۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۰
کد خبر: ۴۲۹۴۴۴
آیت‌الله جوادی آملی مطرح کرد؛

وظیفه خطیر خبرنگاران در نقل صحیح اخبار

آیت‌الله جوادی آملی به وظیفه خطیر خبرنگاران در نقل صحیح اخبار و گفت: مبادا اگر در جایی رفتیم سخنی شنیدیم به عنوان خبرنگار بودیم به میل خود تفسیر کنیم یا به میل خود تطبیق کنیم، با آبروی کسی بازی کنیم؛ چون ذات اقدس الهی آبروی مومن را به این آسانی مورد تعرض دیگری قرار نمی‌دهد.
آیت الله جوادی آملی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق با حضور جمعی از طلاب و اقشار مختلف در  قم برگزار شد، به تبیین حقوق اعضا و جوارح بر انسان پرداخت.

 

 متن این  سخنرانی بدین شرح است:

 

مشکل ما این است که ما در توحید، خالص نیستیم، هرکس در توحید خالص بود، هم خیر دنیا دارد، هم خیر آخرت، این بیان نورانی قرآن کریم با بعضی از روایات اهل‌بیت (علیهم السلام) خوب تبیین می‌شود، در قرآن فرمود: (و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون)؛  یعنی اکثر مردم گرفتار یک شرک رقیقی‌اند. از امام(ع) سوال کردند چگونه اکثر مومنین، مشرک هستند، فرمود: سرش این است اینکه می‌گوئید: «لو لا فلان لهلکت» اگر فلان کس نبود مشکل ما حل نمی‌شد؛ فلان کس را چه کسی آفرید، فکر او را چه کسی آفرید، قلب او را چه کسی به شما متوجه کرد، آن رابطه بین شما و او را چه کسی برقرار کرد، چرا آن «فیاض علی الاطلاق» را نمی‌بینید؟

 

فرمود همین که می‌گوئید: «لو لا فلان لهلکت» این یک نحوه شرک است، (2) در بخشی از تعبیرات می‌گویند اول خدا دوم فلان کس، خدا اولی نیست که دومی داشته باشد: (هو الاول و الاخر) (3) اگر آیه دارد: (لله جنود السماوات و الارض) اگر آیه دارد: (و ما یعلم جنود ربک الا هو) باید گفت خدا را شکر می‌کنیم که از این راه مشکل ما را حل کرده. این دعاهای روز چهارشنبه و ایام دیگر را می‌بینید که می‌گوئیم: «انت الذی امرضت و شفیت»؛ (4) خدایا اگر بیماری هست در اثر یک سلسله عواملی است که مخلوق تو هستند، درمان هست از ناحیه لطف توست. بنابراین توحید محض؛ یعنی خدا هست و لا شریک له، باور ما هم این باشد که او ما را آفرید و او ما را اداره می‌کند و او ما را تامین می‌کند.

 

شهادت اعضا و جوارح

مطلب دیگر اینکه حضرت سجاد(ع) در تبیین رساله حقوق که پنجاه حق ذکر می‌کند به ما می‌گوید چشم شما غیر از شماست، دست شما غیر از شماست، گوش شما غیر از شماست، همه اینها حقوقی دارند که باید حقوق اینها را رعایت کنید. چگونه دست ما و چشم ما و اعضا و جوارح ما غیر از ماست؟ در قیامت وقتی سخن از محکمه الهی شد، اعضا و جوارح علیه انسان شهادت می‌دهند: «تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم) (5) (قالو لجلودهم لم شهدتم علینا) (6) این مضمون برخی از آیات قرآن کریم است. دست شهادت می‌دهد؛ یعنی چه؟ یعنی غیر از ماست. در محکمه اگر خود متهم سخن بگوید می‌گویند اقرار کرده است و اگر بیگانه علیه او حرف بزند می‌گویند شهادت داد.

