۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۳
کد خبر: ۲۳۶۹۸۸

تأملی درباره نحوست ایام

خبرگزاری رسا ـ در اسلام سعد و نحس بعضی ایام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن درس‌ها و عبرت‌ها گرفته و برای دفع شومی آن از قهر و غضب الهی به خداوند رحمان و رحیم پناه آورند.
نحسي ماه صفر
به گزارش خبرگزاری رسا، زمان به عنوان گذر حوادث و ظرف، تأثیری در سعادت یا نحوست ندارد اما به لحاظ اتفاقاتی که در برخی از ایام می‌افتد آن روز نحس یا روز مبارک خوانده می‌شود. مبارکی و حتی شومی ایام با این نگاه به اهمیت آن اتفاق وابسته است. در قرآن کریم از زمان‌هایی مانند لیله القدر که زمان نزول برکات و رحمت الهی است به عنوان «لیله المبارکه» و از زمان‌های دیگر که بر قوم یا اقوامی عذاب نازل شده به عنوان «ایام نحس» نام برده شده است. این ادبیات در میان روایات اهل‌بیت علیهم السلام هم مشاهده می‌شود. البته تاریخ شاهد دگرگون ساختن شومی و مبارکی ایام به دست دشمنان اسلام و اهل‌بیت علیهم السلام است که «یوم تبرّکت به بنو امیه و ابن آکله الاکباد اللعین بن اللعین» گواه آن است.

با این وصف، در اسلام سعد و نحس بعضی ایام به خاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده، پذیرفته شده است تا به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجه کنند و از آن درس‌ها و عبرت‌ها گرفته و برای دفع شومی آن از قهر و غضب الهی به خداوند رحمان و رحیم پناه آورند و با تأمل و تدبر در کردار خود از مجازات و مکافات اعمال خویش غافل نباشند.

البته پذیرش این نکته بدان معنا نیست که انسان به هر کاری ‌می‌خواهد دست بزند، به سراغ سعد و نحس ایام برود و عملاً از کارها باز بماند! افراط در سعد و نحس ایام و دخیل دانستن ایام در توفیق و عدم توفیق خود، نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تأیید شرع و چه بسا نوعی شرک بحساب آید.

در نوشتار پیش رو که با همکاری پژوهشگر ارجمند جناب آقای جواد دلاوری فراهم شده؛ برآنیم تا نحوست ایام را ازمنظر آیات و روایات بررسی کنیم و در ضمن فرض مشهور «نحوست ماه صفر» را در ترازوی نقد بگذاریم.


نحوست ایام در قرآن
«سعد» به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی برای رسیدن به خیر دنیوی و اخروی است. و«نحس» در لغت به معنای سرخ شدن افق همچون مس گداخته است و در اصطلاح به هر چیز شوم و نحس گفته می‌شود. فراهم نشدن مقدمات و امور کارها نیز نحس تلقی می‌شود.
حال به تبیین این بحث از نگاه آیات، روایات و بیان و نگاه علما خواهیم پرداخت.

در آیات قرآن تنها در2 مورد به «نحوست ایام» اشاره شده است؛ چنان‏که برخی ایام را نیز مبارک می‏داند:

1. «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمر»»، ما تند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم.

2. «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فی أیامٍ نَحساتٍ»، سرانجام تندبادی شدید و هول‏انگیز و سرد و سخت در روزهای شوم و پرغبار بر آنان فرستادیم.

این دو آیه مربوط به سرگذشت قوم عاد است، بر اساس این آیات، شومی، مربوط به روزی است که، عذاب بر قوم عاد نازل شد.

البته برخی از مفسران، «نحسات» را سردی شدید هوا دانسته‏اند.

فخر رازی، در تفسیر آیه 16 سوره فصلت می‏نویسد: «از اهل علم نجوم، آنان که به احکام نجومی قائل هستند، برای ثبوت سعد و نحس بودن ایام، به این آیه شریفه استدلال کرده، گفته‏اند: این آیه بر چنین معنایی صراحت دارد؛ اما متکلمان در ردّ این نظریه گفته‏اند که منظور از «ایام نحسات» که در آیه شریفه آمده، روزهایی است که در آن چنان گرد و غبار فضا را پر می‏کند که امکان دیدن و انجام هر گونه کار را سلب می‏کند و منظور از نحس بودن این ایام، این است که خداوند در آن ایام، قومِ عاد را هلاک کرد».

