این احادیث برای انسان سخت است، چگونه می شود فردی زندگی دنیوی خودش را داشته باشد و به مرگ طبیعی از دنیا برود ولی به دلیل این که نام او در زمره منتظرین ثبت شده است، به مقام افرادی برسد که پیامبر را با تمام وجود یاری کرده و در آخر نیز به فیض شهادت برسند؟ اما از آن جایی که همه ائمه ما معصوم و از گناه و خطا و سخن لغو مبرا هستند باید این سخن را بپذیریم.

 

شاید بتوان گفت اگر دستیابی به مقام انسان منتظر از شهادت در راه خدا بالاتر نباشد کمتر نیست، چرا که شهید شاید فقط جان خود را در راه خدا داده باشد ولی منتظر واقعی همه زندگی خود را برای امام زمانش می دهد که کوچترین آنها جان او است.

 

بنابراین باید برای فعلیت یافتن معنای انتظار در وجود خودمان، قدمی برداریم تا مصداق این روایت نورانی باشیم و از جمله یاوران رسول خدا در روز قیامت قلمداد شویم.

 

منتظران، مقربان درگاه خدا

امام صادق(ع) در حدیث دیگری، نیز منزلت و درجه انسان منتظر را به گونه ای دیگر بیان کرده و می فرماید: «اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ»{بحارالأنوار، ج 52، ص 145}؛ حضرت در این حدیث منتظرین را بندگانی معرفی می کند که از دیگر عباد به خدا نزدیک تر هستند.

 

ایشان می فرمایند: «نزديك‏‌ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند؛ ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست، در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند».

 

ارزش ایمان به امام زمان(عج) بدون دیدن او

حضرت در این روایت ابتدا دلیل تقرب منتظرین را بیان می کند و آن را ایمان به امام زمان(عج) بدون دیدن و درک او برمی شمرد؛ بی شک در دروان ظهور و حضور ائمه در میان مردم، افرادی با دیدن کرامات و معجزات معصومین به سوی آن ها کشیده می شدند و پیرو دین حق قرار می گرفتند؛ هرچند در همین حالت نیز عده زیادی از افراد بی بصیرت ایشان را تنها گذاشته و یا به دشمنی با آن ها برمی خواستند؛ اما ارزش واقعی تبعیت از امام معصوم در جایی است که انسان، امامش را به چشم ظاهر نبیند ولی ایمان به حضور او داشته باشد همچنانکه صادق الائمه(ع) نیز بر همین موضوع تأکید می کند.

 

تأکید این روایت بر این مسأله است که انسان منتظر در این زمان، امام خود را گم کرده است، او را نمی بیند و مکان او را نمی داند؛ اما ایمان دارد که نمی شود حجت خدا نباشد، همچنانکه در روایتی از پیامبر می خوانیم که «مردم در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر از امام زمان خود بهره می برند و «لولا الحجة لساخت الارض باهلها» که اگر حجت خدا بر روی زمین نباشد، زمین و اهل آن نابود می شود».

 

برخی پژوهشگران با کاوش در قرآن به این نتیجه رسیده اند که به حجت خدا به پنج دلیل باید همیشه در بین مردم باشد هرچند مردم قدرت دیدن او را نداشته باشند؛ نخست آن که طبق آیات کریمه قرآن امام معصوم حجت ظاهری خداوند بر مردم است، که باید همیشه باشد، دسته دوم آیاتی است که دلالت می کند با نبودن حجت، قیامت فرا رسیده و راه توبه بسته می‌شود، سوم آن که بنابر برخی از آیات قرآن هر امتی گواهی دارد که باید در بین آن‌ها باشد و چهارم آن که برخی آیات دلالت دارند بر این که باید کسی باشد که خمس اموال به او تعلق گیرد و در نهایت دلالت برخی از آیات قرآن کریم بر این که هر امتی امامی دارد.

 

حال با توجه به این روایات که اجر و مقام منتظر را به روشنی بیان کرد، به سادگی می توان دریافت که رسیدن به مقام منتظران کار هرکسی نیست؛ حال این که چطور یک فرد می تواند نام خود را در زمره منتظران واقعی ثبت کند نیز در روایاتی از صادق الائمه(ع) بیان شده است.

 

حضرت در این روایات برخی ویژگی ها و وظایف منتظران را بیان می کند، که در ذیل به برخی از این روایات اشاره می شود.

