۰۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۶
کد خبر: ۴۳۳۷۷۸
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم؛

اگر درست عمل می‌شد شاهد چهار تشکل موازی در حوزه نمی‌شدیم

ما چهار تشکل بزرگ نخبگانی در حوزه داریم که شامل مجمع نمایندگان طلاب، مجمع عمومی زیر مجموعه جامعه مدرسین، تشکل اساتید و نشست دوره‌ای اساتید می‌شود که این‌ها اگر چه در برخی موارد مشترک هستند ولی سر جمع بالای هزار تا هزار و 500 عضو دارند ولی باید دید این‌ها در طراحی و مطالبه‌گری چه کار کرده‌اند؟ به چه میزان از شورای مدیریت و جامعه مدرسین مطالبه کرده‌اند؟
حجت‌الاسلام غفاری فرد

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم بزرگداشت و تکریم نخبگان علمی تأکید کرده و مسئولیت اصلی در این زمینه و همچنین معرفی نخبگان علمی به مردم را متوجه رسانه‌ها بیان کرده‌اند. البته برای رسیدن به این مهم باید نخست نخبگان هر نهاد و مرکزی از سوی آن نهاد و مرکز معرفی شوند تا بتوان از آن‌ها نهایت بهره را برد که حوزه نیز از این امر مستنثی نیست.

 

همچنین بارها مراجع معظم تقلید بر شناسایی نخبگان حوزوی و استفاده از ظرفیت این افراد تأکید کرده‌اند که در همین راستا مرکز امور نخبگان و استعدادهای برتر حوزه‌های علمیه با هدف «برنامه ریزی و سیاست گذاری برای شناسایی، هدایت و حمایت نخبگان و استعدادهای برتر حوزه‌های علمیه در راستای تولید و توسعه علوم دینی و گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی در سطح ملی و فراملی» در سال 1390 تأسیس شد.

 

با این وجود طیفی از نخبگان و حوزویان معتقدند تأسیس این نهاد هیچ أثری در امور نخبگان حوزه نداشته و تاکنون هر آن‌چه در زمینه نخبگان در حوزه بیان شده، تنها حرف است و بس. برای بررسی این موضوع بر آن شدیم تا با تعدادی از نخبگان حوزه به گفت‌وگو نشسته و نظرات و دیدگاه‌های آن‌ها را به سمع و نظر خوانندگان محترم برسانیم.

 

در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام حسن غفاری‌فرد، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، مدیر گروه تبلیغ مؤسسه امام رضا(ع) و مدیر سابق گروه فقه و اصول مدرسه علمیه خواهران حضرت معصومه که در عرصه پژوهش و تحقیق نیز مشغول به فعالیت است، به بررسی این موضوع پرداختیم که متن نخست پیش‌تر تقدیم حضورتان گردید و در ادامه بخش دوم آن را از نظر می‌گذارنید؛

 

رسا ـ رسالت نخبگان در قبال حوزه، حکومت اسلامی و جامعه چیست؟

 

وقتی می‌خواهیم تولید داشته باشیم، یادمان رفت که 1400 سال علما زحمت کشیدند تا مبسوط الید شوند. تا کلام امیرمؤمنان(ع) که می‌‌فرمایند: «لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ؛ کسی که اطلاعت نمی‌شود رأی او أثری ندارد.» حال حکومتی تأسیس شده و فرصتی برای اجرای حداقل‌ها است؛ به همین دلیل نخبگان باید خود را از مسائل خیال پردازانه و مسائل غیر کاربردی دور کنند.