در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضی از آیات قرآن دیده می‌شود، چنان که درباره شب قدر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ» ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم».

نحوست ایام در روایات
 
روایات قابل توجهی درباره سعد و نحس ایام هفته و ایام ماه‏های عربی، فارسی و رومی، در کتاب‏های روایی از جمله ـ بحارالانوارـ ذکر شده است که بخش قابل توجهی از آن مرسله اند و قابل اعتنا نیستند. اما گذشته از بحث سندی این روایات چند دسته اند:
دسته اول: روایاتی که بر نحوست دلالت دارند اما دلالت ذاتی بر نحس بودن ایام ندارند.

از امیرمؤمنان علیهم السلام درباره سنگینی روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می‌زنند؛سؤال شد، حضرت فرمودند: «چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تند باد را بر قوم عاد فرستاد»،
بر این اساس برخی از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس می‌دانند و از آن به «اربعاء لاتدور» تعبیر می‌کنند، یعنی چهارشنبه‌ای که تکرار نمی‌شود.

در بعضی دیگر از روایات می‌خوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است، چرا که آدم در آن آفریده شد ‌و همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت.

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام درباره نوروز نقل شده «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد و روزی است که علی علیه السلام بر دوش پیامبر صلی الله علیه و آله رفت، بت‌های کعبه را شکست و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود.»
دسته دوم: روایاتی که برای دفع نحوست، اعمالی را مانند صدقه ، روزه و... سفارش کرده اند.

«سهل بن یعقوب ملقب به ابی نواس، از امام عسکری علیه‏السلام‏ نقل کرده که در ضمن حدیثی گفته است : من به آن حضرت عرضه داشتم : ای سید من! در بیشتر این ایام به خاطر آن نحوستها که دارند ، و برای دفع وحشتی که انسان از این روزها دارد ، و این نحوست و وحشت نمی‏گذارد انسان به مقاصد خود برسد ، چه کند ؟ لطفا مرا به چیزی که رفع این نگرانی کند دلالت بفرما ، برای اینکه ... وحشت از نحوست ، دست و پا گیر آدم است ، چه باید کرد ؟ حضرت به من فرمود : ای سهل ! شیعیان ما همان ولایتی که از ما در دل دارند حرز و حصنشان است ، آنها اگر در لجه دریاهای بی‏کران و یا وسط بیابانهای بی سر و ته و یا در بین درندگان و گرگان و دشمنان جنی و انسی قرار گیرند از خطر آنها ایمنند ، به خاطر اینکه ولایت ما را در دل دارند ، پس بر تو باد که به خدای عز و جل اعتماد کنی و ولایت خود را نسبت به امامان طاهرینت خالص گردانی ، آن وقت هر جا که خواستی برو ، و هر چه خواستی بکن.»

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: «کسی که اول صبح صدقه دهد، خداوند نحوست در آن روز را از او دفع سازد».

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: «اگر روز چهار شنبه سفر می‌کنی، صدقه بده و آیت الکرسی بخوان».

دسته سوم: روایاتی که نحوست ایام را رد می کنندکه تعدادشان هم قابل توجه است.

حضرت علی علیه السلام عازم جنگ با خوارج بود، که شخصی عرض کرد: یا علی، می‏ترسم اگر اکنون عازم شوی به پیروزی دست نیابی. من این را از طریق علم نجوم، دریافته‏ام. آن حضرت فرمود: «آیا تو گمان می‏کنی ساعتی را نشان می‏دهی که هر که در آن سفر کند، بلا و بدی از او دور گردد؟ و بر حذر می‏داری از ساعتی که هر که در آن روانه شود، زیان و سختی او را فرا گیرد؟ کسی که این سخنان تو را باور کند، قرآن را دروغ پنداشته و برای به دست آوردن آن چه دوست دارد، و دوری از ناپسندی‏ها، از یاری خدا بی‏نیاز گردیده است. هر که به گفتار و فرمانت رفتار نماید، باید تو را حمد و سپاس گزارد، نه پروردگارش را؛ زیرا تو گمان داری که او را به ساعتی راهنمایی کرده‏ای که در آن سود به دست آورد و از زیان ایمن گشته است».

به شهادت تاریخ، آن حضرت بر خلاف توصیه آن مرد، به سوی خوارج روان گشت و در جنگ با آنان نیز ظفرمند گردید.