 

اخلاق معاشرت و تقوا دو ویژگی منتظران

حضرت امام جعفر صادق(ع) در یکی از این روایات می‌فرماید «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ، وَلْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ» بحارالأنوار، ج 52، ص 140؛ حضرت در این روایت ریشه تمام شبهات لزوم پیدایش ظلم و جور را زده و تقوا و اخلاق را ملاک قرار گرفتن در زمره منتظرین امام زمان(عج) برمی شمرد.

 

امام صادق(ع) در این حدیث می فرماید هرکدام از شما که دوست دارید از اصحاب قائم ما شمرده شود باید منتظر باشد، اهل عمل قرار گرفته و عمل خود را با تقوا و محاسن اخلاق نمود ببخشد؛ باید توجه داشت که تقوا یک عمل سهل الوصول نیست و هرکسی را نمی توان پارسا دانست، بلکه در اصطلاح ارباب معرفت ورع و تقوا به معنای پرهیز و خود داری از امور شبهه ناک و تنفر از گناه است، همچنانکه خود حضرت صادق(ع) در حدیث نورانی دیگری می فرماید «الورع ، الوقوف عند الشبهه».

 

با توجه به مطالب فوق روشن می شود، اگر زمانی به مسأله ای برخوردیم که شبهه حرام بودن در آن است و یا گمان می کنیم که قلب امام زمان(عج) را می رنجاند باید از آن دوری کنیم و در کنار این مورد باید خودمان را متخلق به محاسن الأخلاق کنیم.

 

رابطه محاسن الأخلاق و مکارم الأخلاق

پژوهشگران به طور کلی دستورات اخلاقی را در دو گروه محاسن الأخلاق و مکارم الأخلاق تقسیم بندی کرده و گفته اند آن دسته از دستورات اخلاقی كه مربوط به روابط اجتماعی و جلب منافع مادی و چگونگی معاشرت با ديگران است و موجب بهبود زندگي دنيوي مي شود، در گروه محاسن اخلاق قرار مي گيرد و اخلاقياتی كه معيار انسانيت است و از بزرگواري و طبع بالا و تعالي روحی و معنوی انسان حكايت مي كند، در زمره مكارم اخلاق قرار مي گيرد.

 

ازاین سخن می توان برداشت کرد حداقل باید در یک فرد محاسن اخلاقی جمع شده باشد هرچند بهتر دستیابی به مکارم الأخلاق است که بیشتر بزرگان و عرفا به آن دست پیدا می کنند.

 

باید گفت از این حدیث این گونه برداشت می شود که کسی می تواند خود را منتظر امام زمان(عج) بداند که اولا در مواجهه با شبهات راه احتیاط را پیش بگیرد و دوم آن که در روابط اجتماعی و به ویژه خانواده خودش حسن خلق داشته باشد و دیگران را از خود نرنجاند.

 

تبعیت بی چون و چرا از دستورات اهل بیت(ع)

امام صادق(ع) در روایتی زیبا این چنین می فرماید: «طُوبى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِاَمْرِنا فى غَيْبَةِ قائِمِنا، فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بالْهِدايَةِ»؛ خوشا به حال کسانی که در زمان غیبت قائم، از دستورات ما پیروی کنند وقلب هدايت شده اش به طرف باطل متمايل نشود».

 

از این روایت نورانی می توان برداشت کرد، اگر فردی خود را عاشق و منتظر امام زمان(عج) می داند نباید این مسأله فقط در زبان او باشد ولی در مقام عمل از دستورات ایشان سرپیچی کند؛ امروز دستور امام زمان(عج) اطاعت از ولی فقیه است، خود امام زمان(عج) در روایت معروفی فرمود «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ»؛ در زندگی خود به افرادی مراجعه کنید که در فهم کلام ما از دیگران جلو تر باشند.

 

به راستی چگونه می شود منتظر امام زمان امام زمان(عج) بود، از او دم زد و دعا برای ظهور و فرج او داشت ولی به سخن او توجه نکرد؟ ما در این مجال نمی خواهیم صحبت و یا طرفداری از شخص خاصی داشته باشیم، سخن ما ولایت فقیه است که اصل اصول دین به شمار می رود، همان ولایت فقیهی که توانست حکومتی چند هزار ساله شاهنشاهی را سرنگون سازد، همان ولایتی که امروز نقطه ثقل جمهوری اسلامی به شمار می رود، همان ولایتی که جلوی یاوه گویی های دشمنان را گرفته و به اعتراف خودشان مانع جسارت به این کشور می شود و همان ولایت فقیهی که فقدان آن در کشورهای اسلامی مانع به ثمر رسیدن انقلاب های شان شده است.

 

باید توجه داشت، امام صادق(ع) در این حدیث می فرماید خوشا به حال کسی که در دوران غیبت به دستورات ما چنگ زند و از راه حق منحرف نشود، بنابراین باید همه فرامین اهل بیت(ع) را جامعه عمل پوشید نه آن که فقط به آن بخشی از اوامر ایشان توجه داشته باشیم که باب میل ما است؛ از این رو انتظار با ترک صله رحم نمی سازد، انتظار با غیبت پشت سر برادر مسلمان سازگار نیست، انتظار دست درازی به مال دیگران را نمی پذیرد، انتظار نمی تواند بی احترامی زن و شوهر به یکدیگر را تحمل کند و منتظر با ظلم و ستم کنار نمی آید.

 

نکته  مهم دیگری که در این حدیث بر آن تأکید شده نلغزیدن در هنگام مواجهه با باطل است، چه بسا افراد دین دار، و با اسم و رسمی که عاقبت به خیر نشدند، بنابراین باید همیشه این دعای قرآنی ورد لب های ما باشد که «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ».

 

مشابه روایت فوق، سخن دیگری از وجود نازنین امام صادق(ع) نقل شده است؛ ایشان خطاب به یکی از یاران خود به نام ابابصیر فرمودند: «يا اَبا بَصيرٍ طُوبى لِشيعَةِ قائِمِنَا الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ، فى غَيْبِتِهِ، وَالْمُطيعينَ لَهُ فى ظُهُورِهِ، اُولئَكَ اَؤْليآءُاللّه الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ» بحارالأنوار، ج 52، ص 150؛ ای ابابصیر خوشا به حال شیعیان امام زمان(عج) که در دوران غیبتش، منتظر ظهور او و در دوران ظهورش مطیع فرامین او باشند، این ها کسانی هستند که نه ترسی بر آن ها است و نه غمگین می شوند.

 

ضرورت دعا کردن در دوران غیبت

ذکر این نکته نیز ضروری است که یکی از وظایف منتظران در دوران غیبت امام زمان(عج) دعا کردن است؛ انسان باید در درجه اول از خدا بخواهد تا حجت زمان را به او بشناسند؛ بی شک اگر انسان مؤمن امام زمان خود را شناخته و مقام و جایگاه او را درک کند از او پیروی می کند و می تواند علاوه بر این که منتظری واقعی برای ایشان باشد، به عنوان زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) لقب بگیرد و برعکس انسانی که حجت زمان خود را نشناسد زمینه را برای ضلالت و گمراهی خود فراهم کرده است.

 

از همین رو حضرت صادق(ع) در روایتی نورانی و معروف خطاب به یکی از بهترین یاران خود به نام زرارة بن اعین، که امروز خطاب به همه شیعیان است، می فرماید: «يا زُرارَةُ! اِنْ اَدْرَكْتَ ذلِكَ الزَّمانَ فَاْلزِمْ هذَا الدُّعآءَ: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى»{بحارالأنوار، ج 52، ص 146}؛ ای زراره اگر زمان ظهور را درک کردی این دعا را برخود لازم بدان؛ خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناسانى فرستاده ات را نشناخته ام، خدايا فرستاده ات را به من بشناسان، زيرا اگر فرستاده ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته ام، خدايا حجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه مى شوم.

 

این روایت که یک دعای بسیار مجرب است، به عنوان دعای معرفت شناخته شده است و بسیار تأکید شده مؤمنان در دوران غیبت برخواندن و توجه در آن اصرار داشته باشند؛ از این روایت به روشنی می توان برداشت کرد کسانی که بعد از خدا و پیامبر دنباله روی از اهل بیت(ع) را رها کردند، در گمراهی به سر می برند چراکه در این دعای بزرگ خداوند شناخت خود را مقدمه شناخت پیامبرش و شناخت پیامبر را مقدمه درک مقام اهل بیت(ع) قرار داده است، بنابراین اگر فرض کنیم بعد از پیامبر واسطه فیض الهی قطع شده باشد دین اسلام نمی تواند دینی کامل باشد.

 

اما بعد از دعای برای شناخت حجت زمان، دعا برای ظهور و فرج او نیز امری حیاتی است، این دستور امام زمان(عج) است که برای فرج من بسیار دعا کنید؛ از این رو دعا کردن به ویژه در زمان هایی که دعا مستجاب اشت ارزش زیادی دارد، اما باید توجه داشت این دعا‌کردن‌ها لقلقه زبان نشود بلکه با عمل به دستورات امام زمان(عج) همراه باشد.

 

این تصور اشتباهی است که برخی گمان کرده اند، حال که خدا حکیم و دانای مطلق است خود می داند چه زمانی ظهور ولی زمانش را برساند و دعا کردن ما اثری در اراده خدا ندارد، چراکه این اراده الهی است که مقدرات خود را بر اساس نیاز بشر و خواست آنها تغییر دهد، چه بسا اگر افراد خودشان را برای ظهور آماده کرده و با جان و دل دعا کنند ظهور فرا برسد.

 

همچنان که امام صادق(ع) که در این یادداشت سعی کردیم سخنان ایشان را در مورد انتظار مورد کنکاش قرار دهیم نیز می‌فرماید: «هنگامی که گرفتاری بنی اسراﺋیل به درازا کشید و ظلم و ستم بر ایشان ازهر سوی باریدن گرفت، چهل روز صبح ها روی به درگاه الهی آورده، ضجّه و گریه آغار کرده و به دعا قیام کردند، پس از آن دریای رحمت الهی با دعای بنی اسرائیل به جوشش در آمد و خداوند به حضرت موسی و هارون وحی فرستاد که بامداد غیبی، بنی اسرائیل را از شر فرعون نجات بخشند و صد و هفتاد سال از گرفتاری آنها کاست».

 

در پایان به عنوان جمع بندی از مطالب بیان شده می گوییم؛ به راستی مسأله انتظار چه ارزش والایی دارد، ارزشی که به راحتی نمی توان از کنار آن گذر کرد، چراکه اگر انتظار عملی مترادف با بیکار ماندن بود چطور در این روایت نورانی شرط قبولی اعمال دیگر قرار گرفته است، آنجا که رییس مکتب تشیع می فرماید: «اَلا اُخْبِرُكُمْ بِما لايَقْبَلُ اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْعِبادِ عَمَلاً اِلاّ بِهِ؟ فَقُلْتُ: بَلى، فَقالَ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ (وَرَسُولُهُ) وَالإقْرارُ بِما اَمَراللّه، وَ الْوِلايَةُ لَنا، وَ الْبَرآئةُ مِنْ اَعْدآئِنا، وَالتَّسْليمُ لَهُمْ والْوَرَعُ وَالاِجتِهادُ وَ الطُمَأْنينَةُ وَ انْتِظارُ الْقآئِمِ» كتاب الغيبة، نعمانى، ص 200.

 

امام صادق(ع) در این سخن گهربار هشت شرط برای قبولی اعمال در محضر خدا بیان کرده است؛ امام صادق عليه السلام به راوى فرمود: آيا ملاك قبولى اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوى گفت: بله، امام فرمود: ملاك قبولى اعمال عبارتند از شهادت اين كه معبودى بجز خدا نيست و حضرت محمّد(ص) بنده و رسول او است، اقرار و اعتراف به دستور الهى، ولايت اهل بيت(ع)، برائت از دشمنان اهل بيت(ع)، تسليم در مقابل اهل بيت(ع)، تقوى، كوشش در راه خدا و آرامش و انتظار حضرت مهدى قائم(عج).

 

بنابراین با توجه به احادیث گهربار رییس مکتب تشیع امام جعفر صادق(ع)، انتظار با بلاتکلیفی و معطل ماندن رابطه تضاد دارد و به همین خاطر هر انسانی در درجه نخست باید منتظر ظهور و فرج باشد، دوم آن که مقام و جایگاه منتظران را درک کند و سوم با تقوا، محاسن اخلاق، تبعیت از دستورات امام زمان(عج) و دعا کردن، گام بلندی در جهت نزدیک سازی دوران ظهور بردارد./1330/ی704/س

 

نویسنده: داود جعفری

ارسال نظرات