 

رهبر معظم انقلاب در سخنانی در جمع طلاب فرمودند: «فردی به بنده گفت: در بخش استصحاب کلی قسم دوم به هزار فرع رسیدم. من به ایشان گفتم این فرع شما یا در روز اتفاق می‌افتد یا در شب.» که می‌شود دو هزار مسأله! تعریض بود. یعنی مؤمن خدا استصحاب کلی نوع دوم چقدر در زندگی ما با این گستردگی مسائل نقش دارد؟

 

حال که حکومت شیعه به دست آمده و هر روز دشمن برای آن مسأله ایجاد می‌کند، باید نخست برای دشمن مسأله درست کنیم. دوم، به مسائلی که درست کرده پاسخ دهیم. آن‌هایی که می‌گفتند اگر جمهوری اسلامی تشکیل نمی‌شد به اسلام این میزان حمله نمی‌شد، پرسشمان این است که اگر رژیم شاه بود تلگرام، اینترنت و... در ایران نمی‌آمد؟! مگر در طاغوت سینما و تلویزیون مبتذل را نداشتیم؟! آخرین امکانات صوتی و تصویری آن عصر در زمان طاغوت وجود داشت.

 

پس اگر جمهوری اسلامی تشکیل نمی‌شد، طاغوت تا به امروز به این سمت حرکت می‌کرد. حال با وجود این همه رسانه آیا حوزه و نخبه در قبال آن وظیفه ندارد؟ نخبگان از مدیران بخواهند تا رشته‌های متناسب تولید کنند. به مدیران کمک کنند متون درسی متناسب تولید شود و بر تولید این متون کمک کنند. اگر مدیران به راه نمی‌شوند، ما اقدام کنیم.

 

 

مگر در زمان وحید بهبهانی در مقابل هجمه اخبارگری که با تولد بهائیت، شیخیه و این مفاسد عقیدتی اتفاق می‌افتد، حوزه‌ای به گستردگی حوزه جمهوری اسلامی در خدمت ایشان بود؟ مگر نظامی به اقتدار نظام جمهوری اسلامی در اختیار وحید بهبهانی بود؟

 

در قبال حوزه نباید منتظر خدمت باشیم. در قبال نظام نیز از توهم بیرون بیاییم. از مسائل غیر ضروری، خیالی و ذهنی محض در تمام عرصه‌ها و رشته‌‌ها بیرون بیاییم. به مسائل مبتلابه جامعه که پرسش‌های مردم را پاسخ داده و دینداری آن‌ها را تقویت می‌کند ورود کنیم.

 

البته نظام نیز در قبال نخبگان و حوزه وظیفه دارد به گونه‌ای نباشد که بودجه کل حوزه علمیه با این گستردگی نیاز، به اندازه فلان بخش باشد. در حوزه علمیه هر طلبه برابر 100 دانشجو است؛ چرا؟ چون در دانشگاه مشخص نیست از 100 نفر آیا یک نفر در عرصه تولید باقی می‌ماند یا خیر؛ ولی در حوزه 90 درصد در تولید شفاهی یا کتبی باقی می‌مانند. ولی در دانشگاه 90 درصد مربوط به شغل خودشان کار پیدا نمی‌کنند. به تعبیری به کف بازار می‌روند. به همین دلیل هزینه‌ای که برای یک دانشگاه 10 هزار نفری می‌شود باید برای یک حوزه هزار نفری قرار دهیم. چرا؟ چون دانشگاه نمی‌خواهد همه را به قصد تولید دانش تربیت کند، ولی حوزه می‌خواهد همه را از کف به قصد تولید دانش تربیت کند. کم جذب می‌کنیم ولی می‌خواهیم کیفی کار کنیم.

 

به این خاطر تند تند در مجلس و دولت آمار ندهند که ما به چه میزان به حوزه کمک کردیم. در حالی که در واقعیت خدمات‌دهی نسبت به بخش‌ها، کمک به حوزه بسیار پایین است. حضرت آقا نیز در سال 89 تأکید کردند کسانی به بهانه استقلال حوزه، حوزه را از بودجه ملی محروم نکنند. نظام وظیفه دارد به حوزه بودجه بدهد. حداقل زیرساخت‌های آن مانند ساخت مدارس، کتابخانه و... را انجام دهد.

 

البته شهریه روز مره را مرجعیت داشته باشند تا استقلال حوزه حفظ شود. رهبر معظم انقلاب نیز به عنوان مرجع تقلید به حوزه شهریه می‌دهند. به عنوان حکومت جمهوری اسلامی و مسئول دولتی شهریه نمی‌دهند بلکه به عنوان مرجع تقلید، ولی امر مسلمین جهان و نائب امام زمان(عج) شهریه می‌دهند. ولی زیر ساخت‌های حوزه را باید نظام بسازد.

 

بنابراین نخبگان در قبال نظام و نظام در قبال نخبگان و حوزه مسئولیت دارند. همچنان که ما در بخش دانشگاهی حوزه ریأست جمهوری معاونت نخبگان داریم، در حوزه نیز باید معاونت نخبگانی باشد که یک سر آن به شورای مدیریت و یک سر دیگر به معاونت ریأست جمهوری باشد تا بتواند امکانات را آسان‌تر و بهتر جذب کند.

 

 

رسا ـ روند مدیریت حوزه را چگونه ارزیابی می‌کنید آیا مطالبات رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید محقق شده یا خیر؟

 

از این‌که شاخص پاسخگویی شورای مدیریت حوزه است، شکی نیست. ولی بنده تنها این‌ها را مسؤول نمی‌دانم. ما تشکل عظیمی به نام تشکل دوره‌ای اساتید داریم، این‌ها چه کار کرده‌اند؟! این تشکل ادواری که در حوزه راه افتاده، در رژیم طاغوت جرأت چنین تشکلی داشتند؟ این‌ها نسبت به مطالبات مراجع تقلید و رهبری چه کار می‌کنند؟ چه اقدامی می‌کنند؟ چند کتاب نو فقهی و اصولی تدوین کرده‌اند؟ آیا غیر از رفتار سیاسی‌کاری، در عرصه علم ورود پیدا کرده‌اند؟ کسی سراغ دارد تشکل ادواری اساتید که به راه افتاده و در میدان هستند و گفته می‌شود بالای هزار عضو دارند چه کار کرده‌اند؟

 

البته بنده یقیناً مسؤل اول را رییس حوزه و شورای عالی حوزه می‌دانم، ولی این خیانت است که آن‌ها(تشکل دوره‌ای اساتید) را مسئول ندانیم. چرا؟ چون آن‌ها هستند که می‌توانند به عنوان مطالبه‌گر، شورای مدیریت را به کار بکشند و به عنوان حامی، شورای مدیریت را کمک کنند. تشکل اساتید کجاست؟ این مجموعه جمعیت بالایی نیز دارد. در جامعه مدرسین نیز گروه سومی به عنوان مجمع عمومی تشکیل شده است؛ این‌ها چه نقشی در این بخش دارند؟ مجمع نمایندگان طلاب کجا هستند؟

 

ما چهار تشکل بزرگ نخبگانی در حوزه داریم که شامل مجمع نمایندگان طلاب، مجمع عمومی زیر مجموعه جامعه مدرسین، تشکل اساتید و نشست ادواری اساتید می‌شود که این‌ها اگر چه در برخی موارد مشترک هستند، ولی سر جمع بالای هزار تا هزار و 500 عضو دارند. ولی این‌ها در طراحی و مطالبه‌گری چه کار کرده‌اند؟ به چه میزان از شورای مدیریت و جامعه مدرسین مطالبه کرده‌اند؟

 

چند روز پیش خدمت یکی از مراجع تقلید بودیم که مباحثی را مطرح کردیم. ایشان خطاب به ما گفت از ما مطالبه کنید تا دست ما باز باشد و بتوانیم اقدام کنیم. صریح فرمایش مرجع تقلید به ما طلاب بود. همان صحبتی که حضرت آقا در خبرگان فرمودند از من مطالبه کنید. این مرجع تقلید گفت(مشکلات را) بنویسید و از ما مطالبه کنید تا ما در راستای جواب به شما اقدامی داشته باشیم؛ نه این‌که همه ما سنگ راه شویم.