عبدالملک بن اعین از منجمان عصر امام صادق برادر زرارة بن اعین روزی محضر حضرت امام صادق علیه السلام عرض کرد: یا بن رسول الله! من گرفتار علم نجوم شده ام و این نجوم در من وسواسی ایجاد کرده. حضرت با کمال تعجب فرمودند: تو به این چیزها عمل‏ و اعتنا می‏کنی؟! گفت: بله یابن رسول الله! حضرت امر فرمودند : همین الان به خانه ات برگرد و تمام نوشته هایت در این باره را به آتش بزن که او چنین کرد.

حسین بن مسعود می گوید: روزی خواستم به حضور ابی الحسن امام هادی علیه ‏السلام‏ شرفیاب شوم ، در آن روز هم انگشتم به سنگ خورد ، و هم سواره‏ای به سرعت از من گذشت ، و به شانه‏ ام زد و شانه‏ ام صدمه دید ، و هم اینکه وقتی می‏خواستم وارد شوم از بس شلوغ بود لباسم را پاره کردند ، با خود گفتم : خدا مرا از شرّت حفظ کند چه روز شومی هستی ، و چون شرفیاب شدم حضرت فرمود : ای حسن این چه پنداری است ؟ تو که همواره اطراف ما هستی نباید گناهت را گردن کسی که بی گناه است بیندازی.ابن مسعود می گوید با این گفتارامام علیه السلام عقل من بیدار شد سپس محضرشان عرضه داشتم : ای مولای من ، از خدا برایم طلب مغفرت کن ، فرمود : ای حسن روزها چه گناهی دارند که شما هر وقت به کیفر اعمالتان می‏رسید آن را به گردن روز می اندازید و آن روز را شوم می‏خوانید ؟ عرضه داشتم : یابن رسول الله! من به نوبه خود از این گناه و خطا برای ابد استغفار می‏کنم. حضرت فرمودند : این تنها کافی نیست که شما از تفال به ایام دست بردارید و سودی به حالتان ندارد ، چون خدا شما را از این جهت عقاب می‏کند که ایام را به جرمی مذمت کنید که مرتکب نشده ‏اند ، ای حسین ! هیچ می دانی که ثواب و عقاب در دست خداست و اوست که بعضی از کارها را در همین دنیا ثواب و عقاب می دهد و ثواب و عقاب بعضی دیگر از اعمال را درآخرت می‏دهد؟ عرضه داشتم : بله ای مولای من ، فرمود : هیچ وقت تندروی نکنید ، و برای ایام هیچ دخالتی در حکم خدای تعالی قائل مشوید ، عرضه داشتم : بله ای مولای من .»

دسته سوم: روایاتی که روزهایی از هفته را سعد ومبارک می داند که به طور عمده علت سعادت آن ایام و مبارک بودنش را وقوع حوادثی مبارک در آن روزها دانسته است؛ حوادثی که از نظر دین، بسیار مهم و عظیم بوده است؛ مانند ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آ‌له و بعثت ایشان.

نحوست ایام در کلام علامه طباطبایی
 
مرحوم آیت الله علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، درباره سعد و نحسِ ایام،این گونه می فرمایند :

«نحس بودن روز یا مقداری از زمان، به این معنا است که در آن زمان، جز شرّ و بدی، حادثه‌ای روی ندهد و اعمال آدمی، یا دست‏ کم نوع خاصی از اعمال، برای صاحب آن، برکت و نتیجه خوبی نداشته باشد. سعد بودن روز، درست برخلاف این است. ما به هیچ وجه نمی‏توانیم بر سعادت روزی از روزها یا زمانی از زمان‏ها یا نحوست آن، برهان اقامه کنیم؛ زیرا طبیعت زمان از نظر مقدار به گونه‏ای است که اجزای آن مثل هم است و یک چیز به شمار می‏آید.

بنابراین با نگاه به خود زمان، فرقی میان این روز و آن روز نیست تا یکی را سعد و دیگری را نحس بدانیم؛ ولیکن علل و عواملی که در حوادث مؤثرند و در به ثمر رساندن اعمال تأثیر دارند، از حیطه علم و آگاهی ما خارجند و ما نمی‏توانیم قطعات زمان را با عواملی که در آن زمان دست به کارند، بسنجیم تا بفهمیم آن عوامل در این قطعه از زمان چه عملکردی دارند و عملکرد آنها به گونه‏ای است که این قسمت از زمان را سعد یا نحس می‏کند، یا نه؟

تجربه نیز در این مسأله، راهگشا نیست؛ زیرا تجربه هنگامی مفید است که ما زمان را به صورت جدا از عوامل در اختیار داشته باشیم و با هر عاملی هم آن را سنجیده باشیم تا بدانیم که فلان اثر، اثر فلان عامل است؛ در حالی که ما زمان را جدا از عوامل نداریم و عوامل هم برای ما شناخته شده نیست. درست به همین علت است که ما راهی برای انکار سعادت یا نحوست ایام نداریم و نمی‏توانیم بر نبودن چنین واقعیتی برهان اقامه کنیم. همان گونه که نمی‏توانیم برای اثبات آن هم برهان بیاوریم. آری، وجود چنین چیزی، یعنی سعد یا نحس بودن ایام، بعید است؛ ولی بعید بودن چیزی، غیر از محال بودن آن است.»

علامه سید محمدحسین طباطبایی در ذیل آیه 19ـ20 قمر می‌فرمایند: «از نظر عقلی نمی‌توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهر این آیات و سیاق آن‌ها بیش از این دلالت ندارد و آن ایام خاص (7 شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بوده‌اند، ولی دیگر نمی‌رساند که حتی‌ همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و ... ایام نحس هستند.

چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمه‌اش این است که تمام زمان‌ها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضا تقدیر است، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات... و اخبار هم نتیجه‌اش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، امّا اینکه قطعه‌ای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست.

نحوست ایام در کلام آیت الله شهید مطهری
 
شهید مطهری با دقت همیشگی خود در مسایل علمی، ضمن روشنگری این مطلب، ذاتی بودن نحوست ایام را رد کرده و شوم بودن را منتسب به اتفاقات شوم می‌داند، نه خود آن ایام، ایشان می‌آورند که:

«در موضوع نحوست ایام دو مسئله است. یک مسئله اینکه، ما برخی روزهای سال را مبارک می‏شماریم و برخی را نحس و شوم، به اعتبار حادثه‏ای که در آن روز واقع شده؛ و مقصود ما این نیست که این روز از آن جهت که این روز است مبارک است یا این روز از آن جهت که این روز است شوم است، ... مثلاً ما روز عید غدیر را روز مبارک می‏دانیم ولی نه به اعتبار اینکه هجدهم ذی‏الحجه [است‏]... یا [چنین نیست که‏] دهم محرم روزی بوده که از اوّلی که عالم ساخته شده اصلاً این روز، بد ساخته شده، شوم ساخته شده و حادثه کربلا در روزی واقع شد که بالذات شوم بود... حادثه کربلا هم در یک روز شوم واقع شد. یک وقت انسان این طور فکر می‏کند. این [طرز فکر] اساسی نمی‏تواند داشته باشد. ... دهم محرم شومی خودش را (نه اینکه بالذات شوم است) از شهادت امام حسین علیه السلام دارد نه کشته شدن و قتل امام حسین علیه السلام شومی خودش را از دهم محرم دارد...»

نتیجه بررسی
 
اگر آیات و روایات هر دو طائفه را بنگریم؛ به این نتیجه و جمع بندی می رسیم که مبارکی و نحوست ایام تابع حوادث آن است و هیچ یک از زمان ها ذاتا مبارک یا شوم نیستند.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی از مراجع معظم تقلید نیز در تفسیر نمونه می گویند:«از نظر عقل محال نیست که اجزا زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضی دارای ویژگی‌های نحوست و بعضی ویژگی‌های ضد آن هر چند عقلاً قابل اثبات نیست، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست.

بعد ایشان در تفسیر نمونه روایات را مورد بررسی قرار می‌دهد و بهترین راه جمع را میان اخبار مختلف در این باب این می‌داند که اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خداوند است، هرگز نباید برای آن‌ها تأثیر مستقلی قائل شد و از لطف خداوند خود را بی‌نیاز دانست. وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان را دارند، به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد.

نحوست ماه صفر در ترازوی نقد
 
تحقیقات گسترده ای درباره نحوست ما صفر انجام شد که برای نحس بودن ماه صفر هیچ سندی معتبری وجود ندارد اما در عین حال این ماه به نحوست معروف شده است.

افرادی که به شهرت نحوست صفر بسنده کرده اند نوشته اند:« شاید این نحوست به دلیل مصیبت هایی که در این ماه بر امت اسلام وارد شده است؛ باشد و شاید این فرمایش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که فرموده اند:«کسی که مرا به تمام شدن ماه صفر مژده بدهد، او را به بهشت بشارت می‌دهم ». به خاطر مصیبت های این ماه بر امت اسلام باشد.

این بزرگان در ادامه نوشته اند برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده: «یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ».

روایت یاد شده را مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان و مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات بیان کرده اند که البته سندی برای آن ذکر نکرده اند. که پس از تحقیقات این سخن مشهور در جلد سوم ازکتاب تفسیر روح البیان یافت شد که البته ایشان نیز به شهرت این سخن بسنده کرده و سندی ذکر نکرده اند و گفته اند «جمهور بر این باورند که ماه صفر نحس است...

بنابراین، انتساب بشارت خروج از ماه صفر به پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بی اساس است.

البته شهرت ماه صفر در نزد مسلمانان به نحوست به دلیل واقع شدن بزرگترین مصیبت یعنی رحلت پیامبر صلی الله و علیه و آله بر بشر در این ماه و حوادث دیگری مانند شهادت امام رضا و امام حسن علیهماالسلام و وقوع جنگ صفین همراه با شهادت زیادی از اصحاب امیر مؤمنان علیه السلام است. اما به یقین این ماه به خودی خود نحوست ندارد.

گروهی برای اثبات این سخن روی به حدیث مشابهی از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله و علیه و آله آورده اند که آن حضرت فرموده اند: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ» و کوشیده اند تا همزمانی ماه آذار و صفر را دلیل این نقل یاد کنند. اما با اندک تأمل بی اساسی این سخن نیز روشن می شود.

بررسی روایت (فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ):
مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند علل الشرایع این حدیث را به صورت مستند از ابن عباس به این شرح بیان کرده اند:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ‏ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ تَمِیمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‏ کَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله وسلم:

ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ هُوَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّة فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنْ أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قَوْمِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا تَکُونُ کَذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُون.
 
مضمون حدیث
 
روزی پیامبر بزرگوار اسلام در مسجد قبا در جمع گروهی از اصحابشان فرمودند: «اولین کسی که هم اکنون وارد مسجد شود، مردی از اهل بهشت است، برخی از اصحاب با شنیدن این سخن از مسجد خارج شدند تا سپس بازگردند و مصداق سخن شوند، پیامبر نیز که این را فهمیدند، شرط دیگری بر آن اضافه کردند (آن عده از اصحاب خارج شده و آن شرط را نشنیدند) و فرمودند: کسی که مرا به خروج ماه آذار بشارت دهد او مردی از اهل بهشت است! جماعتی داخل شدند و ابوذر رحمة الله علیه هم میان آنان بود، پیامبر به آنان فرمودند الآن در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر فرمود: ای رسول خدا ماه آذار تمام شد!! پیامبر فرمودند: ای ابوذر خودم این را می‌دانستم اما دوست داشتم که این قوم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی و چگونه این چنین نباشی در حالی که بعد از من تو را از این شهر تبعید خواهند کرد چرا که تو دوست‌دار اهل‌بیت من هستی و به تنهایی زندگی خواهی کرد و تنها هم خواهی مرد و جماعتی کفن و دفن تو را انجام خواهند داد که آنان رفیقان من در بهشت خواهند بود، بهشتی که به متقین وعده داده شده!
 
بررسی روایت

1. علمای شیعه این حدیث را قبول دارند و این حدیث از نظر سند مشکل ندارد.

2. در این حدیث هیچ اشاره‌ای به ماه صفر نشده بلکه در تمام احادیث مشابه فقط ماه آذار آمده که این ماه از ماه‌های رومی است و با ماه‌های قمری سنخیت زمانی ندارد. که آن هم نشانه ای برای اهل نجات بودن حضرت اباذر غفاری رحمه الله علیه است.

3. این که گروهی گفته اند ماه آذار با ماه صفر همزمان بوده و پیامبر اعظم قصد داشتند خروج ماه صفر را یادآور شوند مردود است چرا که اگر حضرت این مقصود را داشتند چرا از ماه رومی نام بردند.

4. در حدیث یاد شده، بشارت به خروج ماه موضوعیت ندارد! بلکه تأکیدی بر فضائل شیعیان اهل‌بیت علیهم السلام است که اتفاقاً درمورد تصریح متن حدیث نیز است که حضرت فرموده‌اند: که ای ابوذر هدف من از این پرسش فقط این بود که مردم بدانند که تو اهل بهشت هستی... چرا که تو از دوست‌داران اهل بیت من هستی !!

از آنجا که این حدیث، شامل فضائل اهل‌بیت و شیعیان اهل‌بیت علیهم السلام است، بدخواهان اهل‌بیت علیهم السلام طبق معمول دست به شیطنت زده و دو اقدام انجام داده اند.

1. برخی با آن به مخالفت پرداخته‌اند و گفته‌اند:«لا اصل له !!!» تا ناچار به توجیه رفتار خلیفه سوم با آن بزرگوارنباشند.

و یذکر أن رسول الله صلی الله علیه و سلم قال: ”من بشرنی بخروج أذار بشرته بالجنة” قال أحمد بن حنبل: لا أصل لهذا.

احمد بن حنبل این حدیث را جزء چهار حدیثی می‌داند که در بین مردم شائع هستند، اما سند ندارند!

2. برخی دیگر به داستان سرایی دست زده و به جای «آذار» کلمه «صفر» را جا زده اند و به استناد حوادث این ماه سخن «من بشرنی بخروج صفر بشرته بالجنه» را ترویج کرده اند.
 
جمع بندی

از مجموع آنچه گفته شد به این جمع بندی می رسیم:

1. در منابع فریقین، هیچ سندی برای سخن «بشارت به خروج از ماه صفر» نقل نشده است و این سخن صرفا یک کلام مشهوراست که قابل اعتماد نیست.

2. در منابع فریقین هیچ سخنی درباره مژده بهشت دادن پیامبر صلی الله علیه و آله به کسی که بشارت ماه ربیع را بدهد وجود ندارد.

3. مبارکی و شومی زمان ها تابع رویدادها و حوادث تلخ وشیرین هستند و عقل نیز این معنا را تأیید می کند در میان آیات و روایات نیز با این ادبیات مواجه هستیم. چنان‌که در بعضی روایات دیگر می‌خوانیم که روز سوّم ماه روز نحسی است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آن‌ها کنده شد. و یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است، چرا که حضرت نوح سوار بر کشتی شد.

4. حوادث و رویداها نتیجه اعمال خود انسان هستند و البته دعا و صدقه واعمال نیک بسیاری از بلاها را دفع می کند از این رو به بسم الله گفتن، صدقه دادن و اعمال خیر درآغاز هر کار بزرگ از جمله مسافرت ها سفارش شده است.

5. توجه دادن به سرگذشت های پیشینیان که دچار عذاب شده اند و با اعمال خود نعمت و برکت را به نحوست ونقمت تبدیل کرده اند برای آن است که رفتار و اعمال خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهیم و از حوادث مخرّب و روش بنیان‌گذاران آن‌ها فاصله گیریم و همواره برای جلب رحمت الهی و دفع بلاها و گرفتاری ها از نافرمانی فاصله گرفته و با اعمال نیک،استغفار، دعا، صدقه و... خود را بیمه کنیم..

6. روزهایی از سال بر دست کشیدن از کسب وکار سفارش شده است که دو مقصود عقلایی برای آن وجود دارد مانند روز عاشورا که بنی‌امیه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل‌بیت آن روز را مسعود و مبارکی می‌شمرد و در روایات شدیداً تبرک به آن روز نهی شده و حتی دستور داده‌اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کنند و نیز در این روز به اقامه عزا برای سید وسالار شهیدان بپردازند.

برای تنظیم نوشتار پیش رو از منابع زیر بهره گرفتیم.
1. ترجمه المیزان، علامه طباطبائی، ج 19، ذیل آیه 19 سوره قمر
2. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقی بروسوی
3. ترجمه تفسیر صافی، ج دوّم، ذیل آیه 19 سوره قمر.
4. تفسیر نمونه، آیت‌‌الله مکارم شیرازی، ج20- 23ـ37ـ47
5. سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
6. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال ماه صفر
7. المراقبات ، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
8. اقبال الاعمال، سید بن طاووس
9. سایت انجمن گفتگوی دینی
10. سایت پرسمان دانشجویی
/978/د101/س
 
منبع: پایگاه اطلاع رسانی رادیو معارف
ارسال نظرات