۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۲
کد خبر: ۴۳۹۸۵۲
خورشید تابان(۳) عضو ارشد حزب‌الله در گفت‌و‌گو با رسا؛

ادامه فعالیت حزب‌الله در عراق و سوریه تا پاکسازی کامل تکفیری‌ها/ طرفداری فزاینده مسیحیان از حزب‌الله دشمنان را نگران کرده است

عضو شورای سیاسی حزب الله تاکید کرد که رویکرد حزب الله در قبال منطقه هیچ تغییری نکرده و تا نابودی تروریسم در عراق و سوریه در این دو کشور باقی خواهد ماند.
حجت الاسلام محمد الکوثرانی عضو شورای سیاسی حزب الله لبنان

 

خبرگزاری رسا ـ گروه بین الملل: پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه را باید در زمره مهترین رخداد دهه اخیر دانست؛ حادثه‌ای که معادلات منطقه را دستخوش تغییر و تحول جدی قرار داده و مهر باطلی بر فرضیه شکست ناپذیر بودن ارتش اسرائیل زد. این شکست به اندازه‌ای برای ارتش پوشالی اسرائیل سنگین بود که سیاستمداران اسرائیلی را وادارد کرد تا با ایجاد جنگ روانی شدیدی علیه حزب الله از گسترش گفتمان مقاومت در منطقه جلوگیری کند اما اینکه تا چه اندازه رژیم صهیونیستی در اجرای این طرح موفق بوده است ما را بر آن داشت تا در گفت‌و‌گویی با حجت الاسلام محمد الکوثرانی عضو شورای سیاسی حزب الله لبنان به بررسی ابعاد مختلف این جنگ روانی بپردازیم. آنچه که در ذیل می‌آید متن این گفت‌و‌گو است:   

 

در سال‌ها و ماه‌های اخیر خصوصا بعد از حضور مستشاری حزب الله در سوریه و عراق شاهد هجمه شدید رسانه‌های عربی علیه حزب الله بودیم. علت تشدید جنگ رسانه‌ای چیست؟

در ابتدا باید عرض کنم که این موضوع تصادفی نیست بلکه استمرار یک طرحی است که از سال 2000 شروع شد. در آن سال حادثه‌ای رخداد که باعث شد کشورهای استکباری انگشت به دهان بمانند که نتیجه آن در جنگ 33 روزه سال 2006 نمایان شد. آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 خط بطلانی بر فرضیه‌ای بود که می‌گفت اسرائیل پلیس منطقه است و نمی‌توان با آنان مبارزه کرده و یا شکستش داد. پس از گذشت شش سال از شکست مفتضحانه اسرائیل، رژیم اشغالگر قدس که به مدت پنج سال برای جنگ سال 2006 برنامه‌ریزی کرده بود، با این پیش فرض که می‌تواند مناطق آزاد شده را بازپس بگیرد به جنوب لبنان حمله کرده و جنگ تموز را به راه انداخت تا اعلام کند که نیروهای مقاومت باید نابود شده و از بین بروند زیرا آنان فهمیده بودند که منطق مقاومت و ایستادگی در برابر ظالمان به نتیجه رسیده و توانسته طرح خاورمیانه جدید که در آن سال از سوی کاندلیزه رایس وزیرخارجه وقت آمریکا مطرح شده بود را با شکست همراه سازد. پس از دومین شکست سنگین جبهه استکبار در برابر جبهه مقاومت در جنگ تموز، آنان به این نتیجه رسیدند که باید به هر شیوه‌ای که شده نقطه اصلی مقاومت را مورد هدف قرار دهند و این نقطه اساسی همان جاذبیت محور مقاومت بود که در طول پنج سال به تخریب وجهه مقاومت اسلامی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، رسانه‌ای و ... پرداختند. به عنوان نمونه جفری فیلتمن سفیر سابق آمریکا در لبنان در نشست اعضای کنگره آمریکا در گزارشی پیرامون فعالیت های حزب الله وجایگاه فعلی اش در لبنان تاکید کرد که کشورش بیش از 500 میلیون دلار برای تحقق اهداف خود از جمله کاهش جاذبیت های پیوستن جوانان لبنانی به حزب الله هزینه کرده است.

 

اشاره کردید که حزب الله در جنگ تموز طرح خاورمیانه جدید را به شکست کشاند. الان سناریوی بعدی آنها چیست و آیا به راه انداختن جنگ در سوریه و عراق را مقدمه اجرای این سناریو می‌دانید؟

پس از سال 2010 که پروژه خاورمیانه جدید با شکست مواجه شد، استکبار جهانی با همکاری کشورهای مرتجع عربی طرح جدیدی را راه اندازی کردند که این طرح مطلقا اتفاقی نبوده بلکه ثمره ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها برنامه ریزی از سوی دشمن بوده است. آنها در واقع به دنبال پاسخ به این سوال که «چگونه می‌توان دشمن واقعی و منطبق با معیارهای مقاومت ایجاد کرد که تمام مولفه‌های حزب الله را داشته و از درون به جریان‌ مقاومت ضربه وارد کند» به این نتیجه رسیدندکه باید یک جبهه تکفیری افراطی در ظاهر اسلام‌گرا ایجاد کنند که در سطح مسائل اعتقادی شبیه حزب الله باشد حال چه این جریان تروریستی مانند طالبان باشد و یا آنکه مستقل از آن باشد که نهایتا به تاسیس داعش منجر شد. در این طرح باید جبهه تاسیس شده تمامی مفاهیم قرآن، اسلام و جهاد را که در محور مقاومت وجود داشت را سرلوحه خود قرار داده و داعیه طرفداری از آن را سر بدهد تا از این طریق یک درگیری خونین میان جبهه تکفیر و جبهه مقاومت شکل گرفته و ضمن تضعیف حزب الله مفاهیم مقدس و ارزشی دستخوش تحریف و نهایتا نابودی قرار گیرند.

 

رسانه‌های حامی تروریسم تمامی تلاش خود را برای معرفی حزب الله به عنوان یک جریان تروریستی انجام داده و در بسیاری از گزارش‌ها حزب الله و داعش را دوروی یک سکه توصیف می‌کنند. به نظر شما آیا آنها در این جنگ رسانه‌ای موفق بودند؟

ببینید هنوز نبرد باقی است. همانطور که عرض کردم گام اول آنها ایجاد یک نسخه شبیه به حزب الله با رویکرد تحریفی بود که ضمن گمراه بودنشان، وجهه سایر گروه‌های جهادی حقیقی را تخریب کرده و مردم را دچار تردید و سردرگمی کنند که البته در این مسیر موفق شده و توانستند داعش را به وجود بیاورند. از طرفی با توجه به در دست داشتن غول‌های رسانه‌ای دنیا توانستند دیدگاه مردم را به این سمت بکشانند که هیچ تمایزی میان تروریست‌ها و گروه‌های مقاومت اسلامی نیست و همین امر باعث شد تا برخی با یک عینک به این مساله نگاه کرده و محور مقاومت و تکفیر را یکی ببینند.

الان موضوع مهم و مورد نیاز شناخت اسلام حقیقی از اسلام ساختگی و آمریکایی است و نامه مقام معظم رهبری به جوانان کشورهای غربی نیز در همین راستا بود. این دو نامه حاوی دو نکته بسیار مهم بود. اولا مخاطب این نامه‌ها مردم و نه حکومت‌ها بودند زیرا حکومت‌ها خود صحنه گردان اصلی پروژه گمراهی هستند. دوم آنکه مساله تخریب چهره اسلام در میان غربی‌ها خصوصا جوانان ریشه دوانده که می‌بایست با جدیت با آن برخورد شده و به آنها نشان داده شود که تفاوت اصلی و اختلاف ماهیتی میان اسلام حقیقی و اسلام ساختگی وجود دارد.

 

البته باید نقش جریان‌های داخلی مخالف محور مقاومت مانند جریان احمد الاسیر را هم نادیده نگیریم.

خدا رحمت کند مرحوم امام را که همواره این حدیث را می‌خواند که «الحمد لله الذی جعل أعدائنا من الحمقی». حماقت‌های پی‌در‌پی که دشمنان در عراق، سوریه، لبنان و ... انجام دادند منجر به افزایش بصیرت و آگاهی مردم این مناطق شد؛ مردمی که بسیاری از آنان غیر شیعه و حتی غیر مدافعان حزب الله بودند. الان مردم فهمیدند که خطرهای فراوانی از سوی اسلام پوشالی و ساختگی تکفیری آنان را تهدید می‌کند. الان ساکنان بسیاری از مناطق مسیحی‌نشین لبنان از حزب الله درخواست می‌کنند تا از آنان در برابر خطر جریان‌های تکفیری حمایت کند اما متاسفانه رسانه‌ها از پوشش این اخبار خودداری می‌کنند. با حمایت حزب الله از گروه‌های مسیحی لبنانی بسیاری از آنان که تا دیروز مخالف حزب الله بودند امروز به صف حامیان حزب الله پیوستند، امری که موجب نگرانی دشمنان شده است.

سید حسن نصر الله نیز در یکی از سخنرانی‌های خود با مخاطب قرار دادن مسیحیان اعلام کرد که «سنخدمکم باشفار عیوننا» الان جنبش‌هایی مانند احمد الاسیر دیگر برای مردمی که با گوشت و پوست خود خطر تکفیر را احساس کردند، رنگ و لعابی ندارد. و شاهد این سخن هم حمایت مردم و گروه‌های مختلف سیاسی و مذهبی از حضور نظامی و مستشاری حزب الله در سوریه و عراق است.

 

حزب الله تا چه زمانی در سوریه و عراق حضور خواهد داشت؟

نمی‌توان مساله سوریه را از مسائل منطقه جدا دانست. سید حسن نصرالله با عبارت «حيث يجب أن نكون نكون» خط مشی حزب الله را مشخص کرده است. ماموریت حزب الله زمانی در سوریه و عراق پایان می‌یابد که تهدیدها و خطرها به طور کامل ریشه‌کن شود. الان شکر خدا برادران ما در محور مقاومت عراق به پیروزی‌های شیرینی دست یافتند. در سوریه نیز همین‌طور است. از یمن تا سوریه همگی در برابر اسلام تکفیری مبارزه می‌کنند و حزب الله نیز جزئی از این جبهه است.

 

تحریم اقتصادی که الان حزب الله با آن مواجه است در رویکرد حزب الله تاثیری خواهد داشت؟

یک نکته بسیار مهم اینجا وجود دارد و آن هم اینکه منظومه اقتصادی حزب الله مبتنی بر نظام اقتصادی و بانک جهانی نیست که با تحریم اقتصادی و بانکی اختلال جدی در آینده فعالیت‌های حزب الله به وجود آورد. همانگونه که در برنامه نظامی حزب الله خللی وارد نشد و  تجهیزات نظامی حزب الله هر روز پیشرفته‌تر شده است در موضوع اقتصادی نیز همین الگو اجرا شده است. افراد و سازمان‌هایی که آمریکا مدعی ارتباط آنان با حزب الله شده و آنان را تحریم بانکی کرده است حامیان مالی حزب الله نبودند که با تحریم آنها از نظر اقتصادی با مشکلی مواجه شویم./981/ب403/ک

 

گفت‌و‌گو: محمد رایجی

ارسال نظرات