 

فرق جوهری شهادت و اقرار این است، اگر خود متهم بپذیرد می‌گویند اقرار کرد، اگر دیگری علیه او سخن بگوید می‌گویند شهادت داد؛ معلوم می‌شود دست ما غیر از ماست، زبان ما غیر از ماست، اعضا و پوست بدن ما غیر از ماست، اینها اقرار نمی‌‌کنند، آن دستی که رشوه گرفته است این دست شهادت می‌دهد نه اقرار، چون شخص گناه می‌کند نه دست، زبانی که دروغ گفت و خلاف کرد (تشهد علیهم السنتهم) خود شخص گناه کرد نه زبان، این زبان غیر از ماست و در اختیار ماست و حقی دارد باید آن حقوق را ما رعایت کنیم. رساله امام‌سجاد(ع) برای تبیین این مطلب است که زبان ما برای ما نیست و زبان ما غیر از ماست و این زبان، حقوقی دارد و ما موظفیم حقوق این زبان را ادا کنیم. و اگرحقوق این زبان را ادا نکردیم، همین زبان در قیامت علیه ما شهادت می‌دهد: (تشهد علیهم السنتهم)، (نختم علی افواههم)؛ (7) دهان را می‌بندند، زبان شهادت می‌دهد؛ به هر حال زبان برای ما نیست، دستی که گناه کرد، رشوه گرفت، اختلاس کرد برای ما نیست، دست چیز دیگری است، خدا به ما داده و ما حق این دست را باید ادا کنیم و اگر حق این دست را ادا نکردیم در قیامت علیه ما شهادت می‌دهد. دست گناه نمی‌کند، دست ابزار کار ماست؛ لذا وقتی دست حرف می‌زند می‌گویند دست شهادت داد، زبان وقتی حرف می‌زند می‌گویند زبان شهادت داد، پا که انسان نباید جایی می‌رفت وقتی رفت در قیامت حرف می‌زند، می‌گویند پا شهادت داد؛ اما از گوهر هستی ما وقتی کلام در می‌آید می‌شود اعتراف: (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر) (8).

 

وظیفه خطیر خبرنگاران در نقل صحیح اخبار

این رساله پنجاه اصلی امام سجاد(ع) برای تبیین این حقوق پنجاه‌گانه است که حق دست شما چیست؟ حق چشم شما چیست؟ چه چیزی را نگاه کنیم، چه چیزی را نگاه نکنیم، کجا برویم کجا نرویم؟ چه سخنی را بگوئیم چه سخنی را نگوئیم؟ مبادا اگر در جایی رفتیم سخنی شنیدیم به عنوان خبرنگار بودیم به میل خود تفسیر کنیم یا به میل خود - خدای ناکرده - تطبیق کنیم، با آبروی کسی بازی کنیم؛ چون ذات اقدس الهی آبروی مومن را به این آسانی مورد تعرض دیگری قرار نمی‌دهد. فرمود به میل خودتان تطبیق نکنید، به میل خودتان تفسیر نکنید، امین الله باشید، اگر امانت را حفظ کردید، هم در دنیا محفوظ هستید هم در آخرت؛ اما اگر - خدای ناکرده - ما با آبروی کسی بازی کردیم، ذات اقدس الهی در فرصت لازم و ضروری، آبروی ما را می‌برد.

 

دشواری پیمودن صراط مستقیم بدون کمک اهل‌بیت(س)

اما این صلواتی که در هنگام زوال روزهای پربرکت ماه شعبان که ماه پیغمبر(ص) است می‌خوانیم، در این دعاها و صلوات به ما آموختند که به خدا عرض کنیم خدایا! آن راه مستقیمی که شما ارائه کردید این راه بدون کمک اهل بیت بسیار سخت است. صراط مستقیم «ادق من الشعر و احد من السیف» (9) است، در وصف صراط مستقیم با این دو اصل ما را متوجه کردند که از نظر معرفت و شناخت، بسیار باریک و دقیق است و از نظر عمل بسیار تند و تیز است. کسی بخواهد حق صراط مستقیم را خوب بررسی کند، این «ادق من الشعر»، از مو باریک‌تر است.