 

به همین دلیل هم تشکل‌های رایج حوزه مسئول هستند. جامعه مدرسین، شورای عالی حوزه و مدیریت حوزه نیز مسئول هستند. یعنی همه مسؤول هستند که متأسفانه من گوینده و معلم نیز گاهی این غفلت را دارم. تمام فشارها را به یک جا متوجه می‌کنیم ولی این‌ همه نیروهای مصرف کننده از امکانات حوزه راحت گوشه‌ای نشسته‌اند. حتی در سهم کف و سوت زدن در راستای حمایت از مطالبات رهبری نیز حضور ندارند و مسلماً به فرموده رهبر معظم انقلاب اگر حوزه همین‌گونه جلو رود و در تحول نقش آفرینی نکند، خواهد مُرد.

 

جامعه منتظر حوزه علمیه نمی‌ماند؛ چون انسان می‌خواهد زندگی کند و به مسائل زندگی پاسخ داده شود. اگر شما(حوزه) پاسخ ندهید می‌رود جای دیگر پاسخ را دریافت می‌کند چه درست و چه غلط.

 

 

رسا ـ اخیراً اعضای شورای عالی انتخاب شدند که در آینده نیز قرار است مدیریت حوزه انتخاب شود. از دیدگاه شما ملاک مدیر موفق حوزه چیست؟

 

اولاً انتظار داشتیم در شورای عالی انقلابی‌تر از این اتفاق بیفتد. یک بار نگاه کنیم به شورای عالی تا ببینم به چه میزان شاخصه انقلابی‌گری در این آقایان است؟! آمار بدهند. انقلابی حتی به معنی سیاسی نیز نه ـ پیشکششان ـ اقدامات انقلابی علمی این‌ها چیست؟

 

بنده به عنوان یکی از مسؤولانی که 10 سال پیگیر تدریس سه رشته هستم ولی در خان اول گیر کردیم. این‌ها می‌خواهند با این حرکت مورچه‌ای در مقابل رقیبی مانند علوم انسانی غرب حرکت کنند و حریف آن شوند؟ ما این کار را نکردیم ولی برابر تمام رشته‌هایی که ما خواستیم شورای مدیریت جواب نداد ـ تو را به خدا این را بنویسید و ثبت کنید ـ ولی وزارت علوم از ما گرفته و تصویب کرد، دوباره مسلماً شورای عالی حوزه بعداً می‌رود تا مجوز تأسیس را بگیرد!

 

فلسفه علوم اجتماعی، دانش اجتماعی مسلمانان، فلسفه هنر، فلسفه فقه و... همه را در کف حوزه برای تصویب آوردیم، ولی تصویب نشد؛ تا این‌که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و دانشگاه این را از ما قاپید و تصویب کرد! به همین دلیل می‌گویم جامعه منتظر ما(حوزه) نمی‌ماند.

 

شما(حوزه) این‌جا جان می‌کَنید طلبه را با سی سال تحصیل فقیه بار بیاورید ولی آنجا(دانشگاه) با 12 سال می‌خواهد دکترای فقه سیاسی، فیلسوف علوم اجتماعی و... تحویل بدهد. این فاجعه نیست؟! ما به همت استاد بزرگوار آقای پارسانیا و جمعی از دوستان از سال 84 تا امسال تمام این رشته‌ها را مطالبه کردیم. این فاجعه آمیز است و حوزه با این کارها به سمت مرگ می‌رود. بنابراین شورای مدیریت باید در این بخش فعال باشد.

 

در بخش خدمت به طلاب چه کاری صورت گرفته است؟ بنده این‌بار خدمت یکی از مراجع عرض کردم حاج آقا شاگرد بنده دو سال است برای تصویب یک موضوع می‌رود و بر می‌گردد. گفت: «دو سال؟!» شما در کدام مرکز خبر دارید که یک فرد برای تصویب یک موضوع دو سال معطل شود؟! این دو سال معطلی تعریف دارد؟! آن‌ هم موضوع رساله.

 

بحث دیگر این است که هر کسی را می‌خواهید برای ـ مدیریت حوزه ـ دعوت کنید، سه شاخص از او بخواهید. نخست فراغت بال. فراغت بال حرف اول را می‌زند. دوم، داشتن برنامه. شما که می‌خواهید برای چهار سال آینده بیایید، چه برنامه‌ای دارید؟ سوم، داشتن معاونان با دو خصوصیت قبلی یعنی فراغت بال و برنامه. یعنی یک برنامه کلان مدیر داشته باشد و یک برنامه نیز معاونت‌ها. مدیر بگوید من با این چهار معاون می‌خواهم بیایم.

 

آقایان دنبال امامزاده نگردند؛ بعد کلی گویی شود که چه فردی خوب است، چه فردی خوشش می‌آید و چه فردی خوشش نمی‌آید. یا گفته شود فلانی گفت خوب است فلانی گفت بد است. خیر. 36 سال از انقلاب گذشته است، بلکه عینی برخورد کنید.

 

بنده اکنون از جاهای متعدد شنیدم درباره چهار کاندیدا زمزمه است؛ آقای اعرافی، آقای شیخ حسن نبوی، آقای فرخ فال و آقای بوشهری ـ از زبان بنده هم بیان کنید اشکالی ندارد، چون از جاهای متعدد شنیدم ـ از تمام این چهار کاندیدا این سه خصوصیت را بخواهند. یک فراغت بال است؛ یعنی 70 تا 80 درصد وقت خود را برای شورای مدیریت بگذارد نه این‌که 80 درصد وقتش جای دیگر باشد ولی 20 درصد برای شورای مدیریت که در آن 20 درصد شورای مدیریت نیز برای 80 درصد بخواهد بپردازد.

 

دوم، معاونان کارآمد و سوم داشتن برنامه است. ما بیشتر از این از این‌ها(کاندیداها) نمی‌خواهیم. شورای مدیریت تا 20 تیر فرصت دارد تا آن زمان این چهار کاندیدا را دعوت کند و بگوید آقایان سه مورد را برای بنده بیاورید. سپس عینی، علمی و واقع بینانه انتخاب کند.

 

 

رسا ـ آیا شما و دوستانتان در جریان انتخاب اعضای جامعه مدرسین، شورای عالی حوزه و مدیریت حوزه هستید؟ از شما نظر خواهی می‌شود؟

 

خیر یک درصد هم در جریان تصمیم‌گیری‌ها نیستیم؛ تازه در حاشیه این‌ها نیستیم. ما منتقدین را اجازه نمی‌دهند در حاشیه آن‌ها هم باشیم.

 

رسا ـ یعنی نظر خواهی صورت نمی‌گیرد؟

 

اصلاً و ابدا. مگر خودمان پرو باشیم و دنبال کار برویم و پیشنهاد بدهیم. البته خودمان می‌رویم و ساکت ننشسته‌ایم. ما از باب وظیفه انقلابی مرتبط به دیدار آقایان، اساتید جامعه مدرسین و مراجع می‌رویم. برای نمونه دیدار با‌ حضرت آیت‌الله نوری، آیت‌الله مؤمن و... رفته‌ایم.

 

رسا ـ جامعه مدرسین اعضای شورای عالی و شورای عالی نیز مدیریت را انتخاب می‌کند. به نظر شما این بهترین نوع انتخاب است یا می‌توان بهتر عمل کرد؟

 

این مدل از نظر ساختار غلط نیست. برای نمونه مجلس، وزرا را انتخاب می‌کند و وزار نیز معاونان را انتخاب می‌کنند و یک امر رایجی است؛ ولی آن‌چه در این‌جا حلقه مفقوده بوده و آقایان منطقی عمل نکردند تا این‌که سه تشکل مجمع عمومی، تشکل اساتید و اساتید ادواری در برابرشان قرار گرفت. حضرت آقا 10 تا 15 سال پیش به این‌ها فرمود جامعه مدرسین را لایه لایه کنید.

 

لایه اول یک مجمع عمومی واقعی باشد. حداقل هزار نفر از اساتید از کف تا سقف در آن حضور پیدا کنند که از دل این‌ها نیز یک لایه بالاتر انتخاب شود؛ حداقل 20 درصد این‌ها. این 20 درصد نصف بشوند و همیشه سایه سار جامعه مدرسین شوند. یعنی مرتب از پایین اطلاعات و امکانات بگیرند و به جامعه مدرسین بدهند. سیستماتیک باشد. این‌گونه نباشد که اگر من امشب با مرجع تقلید دیدار داشتم، بر جامعه مدرسین أثرگذار باشم و اگر نداشتم أثر گذار نباشم،‌ خیر. بلکه جامعه مدرسین باید نظام‌مند ارتباط داشته باشد.‌ حداقل وقتی می‌خواهد برای موضوعی تصمیم بگیرد بالای 100 نظر از 100 استاد را داشته باشد. این‌گونه نظام‌مند باشد. البته جامعه مدرسین و شورای عالی باید جایگاه داشته باشد ولی آن‌که در لایه زیر باشد، نیست. به صورت نیم‌بند مجمع عمومی تشکیل داده‌اند و چون واقعه بینانه عمل نشد، عملاً دو تشکل یعنی دوره‌ای و اساتید شکل گرفت.

 

 

از چند سال پیش این پیشنهاد داده شد، ولی آقایان کوتاهی کردند و دیگران نیز خود به خود احساس تکلیف کردند، راه افتاده و تشکل‌ها را تشکیل دادند. مشکل این‌جاست. در بحث مجمع نمایندگان طلاب از هدف خود(جامعه مدرسین) خارج شد. امور معیشتی و کارهای حاشیه‌ای صورت گرفت. گرچه شنیدم برخی از خدماتی که در حوزه اتفاق می‌افتد، توسط مجمع اتفاق می‌افتد؛ ولی چون انتخاب در کف حوزه اتفاق می‌افتد، انتخاب نمایندگان خیلی سطحی شده است. البته نمی‌گویم همه شهرستان‌ها ولی حداقل کم نیستند شهرستان‌هایی که ـ انتخاباتشان ـ سخیف شده‌ است. دقیقاً مانند انتخابات مجلس شده است.

 

با این وجود چنین مجمع نمایندگانی نمی‌تواند آن نمایندگانی که در ذهن امام راحل بود، باشد. بایستی خود اساتید را، اساتید شناسنامه‌دار که حداقل دو واحد در ترم تدریس کنند، منظورم از شناسنامه این نیست که وجب کنند و خیلی‌ها را حذف کنند، بلکه اساتیدی هستند که در مراکز آموزشی حداقل دو یا چهار واحد در ترم درس می‌دهند، همه را جمع کنند.

 

البته برای افرادی که می‌خواهند در لایه دوم(لایه دوم جامعه مدرسین) قرار بگیرند، شرط تدریس شش واحد در ترم را قرار دهند و کسانی که می‌خواهند در لایه اول(لایه اول جامعه مدرسین) قرار بگیرند، شرط تدریس 10 واحد در ترم را قرار دهند. یعنی فرد استاد باشد هر چند با کمترین تدریس. همچنین این رفت و برگشتی باشد؛ یعنی سالی دو بار مجمع عمومی داشته باشیم و در مسائل از این‌ها نظرخواهی صورت گیرد. لابی‌گری علمی نه لابی‌گری به معنی هوچی‌گری صورت گیرد. اگر این‌گونه شود، می‌توانیم از این وضعی که هستیم بهتر باشیم و جای تأسف دارد که اکنون دو ماه معطل هستیم و در حوزه نمی‌توانیم یک مدیر انتخاب کنیم!

 

رسا ـ  سخن پایانی...

 

شما را خدا حفظ کند.

/993/403/ر

ارسال نظرات