 

آن موهای بسیار باریکی که به زحمت دیده می‌شود، اگر کسی بخواهد آنها را بنگرد و درباره آنها بحث کند، یک باصره قوی می‌خواهد. از این موهای باریک تشخیص صراط مستقیم باریک‌تر است، این از نظر معرفت و شناخت و از نظر عمل، از رفتن روی لبه تیز شمشیر دشوارتر است؛ هم شناخت وظیفه، کار سنگین است هم عمل به وظیفه، کار دشوار. البته مردان بزرگی‌اند که نه تنها این موهای باریک را می‌شناسند، بلکه قدرت تحلیل هم دارند. در تعبیرات عربی می‌گویند فلان محقق جزء کسانی است که «شقق الشعر» مو را شکافت، در ادبیات فارسی می‌گوئیم  فلان شخص موشکاف است؛ یعنی این موی دقیق را می‌شناسد و آنقدر قدرت تحلیل دارد که آن را از بالا بشکافد وگرنه مو را از وسط دو تکه کردن و از بالا برای موی باریک دو شعبه ترسیم کردن کار  دشواری است. می‌گویند این موشکاف است؛ یعنی خیلی دقیق است.

 

اما در این صلواتی که مربوط به هنگام ظهر روزهای پربرکت ماه شعبان است، درباره وجود مبارک پیغمبر(ص) عرض می‌کنیم، خدایا! این ماه، ماه شعبان است، درود بر این پیامبر و ارتباط ما با آن حضرت، پیوند آن حضرت با ما، رابطه لطف و گرم آنها با ما را این طور قرار بده «و اجعله لی شفیعا مشفعا و طریقا الیک مهیعا»؛(10) یعنی خدایا به پیامبر اجازه بده که از ما شفاعت کند و شفاعت پیامبر را درباره ما بپذیر! در قیامت به اولیای الهی گفته می‌شود: «قف تشفع للناس»(11) این هر دو فعل ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید مجزوم است، چون جواب امر است «قف»‌ بایست، چرا؟

 

«تشفع»؛ تا شفاعت کنی وقتی «تشفع» شد؛ یعنی «اشفع» جوابش «تشفع»، آن هم مجزوم است؛ یعنی شفاعت شما مقبول است. اگر گفته شد فلان شخص «شفیع مشفع»؛ یعنی او شفاعت می‌کند، یک شفاعتش مورد قبول الهی است، دو. اگر شفیع، شفاعتش مقبول نباشد، این دیگر شفیع مشفع نیست.

 

ما از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم وجود مبارک حضرت را برای ما شفیع مشفع قرار بدهد؛ «و طریقا الیک مهیعا» درست است صراط مستقیم صراطی است باریک؛ اما عنایت اهل بیت طوری باشد که ما این راه را وسیع بشناسیم، برای ما این راه را توسعه قرار بده! راه وسیع نظیر راه‌های بیابانی را می‌گویند «طریق مهیع». بیابان باز و وسیع که هرکس بخواهد برود نه مانعی در کار است نه مزاحمی برای او مطرح است می‌گویند این طریق، طریق مهیع است. در این درود، ما از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم وجود مبارک پیغمبر و همچنین اهل بیت را، سنت آن‌ها، احکام آن‌ها، روش آن‌ها، لطف آنها را نسبت به ما طریق مهیع قرار بده، ما به خوبی بشناسیم، به خوبی این راه را برویم، نه کسی در شناخت، مزاحم ما باشد نه کسی در پیمودن این راه مزاحم ما باشد، این می‌شود طریق مهیع، این ماه، ماه اوست و این دعاها برای آن است که انسان از آن به بعد دیگر احساس خستگی نمی‌کند. ماه مبارک رمضان هم که در پیش هست با همین طریق مهیع بودن پیغمبر و اهل‌بیت (علیهم السلام) به مقصد می‌رسد که امیدواریم این دعا در حق همه علاقه‌مندان قرآن و عترت مستجاب باشد!/998/102/ب3

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات